تحلیل متغیر جنسیّت در گفتمان غالبِ نویسندگان زن ایرانی بر اساس الگوی زبانی سارا میلز
(مطالعۀ موردی: رمان های عادت می کنیم، انگار گفته بودی لیلی و پرندۀ من)
|
دکتر سیدعلی سراج |
|
|
چکیده: (3772 مشاهده) |
پژوهشگرانِ جامعهشناسی زبان و منتقدان فمینیست، بهویژه فمینیستهای پسامدرن، نظریاتی دربارۀ ویژگیهای زبانی آثار زنان و تفاوت آن با آثار مردان ارائه کرده و کوشیدهاند به این پرسش پاسخ دهند که «آیا اساساً زبان زنانه وجود دارد یا نه؟». در پژوهش حاضر، ضمن بررسی و نقد رویکردهای مختلف دربارۀ ویژگیهای زبانی آثار زنان، بر الگوی زبانی مشترک آثار نویسندگان زن، به عنوان روشی برگزیده در تحلیلِ ویژگیهای زبانی، ادبی و اندیشگانی این آثار، تأکید شده است. مطالعه موردی این پژوهش، رمانهای عادت میکنیم (زویا پیرزاد)، انگار گفته بودی لیلی (سپیده شاملو) و پرندۀ من (فریبا وفی) است. این رمانها، بر اساس رویکرد زبانی سارا میلز، بررسی و تحلیلشدهاند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که زبان زنانه در این آثار با بهرهگیری ازاینگونه تمهیدات بازگفته شده است: استفاده از توصیف، جزئینگری، زاویۀ دید زنانه، انتخاب شخصیتهای متعدد زن و نشانههای فرازبانی که خاص زنان است، در ساختار و در سطح اندیشگانی و محتوایی، به چالش کشاندن فرهنگ مردانه در برابر قالبهای شخصیت زنانه، تحوّل در شخصیت زنان نسبت به دورههای قبل و ارتقای جایگاه زنان به عنوان کنشگری اجتماعی.
|
|
واژههای کلیدی: آثار داستانی زنان، الگوی زبانی مشترک (Community of Practice)، روایت زنانه، گفتمان غالب. |
|
متن کامل [PDF 813 kb]
(1507 دریافت)
|
نوع مطالعه: كاربردي |
موضوع مقاله:
تخصصي
|
|
|
|