12 نتیجه برای زنگنه
شهـرام بهـرامی، محمد علی زنگنه اسدی، کاظـم بهـرامی،
دوره 1، شماره 3 - ( بهار 1390 )
چکیده
اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی از مهمترین عوامل موثر در تشکیل و کیفیت مصالح ساختمانی بهویژه سنگدانهها هستند. هدف این تحقیق بررسی نقش اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی در تشکیل و کیفیت مصالح ساختمانی بهویژه سنگدانهها در حوضهی قلعه شاهین میباشد. حوضهی قلعه شاهین با مساحت 8/169کیلومترمربع، بخش بالادست حوضه الوند در استان کرمانشاه و بخشی از زون ساختمانی زاگرس چین خورده محسوب میشود. جهت دستیابی به هدف این تحقیق، ابتدا لندفرمها و فرایندهای ژئومورفولوژی منطقه براساس تصاویر ماهوارهای کویک برد و مطالعات میدانی شناسایی گردید. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که لندفرمهایی مانند واریزهها و مخروطافکنههای جدید و قدیم دارای مقادیر زیادی رسوب و سنگ هوازده و خرد شده هستند که میتوانند بهعنوان مصالح ساختمانی استفاده شوند. جهت بررسی کیفیت سنگدانهها، تعداد 14 نمونه از سنگدانهها واقع در مخروطافکنهها و واریزهها برداشت شد و آزمایش ارزش ضربهای آنها براساس الک شماره 8 انجام گردید. نتایج آزمایش ارزش ضربهای نشان میدهد که میانگین مقاومت به ضربه در واریزهها، مخروطافکنههای جدید و مخروطافکنههای قدیمی به ترتیب 835/9، 8 و 47/9 درصد میباشد که نشان دهنده کیفیت خوب تمامی نمونهها در لندفرمهای مورد مطالعه است. بررسی این تحقیق نشان میدهد که با وجود کیفیت مناسب سنگدانههای واقع در واریزهها و مخروطافکنهها، مخروطافکنههای قدیمی بهعلت قرار گرفتن در معرض هوازدگی طولانی مدت، دارای سنگدانههای با کیفیت نسبتاً کمتری هستند در حالی که در مخروطافکنههای جدید با هوازدگی کمتر و رسوبات تازهتر، کیفیت سنگدانهها نسبتاً بهتر است. بهطور کلی نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که بررسی اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی نقش مهمی در شناسایی و تعیین کیفیت مصالح ساختمانی بهویژه سنگدانهها ایفا مینماید.
یعقوب زنگنه، داوود سمیعی پور، سیدهادی حسینی، زکیه آب باریکی،
دوره 2، شماره 7 - ( سال دوم، شمارهي هفتم، بهار 1391 1391 )
چکیده
یکی از جنبههای پویایی شهر، حرکت خانوادهها از یک محل مسکونی به سایر محلهها در داخل شهر است. این جابهجاییها که به دلایل و انگیزههای فردی، اجتماعی و اقتصادی صورت میگیرد، نقش عمدهای در شکلگیری و یا تغییر ساختار اجتماعی ـ فضایی شهر ایفا میکند. در مطالعات شهری، بررسی چگونگی و چرایی تحرکات سکونتی، برای دستیابی به قانونمندیهای حاکم بر آن، از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این تحقیق بررسی مهاجرتهای درون شهری خانوادهها در داخل شهر سبزوار و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این تحرکات است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و دادههای مورد نیاز به روش پیمایشی گردآوری شده و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بیش از نیمیاز خانوادههای مورد بررسی (4/56 درصد) حداقل یک بار محل سکونت خود را در داخل شهر تغییر دادهاند. بیشترین حجم جابهجایی خانوادهها در داخل و بین مناطق درآمدی متوسط، متوسط به پایین تا کم درآمد صورت گرفته است. البته این جابه جاییها همیشه در جهت مثبت یعنی از مناطق درآمدی پایین به سمت مناطق درآمدی بالاتر نبوده است بلکه تحرکات سکونتی معکوس به سوی مناطق درآمدی پایین تر نیز وجود داشته است. از دیگر نتایج این تحقیق وجود رابطهی معنادار بین شاخصهای اجتماعی ـ اقتصادی، به ویژه سطح درآمد و تحصیلات با چگونگی تحرکات سکونتی خانوادهها است. دلایل و انگیزههای اقتصادی (بهبود وضعیت مالی یا کاهش درآمد)، سنخیت اجتماعی - اقتصادی و احساس منزلت اجتماعی، نزدیکی به خویشاوندان و آشنایان و محیط ساکت و آرام از مهمترین عوامل مؤثر در انتخاب محل سکونت وتغییر آن توسط خانوادهها بوده است.
