37 نتیجه برای موضوع مقاله: تخصصي
دکتر تقی پورنامداریان، دکتر ابوالقاسم رادفر، هیوا حسن پور،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
زمان، یکی از مهمترین عناصر روایت است که از سردمداران این نظریه، ژرار ژنت فرانسوی است. او زمان را به سه مقولۀ کلی تقسیم میکند: نظم، تداوم و بسامد؛ که هر یک از این موارد نیز خود به موارد ریزتری تقسیم میشوند. در این پژوهش به بررسی این عنصر روایت در منظومۀ لیلی و مجنون نظامی پرداختهشده است. از آنجا که نظامی، از داستانسرایان بزرگ ادب فارسی است و منظومههای او مقلّدان زیادی پیدا کرد، لزوم این بررسی و پژوهش برای نشان دادن هنر او در استفاده از تمهیدات زمانی احساس شد. با توجّه به دادههای این پژوهش، مشخص شد که، نظامی سعی کرده است بیشتر از زمانپریشی و تداوم (که باعث طولانیتر شدن زمان داستان میشوند) بهره ببرد. زمانپریشیها (گذشتهنگرها و آیندهنگرها) نیز روایتآمیز (درونی) هستند که این امر باعث طولانیشدن زمان داستان شده است. بنیاد روایت در منظومه نیز بر تناوب گفتوگو و بیان نمایشی نهاده شده است و ذکر تلخیصها و بسامدها در بیان نمایشی، حکایت از اختیار بیچون و چرای راوی داستان در چگونگی سیر روایت دارد.
مولود طلائی، دکتر اسحاق طغیانی،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
ستی نامه ها بخشی از ادبیات کهن پارسی را تشکیل می دهد که به شدت تحت تأثیر ادبیات هند قرار دارد. سوز و گداز نوعی خبوشانی یکی از این منظومه هایی است که از حیث درون مایه به این مسئله می پردازد. نگاهی به ساختار این اثر نشان می دهد که شاعر با استفاده از شگردهای ویژه ای این داستان را به رشته نظم در آورده است؛ تا جایی که اگر به صورت دیگر روایت میشد، حلاوت داستانی آن از بین میرفت. برای تحلیل شیوه روایی سوز و گداز از نظریه ژپ لینت ولت، منتقد فرانسوی بهره برده ایم. با توجّه به این چارچوب، از حیث پیرنگ یا طرح داستانی، تنها نقصانی که در منظومه وجود دارد، فقدان نیروی سامان دهنده است که البته لطمه ای به پیکره اصلی آن وارد نکرده است. از جهت گونه روایی، منظومه سوز و گداز اثری ناهمسان و متننگار است که زاویۀ دید صفر روایت کننده آن است؛ بنابراین صورتی از خدای گونگی راوی در آن دیده میشود که به خواننده مجال میدهد از کلیه کنشهای درونی و بیرونی شخصیت ها مطلع گردد؛ لذا بُعد غنایی اثر به لحاظ این ساختار روایی منحصر به فرد، خصوصاً در لحظه سوزاندن عروس و داماد به اوج خود میرسد.
دکتر احمد امیری خراسانی، امین امیری، حمیدرضا دعاگویی،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
این مقاله، پژوهشی است در بارۀ دلایل شکل گیری متن درّۀ نادره. نگارندگان، این کتاب را محصول جریانی ریشه دار در ذهن و زبان ایرانیان می دانند. در این مقاله، جریان یاد شده از منظر علوم مختلف انسانی از قبیل فلسفۀ زبان، فلسفۀ فلوطین، جامعه شناسی فوکویی، زبان شناسی سوسور و نحله های مختلف نقدادبی کاویده شده است. براین اساس میتوان این نوشتار را پژوهشی بین رشته ای در مورد دلایل مشکلی به نام درّه گویی در ادبیات فارسی دانست. درّه گویی، همان مغلق گویی و رمزوارگی است که با ورودش به آثار غیرادبی فارسی، معضلات و مشکلات فراوانی در جهت رشد تفکر و اندیشه به وجود می آورد. نگارندگان معتقدند این جریان ریشهدار در ذهن و زبان ایرانیان، به دستیاری نوعی خاص از فرزانگی مورد قبول اجتماع، تبدیل به بیماری درّه گویی می شود. این نوع خاص فرزانگی به فراخی با استفاده از نظریات فوکو کاویده شده است. عامل دیگر در تبدیل جریان یاد شده به بیماری، نفوذ نظریۀ وحدت وجود و در نتیجه شکلگیری شکلی از نوشتار است که در این مقاله، جریان سیّال لفظ نامیده شدهاست. وحدت وجود در این معنا، مدلولاتی بسیار گسترده دارد؛ از آن جمله، نوعی از اتّصال به حقیقت واحد به وسیلۀ زیبایی های غیرقابل انکار موسیقیایی و توانایی های اعجاب آور واژگانی نویسنده است. دلایل «جریان سیّال لفظ» نامیدن آن، با نمایاندن وجوه تشابه و تمایز این گونۀ نوشتاری با «جریان سیّال ذهن» غربی مشخص شده است. در انتها با ارائۀ شواهدی از متن درّۀ نادره، اصلی ترین تکنیک میرزامهدی خان برای آفرینش درّۀ نادره نه اطناب معمولی و شناخته شده، بلکه ترکیبی جالب از ایجاز مخلّ در کمیّت اطناب مملّ دانسته شده است.
