7 نتیجه برای خوارزمی
دکتر امید خوارزمی، امین ندایی،
دوره 3، شماره 12 - ( سال سوم، شماره دوازدهم، تابستان 1392 1392 )
چکیده
با توجّه به محیط رقابتی موجود و گسترش روز افزون تکنولوژی های جدید در عصر جهانی شدن، شهرها و در سطح کلان، کشورها باید برای تطبیق خود با این فضا و تسریع فرآیند توسعه در مناطق مختلف، بستر مناسبی را برای تولید افکار جدید و کاربردی کردن آن مهیا کنند. هدف این تحقیق تعیین زیرساخت های لازم برای نوآوری در کشورهای در حال توسعه به ویژه ایران و در سطح منطقه ای در مشهدو ارزیابی آن ها با توجّه به مقوله فرهنگ میباشد. همچنین از اهداف دیگر این تحقیق ارزیابی زیر ساخت های نوآوری در شهر مشهد با توجّه به سابقه فعّالیّت افراد در نوآوری و همچنین جنسیّت افراد میباشد؛ که فرضیّات این تحقیق را شکل می دهند.روش تحقیق این مقاله پیمایشی- تحلیلی است. روش این تحقیق به صورت ترکیبی ۲ مرحلهای به منظور تقویّت نتایج تحقیق(Triangulation) میباشد. نتایج تحقیق نشان داد که قوانین حمایتی مناسب برای تقویّت نوآوری وجود دارد. ولی، این قوانین از ضمانت اجرایی مناسبی برخوردار نیستند. از طرف دیگر اعتماد کافی برای ایجاد ارتباط مؤثّر بین دانشگاه و صنعت که منبع تولید نوآوری می باشند، وجود ندارد و نیاز به ارتقای اعتماد میان این دو نهاد برای تقویّت نوآوری الزامی به نظر می رسد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که اعتماد و مشارکت به عنوان شاخص های فرهنگی بین افراد و سازمان ها کم تر دیده می شود. همچنین حمایتهای لازم جهت تشویق نوآوری در مراکز رشد وجود ندارد، سازمان های واسطه مانند پارکهای علمی و فناوری نقش اصلی خود را به طور مؤثّر انجام نمیدهند، و مکانیزمهای مناسب جهت تشویق نوآوری ماند حقوق مالکیّت معنوی، وجود سرمایه گذران ریسک پذیر، سیاستهای تشویقی و معافیّتهای مالیاتی بسیار ضعیف میباشد. نتایج آزمون فرضیات همچنین نشان می دهد که تفاوت آماری معنی داری میان مردان و زنان در میزان اهمیّت دو زیرساخت محیط کار و رابطه دانشگاه و صنعت وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که رابطه معنی داری میان زیرساخت های نوآوری و سابقه فعّالیّت های نوآورانه وجود ندارد.
زهره صابونجی، جعفر جوان، حمید شایان، امیدعلی خوارزمی،
دوره 5، شماره 20 - ( سال پنجم، شماره بيستم، تابستان 1394 )
چکیده
این پژوهش در پی رمزگشایی از فضامندی پدیدهی جهانی شدن و افشاء مکانیزم کنشهای فضایی متأثر از آن تحت نظام سرمایهداری ـ برمبنای فشردگی فضا و زمان ـ میباشد. پرسش اساسی این است که چگونه و با چه ابزارهایی میتوان فضا را مورد استفاده، سازماندهی، خلق و در سلطه درآورد که با الزامات گردش سرمایه در فضای جهانی شده متناسب باشد؟ کاربست شاکلهی مفهومی و نظری تریالکتیک فضایی لوفور به مثابهی مؤلفههای بنیادین فضا، امکان پاسخ به پرسش مطرح شده را فراهم میآورد. در این پژوهش کنشهای فضایی مادی، بازنمودهای فضایی و فضاهای بازنمود سازههای تشکیل دهندهی محتوا یا کلیت پدیدهی جهانی شدن در نظر گرفته شدهاند. رمزگشایی محتوای فضای جهانی شدن به واقع یافتن تأثیرات فرمهای جغرافیایی فضای محسوس، ساختار سیاسی و ایدئولوژیک فضای معقول و کارکرد اجتماعی فضای زیسته است که در کلیّتی سرمایهدارانه و در پویشی دیالکتیکی در لحظهها یا دقایق جهانی شدن رخ میدهند. به واقع سازههای تشکیل دهندهی دقایق جهانی شدن متأثر از نظام سرمایهداری در فرم خود را به صورت جریآنها، مبادلات، فنآوری و تکنولوژی در ساختار به صورت عقلانیت حاکم بر فضا و در کارکرد در مقام تعریف و تعیین یک وضعیت غالب برای فضای زیسته، نمود مییابند.