خانم طیبه احمدی، دکتر محمد علی زنگنه اسدی، دکتر محمد حسین رامشت، مهندس اکبر مقصودی،
دوره 3، شماره 11 - ( سال سوم ، شماره یازدهم ، بهار 1392 1392 )
چکیده
ویژگیهای ژئومورفیک و توپوگرافیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی و یا تجمع فعالیتهای انسانی مؤثر است، بلکه در نهایت یکی از عوامل مؤثر در شکل و سیمای فیزیکی ساختهای فضایی نیز به-شمار میآید. بهعلاوه برنامهریزیهای زیربنایی شهر به دور از تأثیرات شرایط توپوگرافی نبوده ونیست، زیرا توپوگرافی محل و جهتگیری ناهمواریها در مسائلی نظیر ساختوساز شهری و یا در ارگانیسم جابهجایی جمعیت شهر و غیره نقش انکارناپذیری دارد. بنابراین مهمترین هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر فرآیندهای ژئومورفیک در مکانگزینی و توسعه شهرخرمآباد بوده است. برای ارزیابی و اولویتگذاری مناطق جهت توسعه و سکونت از مدل تاپسیس استفاده شد. در این روش ابتدا لزوم طبقهبندی مناطق ضرورت پیدا میکند. برای این منظور روش تحلیل سیستمهای ارضی بهکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روش تاپسیس کارایی بالایی در اولویتگذاری و رتبهبندی مناطق جهت سکونت دارد. به گونهای که منطقه فلوویال یا رودخانهای توانست رتبه اول را به خود اختصاص دهد و واحد ارضی تپههای کمالوند در شمال منطقه (B)، دشتهای میانکوهی (C)، تپههای جنوب منطقه (B1)، واحدهای دامنهای (D)، واحد پلویال یا دشت سیلابی (P) و کوههای اطراف (A) بهترتیب اولویتهای بعدی را برای توسعه و سکونت شهری کسب کردند. در ادامۀ فرآیند تاپسیس براساس روش اقلیدسی و منطقفازی مشخص شد که خطرات احتمالی (D) بیشترین تأثیرگذاری را در اولویتبندی مناطق جهت سکونت و توسعه شهر داشته و معیارهای سطح آب زیرزمینی (P)، دسترسی به نرونهای منطقه (R)، همواری و ناهمواری (N) و در نهایت شیب (Ø) به ترتیب در اولویتهای بعدی قرار می گیرند.