دکتر راضیه حجتی زاده،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
از میان نظریههایی که در احیا و بازسازی دانش معانی در فاصلۀ سالهای دهه 50-60 میلادی سهم بسزایی ایفا کردهاند، از کاربردشناسی زبانی میتوان نام برد. هدف اصلی کاربردشناسی، مطالعه رابطۀ میان صورتهای زبانی و کاربران آنهاست. کاربردشناسی زبانی به بررسی پدیدههای زبانی از منظر کاربرد واحدهای زبانی میپردازد و هدف آن اساساً درک منظور کاربران زبان است. با در نظر گرفتن مبانی کاربردشناسی و علم معانی میتوان به شباهتهای میان این دو پی برد. از جملۀ این شباهتها، توجّه آنها به زبان کاربردی، یا به عبارتی، ساختارهای عینی و فعلیّت یافته زبان است. از جمله عوامل افتراق آنها نیز نگاهی است که هر یک به مقولۀ زبان دارند. بلاغت در بستری دینی نضج یافت و هدف از آن، در اصل، تبیین اعجاز قرآن بود. در حالی که کاربردشناسی شاخهای از دانش نوین زبانشناسی است که جنبۀ توصیفی آن بر جنبۀ تجویزی بلاغت سنّتی تقدم دارد. این مقاله تحلیل مبسوط نقاط شباهت و تفاوت میان این دو شاخۀ یادشده را مد نظر قرار داده و بر آن است تا دریابد که چگونه میتوان با تلفیق این دو نگاه، راهی به اصلاح و کارآمدسازی هر چه بیشتر آنها در عرصۀ مطالعات زبانشناسی ادبی گشود.
فرشته رستمی، دکتر مسعود کشاورز،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
دیر زمانی نیست که دستاوردهای میانرشتهای در علوم انسانی، پا گرفته امّا رهاورد آن درخشان بوده است؛ زیرا کارکرد رشته های علوم انسانی را بیش از پیش گسترده است. جستار پیشرو با بهره گیری از نظریۀ همرنگی از الیوت آرونسون، روانشناس اجتماعی معاصر، به کندوکاو در شخصیتهای داستانی سیمین دانشور پرداخته است. نگاه دوباره به شخصیت های رمان ها، این گزارش را به آن رسانده است که شخصیت ها برای دستیابی به همرنگی با دیگران، به دروغ روی آورده اند. گفتار پیش رو، با روش توصیفیـتحلیلی، سه زیرشاخۀ همرنگی، یعنی متابعت، همانندی و درونی کردن را در داستانها پی گرفته است. در پایان، کارکردِ سه بخش تأثیرگذار در همرنگ شدن شخصیت ها، یعنی پیامرسان، پیام و گیرندۀ پیام، بررسی میگردد. بنیان این پژوهش بر سووشون استوار است و جزیرۀ سرگردانی و ساربان سرگردان برای تأکید بیشتر بر یافتههای این پژوهش مورد بررسی مروری قرار گرفته اند. از آن جا که بیشینۀ شخصیت های اصلی این رمان ها زنان هستند و داستان از زاویهی دید ایشان بیان گردیده است، بنابراین انگیزه های دروغگویی زنان در رمانهای دانشور پی گرفته می شود. جست وجوی کتابخانه ای و یادداشت برداری، یاری رسان این گزارش بوده است.
