7 نتیجه برای صادقی
محسن حمیدیانپور، بهلول علیجانی، علیرضا صادقی،
دوره 1، شماره 1 - ( پاییز 1389 )
چکیده
شمالشرق ایران بعضی اوقات تحت تأثیر بارشهای شدید قرار گرفته و همین عامل باعث خسارات فراوانی میگردد. این مطالعه از طریق طبقهبندی الگوهای همدیدی مرتبط با بارشهای سنگین، به بالابردن درک ما از مکانیزمهای دینامیکی که چنین بارشهایی را تولید کرده کمک میکند. در این مطالعه یک روز بارش سنگین، روزی تعریف شد که کل بارش روزانه در حداقل 3 ایستگاه، برابر یا بیشتر از 15 میلیمتر ثبت شده باشد. بر این اساس 186 روز در ماههای اکتبر تا می سالهای 1970 تا 2006 انتخاب شدند. علاوه بر آن از میانگین روزانه ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، فشار تراز دریا و مؤلفههای باد مداری (U) و نصفالنهاری (V) در تراز 500 و 850 هکتوپاسکال در روزهای وقوع بارشهای سنگین با تفکیک مکانی 5/2 درجه در شبکه مختصاتی 20-60 درجه شمالی و 70-20 درجه شرقی نیز استفاده شده است. جهت طبقهبندی دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال و استخراج الگوهای آن از روش ترکیبی کمی و کیفی بهره برده شده است. ابتدا تحلیل مؤلفههای اصلی با آرایه S بر روی ماتریس دادهها انجام شدند و به کمک آزمون غربالی 9 مؤلفه نخست - که 91 درصد واریانس دادهها را توجیه میکردند- انتخاب و به روش وریمکس چرخانده شدند. سپس روش خوشهبندی K-means به منظور طبقهبندی نمرات عاملی که از روش PCA بدست آمده بودند، بکار برده شد . همچنین با استفاده از روش دستی نقشههای 6 ساعتهی هر روز بارش، تا حداکثر 72 ساعت قبل از شروع بارش بررسی گردیدند. نتایج حاصله بیانگر آن است که سه نوع الگو در ریزش بارشهای سنگین منطقه مورد مطالعه موثر هستند: کمفشارهای سودانی، کم-فشارهای ترکیبی سودانی- مدیترانهای و کمفشارهای مدیترانههای. در بین این سه الگو، سنگینترین بارشها مربوط به الگوی سودانی است.
خدیجه بوذرجمهری، حمید شایان، فخری صادقی،
دوره 1، شماره 1 - ( پاییز 1389 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش شناسایی نقش زنان روستایی در توسعه بخش کشاورزی شهرستان بناب و شناسایی متغیرهای اثرگذار (عوامل فردی، خانوادگی، سازمانی) بر میزان مشارکت آنان در فعالیتهای مختلف کشاورزی است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و براساس مطالعات پیمایشی و کتابخانهای، اطلاعات لازم جمعآوری و مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفته است. با فرمول کوکران، 353 زن روستایی فعال در امور مختلف کشاورزی، از 8 روستای نمونه دهستان بناب، به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با روش نمونهگیری تصادفی ساده مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای توصیف و تحلیل دادهها از نرم افزار آماری spss و آزمونهای t تک نمونهای، t استودنت و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که زنان در امور زراعی و در مرحله برداشت مشارکت بیشتری دارند و برخی از عوامل چون فردی، خانوادگی و سازمانی، مانع از مشارکت زنان روستایی در امور کشاورزی شده است.
دکتر محمود فال سلیمان، حجت صادقی، زینب غلامی،
دوره 3، شماره 12 - ( سال سوم، شماره دوازدهم، تابستان 1392 1392 )
چکیده
بخش کشاورزی دارای نقش اساسی در حیات اقتصادی و سیاسی جوامع سرتاسر جهان متناسب با اقلیم های خود میباشد. حال در بین محصولات کشاورزی، محصولات استراتژیک منطقه ای می تواند نسبت به دیگر محصولات جایگاه و نقش ویژه ای را از لحاظ منطقه ای و تأثیرات مختلف اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد. محصول پسته به عنوان یک محصول استراتژیک و پربازده کشاورزی با توجّه به مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجّهی در وضعیّت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک ایفا مینماید. لذا، یکی از برنامه ریزی های اوّلیّه در زمینه محصولات استراتژیک از جمله پسته، مطالعه و بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی کشت پسته بر خانوارهای بهره بردار کشاورزی و مرتفع ساختن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوّت در این مورد می باشد. در این تحقیق هدف بررسی این موضوع در بخش ششطراز شهرستان خلیل آباد به صورت مطالعه موردی است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و بر مبنای روش و ماهیّت، توصیفی-تحلیلی است. برای جمع آوری اطّلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. تکنیک مورد استفاده در مطالعه میدانی ابزار پرسش نامه بوده، که با استفاده از فرمول کوکران298خانوار مورد پرسش گری قرار گرفتند. تحلیل ها در نرم افزار اس پی اس اس انجام و از آزمون دو جمله ای(binomial)، مرتبط با فرضیّه ها استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین علل محیطی، اقتصادی و حمایت های دولت و بخش خصوصی و افزایش انگیزه بهره برداران به توسعه کشت محصول پسته رابطه معنی داری وجود دارد. چراکه، مقدار به دست آمده از تحلیل متغیّرها، کم تر از 0.05 می باشد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون دو جمله ای(binomial)، ، محصول پسته بر وضعیّت اجتماعی و اقتصادی پسته کاران تأثیر گذار بوده است؛ به گونه ای که کشت پسته از لحاظ اقتصادی و اجتماعی، شاخص های مانند افزایش میزان پس انداز در بانک، بهبود وضعیّت مسکن ، بهبود شرایط رفاهی خانوار ، ایجاد درآمد بالا، خرید وسایل نقلیه، آموزش، افزایش تولید و... را ارتقا بخشیده است.