یعقوب زنگنه، داود سمیعی پور، علیرضا حمیدیان،
دوره 4، شماره 13 - ( سال چهارم،شماره سیزدهم،پائیز1392 1392 )
چکیده
یکی از راهبردهای مهمی که در نیم قرن اخیر برای مقابله با عدم تعادل منطقه ای ناشی از رشد فزاینده ی شهرهای بزرگ مورد توجه قرار گرفته است، تقویت شهرهای کوچک و میانی در نظام شبکه شهری است. در ایران نیز در سالهای اخیر بررسی و تحلیل نقش و عملکرد شهرهای کوچک و میانی در توسعه منطقه ای مورد توجه جغرافیدان قرار گرفته و مطالعات متعددی در رابطه با این موضوع انجام گرفته است. اما در تحقیقات اندکی موضوع تبدیل روستا به شهر و بازتاب های فضایی آن در نظام شبکه شهری و توسعه منطقه ای مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق بررسی و تحلیل اثرات تبدیل روستا به شهر و نقش آن در توسعه منطقه ای و نظام شبکه ی شهری در استان خراسان رضوی در طی نیم قرن اخیر(دوره 1335 تا 1390) است. پژوهش حاضر براساس ماهیت و روش انجام تحقیق جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه ی تجزیه و تحلیل کمی با تکیه بر مدل ها و تکنیک های برنامه ریزی منطقه ای استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سهم فرآیند تبدیل روستا به شهر در افزایش خالص جمعیت شهری استان خراسان رضوی؛ رقمی کمتر از20 درصد میزان افزایش کل بوده است. با وجود این روستاهای تبدیل شده به شهر توانسته اند در جذب و نگهداشت جمعیت موفق عمل نموده و در کل تاثیر مثبتی در بسامان سازی فضایی جمعیت و تعدیل نظام سکونتگاهی منطقه داشته باشند.در رابطه با تحلیل نظام شهری منطقه مورد مطالعه، شاخص های تمرکز شهری و نخست شهری نشان می دهند که در تمامی دوره های مورد مطالعه، با اضافه شدن شهرهای نوپا، نظام شهری منطقه به سمت تعادل نسبی حرکت نموده است.
لیلا مشکانی، یعقوب زنگنه،
دوره 5، شماره 18 - ( سال پنجم، شماره هجدهم، زمستان 1393 1393 )
چکیده
چکیده:
با وجود جایگاه خاص ایدئولوژی و اعتقادات دینی در خلق فضاهای انسانی، تحقیقات اندکی در رابطه با تحلیل پراکندگی ادیان و مذاهب و نقش مهم آن در شکل گیری فضاهای انسان ساخت در مباحث جغرافیای انسانی انجام گرفته است.در واقع در ساخت قلمروهای انسانی بیش از هر چیزی این نظام ارزشی،تفکربشری ،اخلاقیات و ایدئولوژی حاکم بر جوامع است که مؤثر واقع می شود، اما مقدم بر آن توجه به تأثیر محیط طبیعی در شکل گیری ، تکامل و گسترش این نظامات نظر برخی جغرافیایی را به خود جلب کرده است؛ به گونه ای که برخی تنها ریشه مذاهب را در شرایط محیطی جستجو می کنند. از جمله ضعف های جغرافیای انسانی در کشور ما ، نبود دیدگاه فلسفی تبیین کننده رابطه متقابل فضادر شکل گیری ایدئولوژی و تاثیر انکارناپذیر مذهب در ساخت و بازساخت فضاهای جغرافیایی می باشد.کشور ایران با توجه به قدمت تاریخی و ویژگی های خاص جغرافیایی خود، زادگاه بسیاری از افکار و ایدئولوژی ها و محل تصادم آنها می باشد.در نتیجه برای شناخت بهتر فضاهای زیست در این سرزمین به ناچار باید بادیدی وسیع و به دور از تعصب، رابطه محیط طبیعی را با مجموعه ارزش هایی که تحت عنوان ادیان و مذاهب از آن یاد می شود، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.بر این مبنا تحقیق حاضر با هدف بررسی و تحلیل شکل گیری و گسترش مذاهب ایران باستان با رویکردی جغرافیایی انجام گرفته است .و از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی است.آنچه به عنوان نتیجه گیری از این تحقیق می توان استنباط کرد این است که در شکل گیری ، تکامل و گسترش مذاهب ، نه تنها عوامل مکانی وجغرافیایی ، بلکه شرایط و تحولات اقتصادی، اجتماعی، روابط ملل و مناسبات قدرت مؤثر بوده و این عوامل نیز خود از نقش آفرینی گرایشات مذهبی تاثیر پذیرفته اند.