دکتر ناصر نیکوبخت، دکتر ابراهیم خدایار، محسن احمدی،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
نقد ادبی به معنای امروزی آن عمدتاً برآمده از فکر و فرهنگ مغرب زمین است امّا این به آن معنا نیست که در فرهنگ و تاریخِ ادب فارسی، ما نقد ادبی نداشته ایم. دورۀ صفوی به لحاظ نقد ادبی و بررسی و دقّت های موشکافانه آثار شعری، یکی از درخشانترین دوره های نقد ادبی تاریخ ادب فارسی است. معناگرایی و تلاش برای یافتن مضمون تازه، مهم ترین شاخصه نقد ادبی این عصر و دقّت نظر در مباحث تأثیر و تأثر شاعران از هم دیگر و تلاش برای حقیقت مانندی از جریان های نقد ادبی در این عصر است. قهوه خانه ها بهعنوان مهم ترین و بزرگترین محفل شعر و نقد ادبی در این عصر در داخل مرزهای ایران صفویه، نقشی به سزا در عرصه ادبی این عصر دارد. ما در این مقاله تلاش کرده ایم این گزاره کلی که برخی بزرگان نوشته اند «نقد ادبی موجود در این قهوه خانه نقد ذوقی است.» را تبیین و بررسی نماییم. پرتو افکندن بر موضوع نقد ادبی در درون قهوه خانه های عصر صفوی که کسی تاکنون موردی و تفصیلی بدان نپرداخته است، رسالت این نوشتار است. بررسی مهم ترین تذکره های عصر صفوی و تحلیل محتوای داستان های منقول در این تذکره ها از نقد ادبی موجود در قهوهخانه های این عصر به ما نشان می دهد، نقد ادبی موجود در این قهوهخانه ها به تبعیت از ذوق حاکم بر این عصر، معنی گرایی است و روش نقد نیز عموماً نقد ذوقی و استحسانی است. نقد ادبی موجود در این قهوهخانه ها به دو طریق در عرصه شعر این عصر تأثیری به سزا داشته است: اوّل به دلیل حضور عامه مردم و استقبال آنها از شعرخوانی، باعث ترغیب و تشویق خیل کثیری از مشتاقان برای سرودن شعر شده و بسیاری از عوام این عصر از همنشینی با شعرا طبع شاعری یافتهاند؛ دوم این ارتباط دوسویه میان مخاطب و هنرمند در این مکان ها باعث هدایت ذوق ادبی عصر و توجّه شاعران به پسند مخاطب گردیده است.
خدیجه تندکی، دکتر ابراهیم استاجی،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
تحلیل داستان از منظر تجزیۀ عناصر آن، امروزه یکی از نوینترین شیوههای تحقیقات ادبی است که کانون توجّه بسیاری از دانشپژوهان قرارگرفته است. روش فرمالیستهای روسی که منجر به مکتب ساختارگرایی شد، بر روش تحقیقات پژوهشگران مؤثر واقع شد. ساختارگرایان معتقدند که هر داستان را میتوان به ساختارهای روایی تجزیه کرد. مهمترین چهرۀ برجسته و تأثیرپذیر از روش فرمالیستها ، ولادیمیر پراپ است. پراپ با بررسی یکصد قصّۀ پریان، کوشید که قصّهها را به کوچکترین واحد ساختاری آنها (سیویک خویشکاری) تجزیه کند و سپس این خویشکاریها را با کل داستان ارتباط دهد. از آنجا که قصّۀ پریان از نوع فولکور و روایی است، پراپ به یک ساختار نهایی روایی دستیافت. یکی از بهترین شیوههای بررسی داستانهای شاهنامه تحلیل ریختشناسی آنهاست. در این گفتار، نگارندگان برآنند که ارتباط ساختارگرایی و روایت شناسی را با ریختشناسی روشن سازند و در ادامه به بررسی و تحلیل ریختشناسانۀ «داستان ضحّاک» در شاهنامۀ فردوسی، بر طبق نظریۀ پراپ بپردازند. در «داستان ضحّاک» که یک داستان واحد به شمار میرود، پس از بررسی خویشکاریها، سیویک خویشکاری اصلی و فرعی حاصل شد که نمودگارهای آن از نوع (کشمکش ـ پیروزی) است؛ نیز چهار حرکت اصلی به دست داده از این نمودگارها، با حرکتهای نوع اوّل و دوم پراپ هماهنگی دارد و این موارد تطبیق «داستان ضحّاک» را با نظر پراپ نشان میدهند.
