رمان سمفونی مردگان، نوشتۀ عباس معروفی با برخورداری از رویکردی نو به فرم و محتوا، شالودۀ عناصرِ چند مکتب ادبی مختلف را با هنرمندی در خود جایداده است. این موضوع، خواننده را برای رسیدن به لایههای نهانی رمان و شخصیتها به چالش میکشاند و این سهیم شدن خواننده در تفسیر وقایع، به محبوبیت و مقبولیت رمان عباس معروفی، کمک شایانیمیکند. وجود مولّفهها و مبانی مکتب سوررئالیسم در رمان سمفونی مردگان یکی از ویژگیهای این رمان است که عباس معروفی توانسته با پرش زمان از حال به گذشته و بالعکس بین خیال و واقعیت ارتباط برقرار کند و ضمن اقناع مخاطب، تصویری شگفت و جذّاب برای او به نمایش بگذارد. پنج مولّفۀ اصلی مکتب سوررئالیستی در این رمان، نمود بارز دارد: ساختار درونی غیر منطبق با سیر زمانی متعارف؛ ترسیم فراواقعی زندگی شخصیتها و فضای رمان؛ آفرینش تصاویر سوررئالیستیِ حاصل از لحظههای روانی شخصیتها؛ تسلط جنون و عقل گریزی و روانپریشی قهرمان اصلی رمان. این مقاله با هدفِ بررسی مولّفههای سوررئالیستی رمان سمفونی مردگان، در پی پاسخ به این پرسش است که مولّفههای مکتب سوررئالیستی در رمان سمفونی مردگان چگونه نمود یافته است؟