مهدی بروغنی، حمید رضا مرادی، محمدعلی زنگنه اسدی،
دوره 5، شماره 19 - ( سال پنجم، شماره نوزدهم، بهار 1394 )
چکیده
خشکسالی یک پدیده خزنده محیطی است که اثرات مخرب زیادی بر اقتصاد، کشاورزی و جامعه دارد. این پدیده در بخشهای شرقی، مرکزی و جنوبی ایران به علت آب و هوای خشک و نیمه خشک نمود بیشتری دارد. در این تحقیق از شاخصهای SPI، PNI و ZSI بهمنظور پهنهبندی خشکسالی و تعیین بهترین شاخص در استان خراسان رضوی استفاده شد. دادههای مربوط به بارش از سال 1980 تا 2010 به صورت سالانه میانگین گرفته شد. بعد از محاسبه SPI، PNI و ZSI با استفاده از نرمافزار DIP، این دادهها وارد نرمافزار ArcGIS شد و سپس با استفاده از روش کریجینگ پهنهبندی خشکسالی برای دوره مطالعه 11 ساله انتهایی (2010-2000) صورت گرفت. نتایج حاکی از آن بود که پهنهبندی خشکسالی در هیچیک از شاخصها از روند منظمی در طی دوره مورد مطالعه تبعیت نمیکرد. نتایج شاخص SPI نشان داد که شدت خشکسالی در سال 2008 نسبت به سالهای دیگر بیشتر و از نظر ترسالی سال 2003 شرایط بهتری نسبت به سالهای دیگر دارد. نتایج پهنهبندی خشکسالی شاخص PNI حاکی از آن است که سال 2010 شرایط خشکسالی بیشتر از سالهای دیگر است و سالهای 2003، 2004 و 2009 در کل استان شرایط ترسالی وجود دارد. نتایج شاخص ZSI نشان داد که سال 2000 و 2003 به ترتیب خشکترین و پر بارشترین سال در دوره مورد مطالعه میباشد. هم-چنین نتایج حکایت از آن داشت که شاخص خشکسالی SPI بهترین عملکرد را نسبت به شاخصهای دیگر دارد.
مهناز شیران، شهرام بهرامی، حامد ادب، محمدعلی زنگنه اسدی، ابولقاسم امیر احمدی،
دوره 6، شماره 24 - ( دوره ششم، شماره بيستم و چهارم، تابستان 1395 )
چکیده
مطالعه روی تغییرات بیلان انرژی و دمای سطحی، پوشش گیاهی و نیز تغییرات طیفی رخساره های ژئومورفولوژیکی طی وقوع فرایندهای کاتاستروفیکی نظیر طوفان و مخاطرات محیطی در مقیاس وسیع، نیازمند ابزاری قدرتمند همچون سنجش از دور حرارتی است. این پژوهش به کاربرد موثر روشهای سنجش از دور با چنین رویکرد کاربردی پرداخته است. منطقه مورد مطالعه جنوب شرق اصفهان و پلایای گاوخونی است که از منظر تنوع رخسارههای ژئومورفولوژیکی مناطق خشک و بیابانی چشمگیر است. در این پژوهش تغییرات کمیت های آلبدوی سطحی، توان تشعشعی، دمای سطحی، بخارآب، شاخص پوشش گیاهی و بازتاب طیفی رخسارههای زمین (کمیتهای اپتیکی و بیوفیزیکی) و کاربری آن، قبل و پس از وقوع طوفان توسط تصاویر ماهواره ای مودیس مورد سنجش قرارگرفت و نتایج نشان داد وقوع طوفان، شرایط خشکی خاک و دمای سطحی را افزایش داده و در مدت زمان کوتاه بر شاخص پوشش گیاهی نیز تاثیر منفی گذاشته است. آزمون T این کمیتها فرض برابری میانگین ها در شرایط قبل وبعد از طوفان را رد میکند لذا طوفان تاثیر معنا داری بر کمیتهای مورد مطالعه قبل و بعد از وقوع داشته است. شدت این تغییرات بر اساس نوع رخسارههای زمین و کاربری آن متفاوت بوده و مناطقی که فاقد پوشش گیاهی بودهاند مانند پلایا، اراضی کویری و تپه های ماسهای بیشترین تغییرات را داشتهاند. تغییرات طیفی بازتاب رخسارههای زمین توسط نقشه استاندارد اختلاف مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان میداد که پلایای گاوخونی بیشترین نمره معیار باقیمانده و لذا بیشترین تغییرات بازتابی را داشته و کانونی برای برداشت سطحی توسط باد شدید بوده است. همچنین بررسی نقشه جهت ناهمواریها نشان میداد دامنه های شرقی و شمالشرقی ارتفاعات، تغییرات بازتابی بیشتری نسبت به دامنه های غربی و جنوبغربی داشتهاند.