دکتر نجمه حسینی سروری، دکتر علی جهانشاهی افشار،
دوره 1، شماره 1 - ( 12-1394 )
چکیده
نوشتۀ حاضر روایتهای هزار و یک شب را بر پایۀ نظریۀ روایت تودوروف دربارۀ اجزای روایت، شامل اسم، صفت و فعل (شخص، ویژگی و کنش) بررسی میکند. به این منظور اشخاص روایتهای هزار و یک شب بر پایۀ سنّت دستوری زبان فارسی در سه ردۀ اسامی جنس، اسامی خاص و اسامی ناشناس، دستهبندی میشوند و در هر مورد، با توضیح افعال (کنشها) و اوصاف (ویژگیهای) اشخاص داستانی، چگونگی ارائۀ معنا در متن، در قالب یک دستور پایۀ روایتی توضیح داده میشود. در این ردهبندی، اصطلاح اسم جنس، نشاندهندۀ آن دسته از اشخاص داستانی است که معرف همۀ افراد نوع خود هستند و علیرغم نقشهای متفاوتی که در داستان ایفا میکنند، پیوسته با صفتی یگانه معرفی میشوند. منظور از اسامی خاص، شخصیتهای تاریخی یا داستانی مشهوری هستند که با اسم خود معرفی میشوند و آشنایی مخاطب با این شخصیتها و ویژگیها و مناسبات آنها، پیشاپیش صفات ویژۀ آنها را در ذهن خواننده تداعی میکند و شخصیتهای ناشناس، افراد بینام و نشانی هستند که تنها نمونۀ نوعی یک ویژگی اخلاقی و خصیصۀ روانی به شمار میروند. نامگذاری این اشخاص نیز با توجّه به صفتی که معرف آنهاست، صورت میگیرد؛ مثل آموزگار ابله، زن پرهیزگار، عیار جوانمرد و... .
دکتر محمّد علوی مقدّم، حسین کیخسروی،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
کوشنامه اثری حماسی است که حدود یکصد سال پس از شاهنامه فردوسی توسط ایرانشاه بن ابی الخیر سروده شده است. هر چند که صاحب این اثر تا حدودی از شاهنامه تقلید کرده، امّا به دلیل این که منبع منثور آن با شاهنامه متفاوت بوده است، تفاوتهای اساسی در اصل داستانها با شاهنامه دارد. این منظومه به سرگذشت ضد قهرمانی به نام کوش پیلگوشِ پیل دندان، برادر زادۀ ضحّاک، میپردازد که از سوی ضحّاک به فرمانروایی چین انتخاب شده تا جمشیدیان آواره در آن سرزمین را نابود سازد. در واقع دورۀ پادشاهی ضحّاک را در آن سوی مرزهای ایران تا تولد آبتین و فریدون حکایت میکند. از جمله داستانهایی که در این منظومه به آن پرداخته شده، داستان ضحّاک است که تفاوتهای عمدهای با شاهنامه دارد. این پژوهش به بررسی داستان ضحّاک بر اساس روایت کوشنامه پرداخته و به صورت تحلیلی، تفاوتهای آن را با شاهنامه بیان میکند.
دکتر سیده مریم روضاتیان، فاطمه طالبی،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
مطالعات بینامتنی از رویکردهای نوین نقد ادبی به شمار میآید. به موجب این رویکرد هیچ متنی بدون پیش متن نبوده و متون همواره بر پایه متنهای گذشته بنا میشود. بینامتنیّت برای نخستین بار در آرای کریستوا مطرح گردید و با پشت سر گذاشتن سه نسل از نظریهپردازان در اندیشه ژرار ژنت نظامی منسجمتر و مبسوطتر یافت. ژنت مجموعه مطالعات خود را ترامتنیّت نامید و آن را به پنج قسم تقسیم کرد: بینامتنیّت، پیرامتنیّت، فرامتنیّت، بیش متنیّت و سرمتنیّت. سرمتنیّت به بررسی روابط طولی یک اثر با گونه ادبی آن میپردازد. در ادبیات فارسی نیز هریک از متون ادبی به گونه ادبی خاص خود تعلق دارند. تذکرهالأولیاء عطار از متونی است که علیرغم تعلق به گونه تذکرههای عمومی، از ویژگیهایی خاص برخوردار است که آن را از سایر تذکرهها ممتاز میکند. در این پژوهش با استفاده از مباحث مربوط به سرمتنیّت به بررسی رابطه تذکرهالأولیاء و گونه ادبی آن پرداخته شده است. از دستاوردهای این پژوهش آن است که تذکرهالأولیاء به عنوان تذکرهای تعلیمی-تبلیغی و حماسهای عرفانی از جایگاهی منحصربهفرد در متون ادبی برخوردار است.