مجتبی صادقی، جعفر جوان، محمد رحیم رهنما،
دوره 5، شماره 19 - ( سال پنجم، شماره نوزدهم، بهار 1394 )
چکیده
از آنجا که «فضای جغرافیایی» درونمایهی بنیادین دانش جغرافیاست، چونوچرا دربارهی چیستیِ آن، و اینکه «فضا» به معنای «جغرافیایی»آن، چیست؟ جستاری است که همواره ضرورت دارد. این نوشتار تلاش دارد تا با پرداختن به گونههای فلسفیِ فضااندیشی و با نگاهی سنجشگرایانه (انتقادی) به آنها، راه را برای چونوچراها دربارهی چیستیِ «فضای جغرافیایی» باز کند. با نگریستنِ به «فضا» از چشمانداز «هستن ـ در ـ جهان»ِ هایدگری، میتوان از یک فضااندیشی فلسفی دیگری، با نام فضااندیشی «زیست ـ جهان»ی نام برد و آن را جغرافیاییترین گونهی فضااندیشی دانست؛ تا جاییکه در پاسخ به «فضای جغرافیایی چیست؟» این-گونه میتوان گفت: «فضای جغرافیایی»، یعنی همان «هستن ـ در ـ جهان».
مجتبی صادقی، جعفر جوان، محمد رحیم رهنما،
دوره 7، شماره 25 - ( دوره هفتم، شماره بيستم و پنجم، پاييز 1395 )
چکیده
فضای جغرافیایی بهسان یک «پدیدار»، خود دربرگردارندهی پدیدارهای گوناگونی است که میتوان آنها را در دولایهی دازاینها (آدمیان) و نادازاینها (ناآدمیان) جای داد. از چشمانداز پدیدارشناسی هرمنوتیک و با نگاهی سنجشگرایانه به گونههای روششناسی (علّتکاو و دلیلکاو) و نیز زیرگونههای آنها (پوزیتیویسم، پدیدارشناسی، هرمنوتیک و اندیشهی انتقادی)، بر آنیم تا دریابیم: «روششناسی شناخت فضای جغرافیایی چیست؟». در همین راستا، پس از رونمایی از دو بازدارندهی بزرگِ شناخت فضای جغرافیایی(1- گسیختگی پدیدار از جهاناَش، 2- گیرافتادگی جغرافیدان در جهاناَش)، آشکارگردید که زدودن بازدارندهها، در گروِ پشت سرگذاشتن هفتخان (1- درونلایهای، 2- میانلایهای، 3- میانفضایی، 4-درونپیشفهمی، 5- میانپیشفهمی، 6- عینی – ذهنی، 7- میاناندیشهای) است که با «دور هرمنوتیکی» هفتگانه انجام میشود که دورهای بازی هستند؛ بنابراین در پاسخ به پرسش بیانشده باید گفت: روششناسی شناخت فضای جغرافیایی، عمدتاً، روششناسی دلیلکاو (معناکاو) میباشد که میتواند به کمک دورهرمنوتیکی هفتگانه، هفتخان شناخت را پشتسر بگذارد و به فهمِ کنش و واکنشهای دازاینها در فضای جغرافیایی دست یابد؛ چراکه هر کنش و واکنشی که از آدمی سر میزند، دارای معنایی است که با بهرهگیری از روششناسیهای دلیلکاو میتوان پی به معنای آن برد. با این روششناسیها میتوان پدیدارهای جغرافیایی و دلیلهای آنها را رونمایی و واکاوی کرد و کموبیش به فهم و شناخت آنها دستیافت.