عارف شاهی آقبلاغی، یعقوب زنگنه، حسن خدابنده لو، عباس درودی نیا،
دوره 7، شماره 26 - ( دوره هفتم، شمارهی بيستم و ششم، زمستان 1395 )
چکیده
کیفیت محیط شهری بهعنوان بخشی از کیفیت زندگی، از مباحث کلیدی در حوزهی مطالعات شهری است که با رشد سریع شهرها و تمرکز جمعیت و فعالیت دستخوش تغییر قرارگرفته است. به دلیل اینکه کیفیت محیط شهری دارای دو بعد عینی و ذهنی است، سنجش آن نیز به دو صورت محیط عینی و بر اساس ادراک افراد از محیط شهری انجام میپذیرد. در همین زمینه، مقالهی حاضر باهدف سنجش کیفیت محیط شهری مسکن مهر شهر سبزوار اقدام به شناخت و ارزیابی شاخصهای مؤثر بر کیفیت محیط شهری نموده است. این پژوهش، ازنظر هدف دارای رویکردی کاربردی- توسعهای و ازنظر روش، توصیفی ـ تحلیلی است. روش گردآوری دادهها ابتدا بهصورت کتابخانهای و اسنادی بوده و سپس بعد از طراحی پرسشنامه و محاسبهی جامعهی آماری که ساکنین مسکن مهر شهر سبزوار هستند، از طریق فرمول کوکران تعداد 340 پرسشنامه پیشبینی شده و از طریق پیمایش میدانی بهصورت تصادفی تکمیل گردیدند. شیوهی تحلیل این تحقیق، آزمون T تک نمونه و رگرسیون چندمتغیره است که بهصورت سلسله مراتبی مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج مطالعه، نشاندهندهی رضایت ساکنین ویژگیهای سکونتی و عدم رضایت از ویژگیهای محیط شهری است. کیفیت محیط شهری برآیند ویژگیهای محیط سکونتی و ویژگیهای محیط شهری است که با میانگین 2.62 کمتر از میانگین نظری (3) است که نشان سطح پایین کیفیت محیط شهری و عدم رضایت شهروندان است. همچنین در بین شاخصهای سهگانهی محیط شهری، ویژگیهای کالبدی- فضایی با ضریب بتای 735/0 اهمیت بیشتری از ویژگیهای اجتماعی با ضریب بتای 732/0 و ویژگیهای محتوایی با ضریب بتای 603/0 دارد. در تحلیل سطح نهایی مدل نیز محیط شهری با ضریب بتای 014/1 اهمیت بیشتری نسبت به محیط مسکونی با ضریب بتای 513/0 در سنجش کیفیت محیط شهری محدودهی موردمطالعه دارد.