علی ضیاءالدّینی دشتخاکی، دکتر ابوالقاسم قوام،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
پذیرش این واقعیت که برخی از موارد سنّتی یا کهن الگویی موجود در متن، باعث ایجاد پیوند آن متن با متون دیگر و نیز موجب ارتباط ذهن و جامعه میشود و به ما کمک میکند تا بتوانیم با بسط تصاویر ادبی، دایره مفهومی متن را وسعت ببخشیم. اسطورهها، سمبلها و کهن الگوها، همچنانکه در پیوند با سایر اجزای کلام، بین اثر ادبی و خواننده، ارتباط برقرار میکنند از چنان استقلالی برخوردارند که گاه ما را به روایتهای تاریخ زندگی بشر، رهنمون میسازند. حرکت نظاممند اسطورهها و سمبولهای کهن الگو، گاه یادآور دیوان و دنیای دوزخی است و گاهی هم ذهن را متوجّه ایزدان میکند و انسان را به مکاشفه وامیدارد و بهشت را یادآور میشود. از آنجا که الگوهای اسطورهای با تجربه بشر در گذر زمان درآمیختهاند؛ همواره بین کهن الگو ها و زندگی انسان ارتباط نزدیکی وجود دارد. در سایۀ این ارتباط، ما درک و دریافت صحیحتری را از فرجام کار جهان و انسان، خواهیم داشت. ارتباط برخی از کهن الگو ها با دنیای آپوکالیپتیک و تقابل آن با دنیای دوزخی، در بسیاری موارد، دستمایۀ شاعران و نویسندگان در خلق تصاویر خاصی شده است که بررسی آن به حوزۀ نقد کهن الگو یی مربوط میشود. در این جستار میکوشیم با طرح بحث معنا در نقد کهن الگویی، به مرزهای ارتباط این نوع نقد با فرجامگرایی قدم بگذاریم و با تشریح سه گروه از تصاویر نظام کهن الگو ، ارتباط فرجامگرایی با این بخش از نقد را روشن نماییم.
دکتر علی عشقی سردهی،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
در آثار متعدد نمایشی بهرام بیضایی، زنان نقش عمدهای بر عهده دارند. برخی از این آثار دربارۀ زنان است و در برخی دیگر زنان هم در کنار مردان نقش مهمی به عهده دارند. بسیاری از این زنان در آثار بیضایی فعال، جستجوگر، هوادار عدالت و مبارز هستند. بسیاری از آنان میخواهند از حقوق، نقش و اهمیت خود در اجتماع و زندگی آگاه شوند و برای نگاهداری حق خود، راه مبارزه با محدودکنندگان آزادیِ خود را انتخاب میکنند. ممکن است در این راه از ترفندهایی نیز استفاده کنند امّا کمتر به نابودی دیگران میاندیشند و بیشتر پروردن و ساختن را دنبال میکنند. در این جستار بر اساس نظریههای سیمون دوبووار، فیلسوف فرانسوی در دورۀ دو جلدی جنس دوم، موقعیت و وضعیت زنان در آثار بیضایی بررسی شدهاست. دوبووار در اثر خود، جنس و جنسیت یا وضعیت جسمانی و موقعیت روانی زنان و نقش آنان را در جامعه و خانواده بررسی کردهاست. برخی از دیدگاههای بیضایی با دوبووار یکسان است و در برخی موارد اختلافی بین نگاه آن دو دیده میشود که به این موارد اشاره شدهاست. تفاوت مردان با زنان، موقعیت زنان در جامعۀ مردسالار، زنانی که قدرت مردانه دارند، از خودگذشتگی، نقش اسطورهای و تأثیرگذاری زنان بر مردان یا اجتماع و نقش زن در خانواده بر اساس آثار بیضایی و مقایسۀ آن با گفتههای سیمون دوبووار از موضوعهای این جستار به شمار میرود.
دکتر فرزاد بالو، دکتر بتول مهدوی، هاجر آق،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
براساس رویکرد بینامتنیت، هیچ متنی خودبسنده نیست و هر متن در آن واحد، هم بینامتنی از متون پیشین و هم بینامتنی برای متون پسین خواهد بود. در این جستار به بررسی مناسبات بینامتنی در سه اثر مثنوی ولدنامه سلطانولد، رسالۀ فریدونبناحمد سپهسالار و مناقب العارفین شمسالدین افلاکی بر پایۀ نظریۀ ژرار ژنت پرداخته شد. این پژوهش نشان میدهد که رسالۀ سپهسالار و مناقب العارفین در ساختار و محتوای حکایتها به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی متأثر از ولدنامهاند. در این میان، اگرچه مناقب العارفین در مقایسه با رسالۀ سپهسالار از حیث محتوایی شاخ و برگ بیشتری پیدا میکند و با مطالب غیرواقعی و افسانهای آمیخته میشود امّا از جهت داستانپردازی و ادبی، جایگاه رفیعتری مییابد.