مجتبی صادقی، روح اله اسدی،
دوره 7، شماره 28 - ( دوره هفتم، شمارهی بيست و هشتم، تابستان 1396 )
چکیده
بودن یا نبودن، مسئله این نیست؛ «چگونه زیستن»، مسئله است. این که چه بوم ها و بوم نشینانی در جهان زندگی می کنند، بر کسی پوشیده نیست، ولی مسئله این است که چگونه زندگی می کنند. «چرا برخی بوم های جغرافیایی، کامیاب اند و از «به زیستن» برخوردارند و برخی دیگر، در رنج اَند و با بد زیستن دست وپنجه نرم می کنند؟ یافته های به دست آمده از روش علّی-تجربی در این مقاله نشان می دهد: بوم هایی از به -زیستی برخوردارند که دارای «سکان داری شایسته» هستند. سکان داری شایسته، توانِ «رقابت پذیری» بوم را افزایش می دهد که این روند، رده ی بالاتری از «جهانی شدن» را از آنِ بوم می کند و سرانجام به زیستن را برای بوم-نشینان آن به ارمغان می آورد. هم بستگی نیرومندِ میان «سکان داری شایسته»، «رقابت پذیری» و «جهانی شدن»، با «کامیاب بودن» بوم نشینان، نشان می دهد که نایکسانی در به-زیستن بوم ها، ریشه در برخورداری نایکسانِ آن ها از «سکان داری شایسته » و به دنبال آن «رقابت پذیری» و «جهانی شدن» دارد؛ به گونه ای که توان رقابت-پذیری و جایگاه بوم ها در جهانی شدن، خود هم بستگی نیرومند و هم سویی با سکان داری شایسته دارد. فرجام آن که «زندگی شایسته» بوم نشینان، در گروِ «سکان داری شایسته» در بوم هاست.
فخری صادقی، حمید شایان، جعفر جوان، حمداله سجاسی قیداری،
دوره 8، شماره 30 - ( دوره هشتم، شمارهی سيام، زمستان 1396 )
چکیده
ﺳﺪ بهعنوان یﮑﯽ از سازههای هیدرولوژیکی، ﺑﺮای ﻣﻨﺎﻃﻖ روﺳﺘﺎیﯽ میتواند ﺳﺒﺐ اشتغالزایی، توسعهی ﻓﻌﺎﻟﯿﺖِ ﺑﺨﺶ ﮐﺸﺎورزی، توسعهی ﺟﺎده و ﻣﺴﯿﺮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﯽ، تنوعبخشی ﺑﻪ اﻗﺘﺼﺎد روﺳﺘﺎیﯽ و ﻏﯿﺮه گردد، اما بااینوجود، مسائل و مشکلات فراوانی را در زمینهی استقرار جمعیت، نوع و کیفیت معیشت و چگونگی بهرهبرداری از منابع طبیعی همچون آبوخاک به ﻧﻮاﺣﯽ روﺳﺘﺎیﯽ تحمیل کرده است. ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﺑﺮرﺳﯽ ایﻦ نقش در تشریح روﻧﺪ توسعهی ناﭘﺎیﺪار روﺳﺘﺎیﯽ و ضرورت دگرگونی آن ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ وﺿﻌﯿﺖ غالب روﺳﺘﺎﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻔﯿﺪ است. ﻫﺪف اصلی این مطالعه، بررسی و تحلیل ارتباط احداث سدها با شرایط ناپایداری در روستاهای زیر تأثیر و اراﺋﻪی راﻫﮑﺎرهای ﻣﻨﺎﺳﺐ جهت مدیریت منابع در حوضهی صوفیچای اﺳﺖ. نوع ﺗﺤﻘﻴﻖ با توجه به هدف، کاربردی و بر اساس روش، ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ-تحلیلی است. برای انجام تحلیل روستاهای متأثر از سد، با توجه به تعداد خانوار و فاصله از سد از مجموع 59 روستای حوضه، 44 روستا بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند. نمونههای موردمطالعه با استفاده از فرمول کوکران 386 خانوار محاسبه و درنهایت بر اساس نظرات اساتید جهت افزایش میزان اطمینان(حداقل تعداد نمونه برای روستاهای کوچک به 7 نفر افزایش داده شد) نمونه به 433 خانوار ارتقاء یافت. با توجه به آزمون t ی تک نمونهای اثرات سد بر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیستمحیطی-کالبدی در سطحی ناپایدار ارزیابی شده است. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری، گویههایی که عامل بیشترین ناپایداری در سه ناحیهی موردمطالعه بودهاند، مشخص شدهاند. همچنین، با توجه به آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس، تفاوت تأثیرات میان سه ناحیهی بالادست، میان دست و پاییندست بهویژه به زیان مناطق پاییندست به اثبات رسیده است. درنهایت، بهمنظور تعدیل اثرات منفی سد، اعمال برنامه مدیریت یکپارچه و جامع منابع حوضهی آبخیز صوفیچای پیشنهاد شده است.