فاطمه رحیمی، یعقوب زنگنه، مهدی زنگنه،
دوره 8، شماره 30 - ( دوره هشتم، شمارهی سيام، زمستان 1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل نقش سیاست های زمین شهری بر گسترش پراکنده شهر سبزوار در نیم قرن اخیر انجام شده است.روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و داده های مورد نیاز از طریق اسنادی گردآوری شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل های کمی از جمله روش هلدرن و آنتروپی شانون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.همچنین برای تهیه نقشه های مراحل رشد فیزیکی شهر نرم افزار ARC GIS به کار گرفته شده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که گسترش فیزیکی سبزوار تحت تاثیر افزایش جمعیت و سیاست های واگذاری زمین ،در دوره های مختلف با روندهای متفاوتی صورت گرفته است؛ به طوری که حدود 31 درصد از مساحت اضافه شده به شهر در نیم قرن اخیر، ناشی از سیاست های واگذاری اراضی دولتی بوده است. نتایج حاصل از مدل هلدرن نشان می دهد که میانگین سهم جمعیت در افزایش مساحت شهر در سه دوره 1335 تا 1365 در مجموع معادل 89 درصد و سهم افزایش سرانه زمین تنها 11 درصد بوده است، در حالی که این روند در دوره 75-65 بر عکس شده و به ترتیب به 39 درصد برای جمعیت و 61 درصد برای سرانه و در مقطع زمانی 95-75 به 26/50 درصد سهم جمعیت و 73/49 درصد برای سرانه تغییر کرده است. همچنین نتایج تحقیق حاکی از این است که پیش بینی های طرح های جامع شهری علیرغم عدم تحقق رقم مربوط به برآورد جمعیت، نقش تعیین کننده ای در میزان و جهات رشد فیزیکی شهر داشته است. همچنین الحاق روستاهای پیرامونی(کلاته سیفر، قلعه نوده راز و صالح آباد)و سکونتگاههای غیررسمی(شرق کال عیدگاه و غرب نیروگاه)، تاثیر قابل توجهی در رشد افقی پراکنده شهر بر جای گذاشته است.
جواد جمال آبادی، مهدی زنگنه، فرشید روحی، زهرا حبیب زاده،
دوره 8، شماره 31 - ( دوره هشتم، شمارهی سي و يکم، بهار 1397 )
چکیده
امروزه مسکن بهعنوان یکی از بخشهای مهم اقتصادی و اجتماعی در برنامهریزیهای کلان کشور موردتوجه واقع شده است. ازآنجاییکه مسکن یکی از نیازهای اساسی انسان و ازجمله مهمترین کاربریهای شهری به شمار میآید، شکل مناسب و مطلوب مسکن بهنوبهی خود نقشی تعیینکننده در تأمین این نیازها بر عهده دارد و از طرفی مهمترین عامل تأثیرگذار در میزان رضایتمندی فرد از سکونت در یک محله و نوع زندگی خویش، مسکن و شرایط محیطی آن محله است و زندگی در شرایط مسکونی نابهنجار(چه به لحاظ کیفیت و چه به لحاظ کمیت مسکن) سلامت جسمی و روانی ساکنین را بسیار متزلزل و نابسامان میسازد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مطلوبیت مسکن از دیدگاه ساکنان شهرک اندیشهی شهر سبزوار انجام گرفته است. روش تحقیق از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و از حیث هدف، کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات نیز بهصورت اسنادی و میدانی و بعد از طراحی پرسشنامه و محاسبهی جامعهی آماری که ساکنین شهرک اندیشهی شهر سبزوار هستند، از طریق فرمول کوکران تعداد 400 پرسشنامه پیشبینی شده و از طریق پیمایش میدانی بهصورت تصادفی تکمیل گردیدند. در این تحقیق، تعداد 36 گویه در قالب 5 شاخص اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، کالبدی، کیفیت مسکن، جهت بررسی دیدگاه ساکنان در رابطه با مطلوبیت مساکن به کار گرفته شده است. روایی پرسشنامهی مورداستفاده با آزمون آلفای کرونباخ، 723/0 مورد تأیید قرار گرفته است. برای تحلیل ارتباط بین متغیرها از روش اسپیرمن، آزمون کای اسکوئر و t تک نمونه و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که ساکنین در شهرک اندیشه، کیفیت محیط مسکونیشان را نسبتاً رضایتبخش دانستند، اما شاخص محیطی- کالبدی از دیدگاه ساکنان در پایینترین رتبه قرار گرفته است.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، محمد علی زنگنه اسدی، سید مهدی صالحی،