دکتر مسلم ذوالفقارخانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
در میان مطالعات میانرشتهای، نظریه ادبی بومنقد که به مطالعه ادبیات و زیستبوم میپردازد نظریهای کمتر شناختهشده و در عین حال، درخور توجّه در اینگونه مطالعات است. بومنقد، بازگشتی دوباره به پیوند خواننده، متن و جهان است و واکنشی در برابر پسامدرنیسم و پساساختارگرایی به شمار میرود که به مطالعه بین ادبیات و محیط زیست میپردازد؛ لذا این نظریه، با جنبش اجتماعی و فکری فمینیسم که به ارتقای موقعیت اجتماعی زنان در جامعه میاندیشد، پیوند یافته است. یکی از جنبشهای فمینیستی که به بررسی دلایل نابودی طبیعت و محیط زیست میپردازد و نیز به ستیز با استثمار زنان در اجتماع برمیخیزد و بر این باور است که این استثمار در پناه روابط مردسالارانه و تنزّل جایگاه زن و طبیعت صورت گرفته، «مکتب اصالت زن ـ طبیعت» (بومفمینیسم) است که از پیوند «بومنقد» و «فمینیسم» شکل گرفت. برابریهای اجتماعی، تبیین موقعیت زنان و ارایه تصویری از جامعۀ مطلوب برای همه، از جمله اصول و مبانی فمینیسم است. اساسیترین پرسش مکتب «بومفمینیسم» این است که مردان تا چه حد حق دارند در آثار ادبی از سوی زن سخن بگویند؟ جدیترین بحثهای نقد فمینیستی در زبان فارسی را میتوان در شعر «فروغ فرخزاد» یافت. او نخستین شاعری است که احساسات زنانۀ خود را آزادانهتر از دیگران بیان کرده و زبان و اندیشۀ او، کاملاً زنانه، لطیف، پاک و بیآلایش است. این مقاله میکوشد تا نگرش بومفمینیسم رادرشعر فروغ فرخزاد بازشناخت و واکاوی نماید؛ از این رو، «هستیشناسی طبیعت»، «فصول و گردش ایّام»، «عناصر چهارگانه»، «درخت و گیاه» و «موجودات زمینی و آسمانی» در پیوند با زبان و اندیشۀ فروغ فرخزاد مورد کنکاش قرار گرفته است. مقالۀ حاضر میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که در شعر و افکار شاعر، مفاهیم طبیعتگرایانه تا چه اندازه بازتاب داشته است و دغدغههای فروغ فرخزاد نسبت به محیط و زیستبوم خود چگونه بوده است.
دکتر عیسی نجفی، سیروس گزلانی، مسعود باوان پوری،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
یکی از تصوّرات رایج امّا بیتردید نادرست در مورد نظریه ادبی آن است که نظریه و نقد ادبی را فقط در متون معاصر می توان اعمال کرد، حال آنکه نقد یک ابزار علمی است و هر متن ادبی، خواه کلاسیک و خواه معاصر، از دیدگاه مدرنیستی قابل نقد و بررسی است. یکی از گونه های ادبی که در طول سالیان اخیر دستخوش تغییراتی مهم بوده است، داستان کوتاه است و شکلی نوین از روایت داستانی که هر روز، کوتاه و کوتاهتر میشود، مینیمالیسم است. تحقیق حاضر کوشیده است با بررسی تمام حکایت های گلستان و با روش تحلیلی- آماری و با بررسی نمونه هایی در قالب کمحجمی، محدودیت زمان و مکان، تعداد کم شخصیت ها و ... ویژگی های سبک مینیمالیستی را در این حکایت ها بررسی و تبیین نماید. با بررسی حکایت های گلستان از منظر تحلیلی- آماری مشخص شد که بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای داستانهای مینیمال، در این حکایت ها به چشم می خورد. اکثر حکایت های گلستان فاقد طرح بوده و در صورت وجود طرح، چندان پیچیده نبوده و بدون کمترین گره افکنی در متن کلام بیان شده است. یکی دیگر از خصوصیات داستان مینیمال در حکایتهای سعدی، محدودیت زمان و مکان بوده است که با بررسی گلستان میتوان به این نتیجه رسید که اکثر حکایت ها، فاقد زمان و مکان بوده و در صورت وجود به شکل مبهم و در قالب کلماتی مانند روزی، شبی، سالی و یا مکان در قالب دهی، شهری و ... بیان شده است.
