زبان و ادبیات که خود همواره ابزاری برای بیان اعتراض در تمام حوزههای اجتماعی قلمداد میشده است در جریان شعر و نثر «تزریق» در ایران و مکتب «دادائیسم» در اروپا، بنای اعتراض اجتماعی و فرهنگی خود را استوار کرد و با بر هم زدن عادات نحوی و معنایی در پیکره واحدهای زنجیری و زبر زنجیری زبان، شالوده این اعتراضها را شکل داد. مکتب دادائیسم با بر هم زدن و تمسخر ذوق متعارف، درصدد هنجارگریزی است و البته این هنجارگریزی تنها منحصر به ساحت زبانی نیست؛ جریان تزریق نیز با بر هم زدن زنجیره معنایی زبان به تمسخر ذوق متعارف میپردازد. لازم به ذکر است که البته قدمت جریان تزریق در ادبیات فارسی بیش از مکتب غربی دادائیسم است. در این جستار با توجّه به نظریه شباهت خانوادگی ویتگنشتاین؛ یعنی یافتن وجوه اشتراک و افتراق بین دو موضوع، این دو جریان مورد بررسی قرار گرفتهاند. جریان تزریق و مکتب دادائیسم دارای وجوه اشتراک و افتراق است؛ بنابراین همسانیهایمیانتزریق و دادائیسم مانند تأثیرپذیری از جریانهای سیاسی، معناگریزی، اعتراضی بودن، نفی سنت و بدیههسرایی و ناهمسانیهایی همچون نوع هنجارگریزی و رویکرد در حوزههای متفاوت و ... مورد مطالعه قرار گرفتهاند.