دوره 9، شماره 34 - ( دوره نهم، شماره سي و چهارم، زمستان 1397 )
چکیده
یکی از مهمترین مخاطرات در نواحی با اقلیم خشک و نیمهخشک، پدیدهی گردوغبار است. وقوع این پدیده با خسارات جانی و مالی و طبیعی بسیاری همراه است. در این تحقیق به بررسی خصوصیات کاربری اراضی و ژئومورفولوژی کانونهای برداشت گردوغبار در استان خراسان رضوی پرداخته شد. در ابتدا با استفاده از شاخصهای آشکارسازی گردوغبار بر روی تصاویر ماهوارهای مادیس، تعداد 65 کانون برداشت گردوغبار برای دورهی آماری (2016-2005) شناسایی گردید. سپس نقشهی واحدهای ژئومورفولوژی و کاربری اراضی منطقه تهیه گردید و کانونهای برداشت گردوغبار بر روی این نقشهها همپوشانی داده شد. نتایج حاکی از آن است که از لحاظ ژئومورفولوژی 81 درصد کانونهای گردوغبار در واحد دشتسر مشاهده شده است که حدود 5/71 درصد مساحت منطقه را دربر میگیرد. در دیگر چشماندازهای ژئومورفولوژی، کانونهای گردوغبار به ترتیب در واحد پلایا (7/ 10% در 5/17% مساحت) و کوهستان (6/4% در 14% مساحت) قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از بررسی کاربری اراضی نشان داد که بیشترین تعداد کانونهای برداشت گردوغبار در کاربری مراتع ضعیف (3/35%) و اراضی دیم (6/27%) رخ داده که حدود 3/35 درصد مساحت از کل منطقه را دربر گرفتهاند. با محاسبهی نرخ گردوغبار در سطوح مختلف مشخص شد که علاوه بر نوع ساختار ژئومورفولوژی و کاربری اراضی، ارتباط تنگاتنگی بین مساحت و تعداد کانونهای برداشت گردوغبار هر واحد با نرخ انتشار گردوغبار وجود دارد.
رحمان زندی، مهدی زنگنه، مهسا مقدم،
دوره 9، شماره 36 - ( دوره نهم، شماره سي و ششم، تابستان 1398 )
چکیده
در روند توسعهی شهری بسیاری از زمینهای کشاورزی اطراف و حاشیه شهرها تغییر کاربری یافتند و از طرفی مکانگزینی و توسعهی بیبرنامه شهرها در بسیاری از موارد منجر به نادیده گرفتن مخاطرات طبیعی گردید و مخاطرات طبیعی از عوامل تهدیدکنندهی امنیت شهرها هستند که یکی از مهمترین این مخاطرات طبیعی، زلزله است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی با تأکید بر زلزله در شهر نیشابور انجام گرفته است که از نظر هدف، کاربردی بوده و از تصاویر سنجندهی ETM مربوط به سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۹ و سنجندهی OLI مربوط به سال 2018 از ماهوارهی لندست بهرهگیری شده است و برای تجزیهوتحلیل دادهها در محیط نرمافزاری Arc GIS استفاده گردید. همچنین از مدل IDW جهت پهنهبندی، از مدل AHPبرای وزندهی نظرات کارشناسان و برای پیشبینی توسعهی شهر تا سال 2030 از مدل زنجیرهی مارکوف و CA مارکوف استفاده شد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که سمت توسعهی آیندهی شهر نیشابور بیشتر تمایل به سمت شمال و شمال شرق دارد؛ درحالیکه محدودهی مذکور در پهنهی خطر متوسط زلزله قرار دارد و جنوب و جنوب غربی شهر در پهنهی خطر کم بوده، درحالیکه سمت توسعهی آینده نخواهد بود و تا سال 1409 (2030 میلادی) بهترین جهت برای توسعهی شهر به سمت جنوب و جنوب غربی است. بهطورکلی قسمت شمالی شهر که عمده محدودهی شهر و سمت توسعهی شهر است، دارای خطر بیشتری است؛ چراکه در پهنه زلزلههای با عمق کم قرار بوده و در پهنهی زلزلههای بیش از 7/4 ریشتر بوده و فاصلهی کمتری را با گسلهای فعال دارد و سمت جنوب که سمت توسعهی شهر هم نیست دارای خطرات احتمالی کمتری است