دکتر بهزاد قادری سُهی،
دوره 1، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده
به نظر می رسد در دهۀ دوم سدۀ بیست، یک گفتمان پسااستعماری به دو شاخۀ مجزا امّا مرتبط تقسیم شده باشد؛ بخش اوّل آن واکنش مردم تحت سلطۀ استعمار به فرهنگ و ادبیات و نوع نگاه آن ها است و چند سده پیشینه دارد؛ هر چند از دهۀ 1970 و با کتاب شرق شناسی ادوارد سعید شتاب گرفت و رنگ و بوی دیگری یافت. بخش دوم آن شامل واکنش هنرمندان و نویسندگان کشورهای سلطه گر، مثل کاریل چرچیل و هاوارد برنتن در انگلیس است که پس از «رخداد» 1968 در اروپا و آمریکا از نظام های استعماری کشورهای خود انتقاد کردند و در این زمینه آثار هنری متفاوتی خلق کردند. در ادبیات نمایشی پسامدرن انگلیس، میتوان نمونههایی یافت که نویسندگان انگلیسی تبار به ستیز با خودبرتربینی فرهنگی و سلطۀ ادبی بریتانیای کبیر پرداخته اند. این نمایشنامهها، از ماهیّت تئاتر ارسطویی که تئاتر رایج و «مشروع» قدرت های سلطه گر از اصل تقلید و کثارسیس(پالایش روانی) آن برای تحکیم قدرت و خودبرتربینی فرهنگیاش استفاده میکرد، دوری می کند یا در اصول آن اختلال می آفریند تا بتواند به دگراندیشی دامن بزند. اینگونه نمایشنامههای معاصر انگلیس، بازتاب اعتقادات قشری از مردم انگلیس در دورۀ معاصر است که معتقدند بریتانیای کبیر، سدههای بسیاری با قانونی جلوه دادن برده داری و ستیزه با مخالفان، به سلطهگری فرهنگی پرداخته است. این نمایشنامههای پسامدرنیست با هویّتی متفاوت، به ستیزه با نگرش سیطرهگرایانه «بریتانیای کبیر» برخاسته اند و میکوشند به بازشناختِ هویّت و فرهنگ بومی خود بپردازند؛ از این رو، شخصیت های این نمایشنامهها، اغلب به هویّتشناسی جدیدی برپایۀ رویکرد پسااستعماری میگرایند. این مقاله میکوشد با رویکرد پسااستعماری به معضل هویّتشناسی در دو اثر شیلا استفنسن بپردازد.
اکرم کرمی، زهرا پارساپور،
دوره 1، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
شعر شیعه به طور کلی و شعر علوی به طور خاص در طول قرنها حیات خود در قالبها و انواع مختلف ادبی توانسته است مضامین مختلف کلامی، تاریخی و فکری را به همراه شور و احساسات سرایندگان خود از ملل و مذاهب گوناگون متجلی سازد. در این مقاله بر آنیم تا انواع ادبی را در شعر علوی شناسایی و معرفی نماییم. تقسیمبندی پیشنهادی اشعار علوی بر اساس محتوا و درونمایه آنها خواهد بود که غالباً اسامی اشعار و یا مجموعه شعری مبتنی بر آن است که بعدها این عناوین به شکل یک نوع ادبی در ادبیات دینی مطرح شده است. بعضی از این گونهها مانند غدیریه سرایی و فتوت نامه سرایی پیش از این معرفیشدهاند و تعدادی دیگر مانند ترجمه سرایی، ولایت نامه، خیبرنامه در این مقاله برای نخستین بار مطرح و معرفی میشوند و نمونههایی از آنها از دیوانها و نسخههای خطی به عنوان شاهد مثال آورده می شوند. برخی از این انواع مانند دیونامه، خیبرنامه، غدیریه و حمله حیدری در تاریخ ادبیات اختصاص به شعر علوی دارند. میزان پرداختن به واقعیتهای تاریخی و یا تخیلات شاعرانه و باورهای عامیانه به نوع ادبی اشعار مربوط میشود. بدیهی است با بررسیهای وسیعتر میتوان به انواع تازهتری در این اشعار رسید.
دکتر امید وحدانی فر، فاطمه فرخی،
دوره 1، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
شعر نیمایی «قصّۀ شهر سنگستان» سرودۀ مهدی اخوان ثالث، یکی از بهترین منظومههای روایی مجموعۀ از این اوستا است که علاوه بر دارا بودن ویژگیهای ادبی، به دلیل زبان روایی، از نظر روایتشناسی حائز اهمیت است. مضمون این شعر، داستان آوارگی شهریار شهر سنگستان است که به گونهای هنرمندانه و گاه نمادین از زبان دو کبوتر بیان شدهاست. هدف اخوان در این شعر، توصیف جامعۀ به بنبست رسیدۀ عصر خودش است. در واقع، اخوان در این شعر یأس حاکم بر آن جامعه را روایت کردهاست. در مقالۀ حاضر شیوۀ روایت و وجهیّت شعر قصّۀ شهر سنگستان بر اساس دیدگاه «وجهی- روایی» سیمپسون مورد بررسی قرار گرفتهاست. بر اساس شواهد موجود در این شعر، مشخص گردید که به دلیل تغییر دیدگاه در بندهای مختلف شعر، گاهی از سوم شخص روایتگر، گاه سوم شخص بازتابگر و بعضی مواقع، از اوّل شخص استفاده شدهاست که هر کدام به نوعی در پیشبرد روایت مؤثر بودهاند؛ بنابراین، راوی در آن تلفیقی از این سه نوع روایتگر است. همچنین، به نظامهای وجهی زبان این شعر بر اساس نظام وجهی سیمپسون که عبارتاند از: امری، تمنّایی، معرفتی و ادراکی پرداخته شدهاست. به عقیدۀ سیمپسون این چهار نوع نظام وجهی بدون در نظر گرفتن اینکه کدام راوی شعر را روایت میکند، دربارۀ آنچه میگوید؛ میتواند دیدگاههای: مثبت، منفی و یا خنثی داشته باشد. حاصل بررسی نظامهای وجهی در این شعر نشان میدهد، به دلیل استفادۀ بیشتر از نظامهای وجهی«امری» و «التزامی»؛ وجهیّت غالب از نوع «دیدگاه مثبت» است.
فاطمه نگاری، دکتر سهیلا صلاحی مقدم، دکتر نسرین فقیه ملک مرزبان،
دوره 1، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
سبکشناسی جدید با توجّه به اصول زبانشناسی تاریخی و نقد ادبی به وجود آمد. پاول سیمپسون در سبکشناسی طنز، بر طنزِکلامی (آیرونی و پارودی)، طنز موقعیت و طنز گفتمان تأکید دارد. هدف این پژوهش، بررسی مؤلفۀ طنز بر اساس دیدگاه سیمپسون و کمک به شناخت و درک هرچه بیشتر رمان بیوتن است. امیرخانی در رمان ساختارشکن بیوتن، از تکنیکهای متعدد روایی، بازیهای زبانی هوشمندانه، آشفتگی و پرشهای زمانی، معلق ماندن پایان داستان با تأکید بر طنز که از ویژگیهای رمان پسامدرن است، بهره گرفته است. در این پژوهش، پس از مقدمهای بر پسامدرن و طنز، انواع طنز در بیوتن بررسی شد که حدود 145 مورد طنز است که کلمات و عبارات تکراری محسوب نشدهاند. طنزِکلامی در انواع مختلفِ تلمیح، جناس، تکرار، بیشترین نمود را دارد. امیرخانی، انتقادات گزندۀ خود را از شرایط سخت و تلخ زندگی و غم غربت مهاجران اختیاری و اجباری ایرانی ساکن در آمریکا، با بهره بردن از طنز تلطیف ساخته و خواسته است با این ابزار، علاوه بر آشنا ساختن خوانندگان خود با فضای حاکم بر رمانش و آگاه ساختن آنها از لایۀ پنهان روایت، ایشان را با جهان واقعی مهاجران آشنا سازد. در بیوتن، طنزِ موقعیت در جایگاه دوم قرار دارد. امیرخانی با بهره بردن از تضاد و تناقض در ساختار این رمان، طنز در لایۀ گفتمان را در شکلهای مختلف به وجود آورده است.
دکتر محمدحسن حسن زادۀ نیری، آزاده اسلامی،
دوره 1، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
این نوشتار به بررسی و مقایسۀ شیوۀ بیان آموزههای عرفانی در رمان فرانی و زویی نوشتۀ جی. دی. سالینجر و رمان روی ماه خداوند را ببوس اثر مصطفی مستور، میپردازد. این دو اثر به دلیل بیان اندیشهها و آموزههای عرفانی، وجوه مشترکی با هم دارند. هدف از این پژوهش، یافتن وجوه اشتراک و افتراق میان دو اثر مذکور در شیوۀ بیان آموزههای عرفانی و بررسی و تحلیل آنهاست. در این نوشتار نشان دادهشده است که هر دو رمان در بیان آموزههای عرفانی از عناصر مشترکی چون «گفتوگومحوری»، «ایجاد پرسش»، «برداشت نمادین و ذوقی از متون مقدس»، «دعا»، «کودکی»، «شخصیتهای آشفته»، «خودکشی»، «پایان باز امّا جهتگیرانه و مثبت»، استفاده کردهاند و البته این عناصر در هر دو داستان، تفاوتهایی با هم در کارکرد و میزان تأثیرگذاری دارند. همچنین نشان دادهشده است که اگرچه، هر دو رمان حاوی مطالب عرفانی هستند، امّا نگرش آنها به عرفان با هم متفاوت است. رمان روی ماه خداوند را ببوس، در جهت تأیید و تبلیغ عرفان و رمان فرانی و زویی در جهت نقد و آسیبشناسی عرفان نوشتهشده است.