روح اله اسدی، محمد رحیم رهنما، امید علی خوارزمی،
دوره 6، شماره 22 - ( سال ششم، شماره بيستم و دوم، زمستان 1394 )
چکیده
این نوشتار تلاش دارد با تمرکز بر تبارشناسی فوکو، آن را با آیندهپژوهی در پیوند قرار داده و در این فرایند، آیندهپژوهیِ تبارشناسانه را بسان روششناسیای شایسته در پژوهشهای جغرافیایی معرفی نماید. بر این اساس اگر فضای جغرافیایی، فضایی رابطهای، و صحنهی نقشآفرینی گفتمانها و روابط قدرت و دانش در نظر گرفته شود، آنگاه با سوژه گفتمانی و ابژهی گفتمانی(سوژه و ابژهی درونِ گفتمانها) سروکار داریم، و شکلگرفتگی و از شکلافتادگی و تحول پدیدهها برآمده از گفتمانها و نحوهی صورتبندی روابط قدرت در درون آنها میباشد. از این روی، آیندهپژوهیِ تبارشناسانه با تمرکز بر شناخت گفتمان مسلط حال(که پدیده مورد بررسی را در برگرفته) و روابط قدرت برساختهی آن، همچنین گفتمانهای مقاومتِ موجود و در برابرِ آن، به دنبال شناسایی گفتمان آینده میباشد. تا با قراردادن پدیده در گفتمانِ احتمالی آینده، آیندهی آن را به فهم درآورد. از آنجا که عدم قطعیتها و پیشرانهایی که در چنین روندی شناسایی میشود، برآمده از منطق رفتاری گفتمان در آینده میباشد، میتوان فهم شایستهای از آیندهی پدیدهها در فضای جغرافیایی ارائه نمود. کاربرد آیندهپژوهیِ تبارشناسانه بسان رویکرد آغازین در هر مطالعه آیندهپژوهانه میتواند دستاوردهایی چند به همراه داشته باشد: 1- عوامل تأثیرگذار و پیشرانهای سازنده آینده، متأثر از رابطه قدرت و دانش و در چارچوب گفتمان احتمالی مربوطه، به گونهای واقعیتر شناسایی میشوند؛ 2- این رویکرد هر چند با سایر روشها نیز میتواند به کار گرفته شود، اما در بهترین حالت با روش سناریونویسی قابل استفاده میباشد و با به کار گرفتن آن میتوان سناریوهای واقعگرا و محتملِ آینده را تدوین نمود.
رسول خوارزمی، علی اصغر عبداللهی، محمدرضا راهداری، منصور کارکن ورنوسفادرانی،
دوره 7، شماره 25 - ( دوره هفتم، شماره بيستم و پنجم، پاييز 1395 )
چکیده
امروزه فنّاوریهای سنجشازدور و سامانهی اطلاعات جغرافیایی بهعنوان دو عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. بهکارگیری این روش بهعنوان یکی از منابع مهم دریافت اطلاعات مربوط به تغییرات سطح زمین، نقش مهمی را در مدیریت زیستبومها ایفا میکند. تحقیق حاضر باهدف بررسی روند تغییرات کاربری اراضی، پویایی پوشش گیاهی و گرایش زیستبوم تالابهای هامون هیرمند و هامون صابری دریک دورهی هفتساله صورت گرفته است. بدین منظور از تصاویر ماهوارهای لندست 7 در سال 2006 میلادی و لندست 8 در سال 2013 میلادی و در ماه آوریل استفاده شده است. پس از انجام تصحیحات لازم، با استفاده از روش طبقهبندی نظارتنشده و با تکیه بر خصوصیات طیفی پدیدهها در باندهای مختلف نقشهی کاربری اراضی منطقهی تهیه شد. بهمنظور بررسی درصد تغییرات کاربری اراضی، هر کدام از کاربریهای بهدستآمده در سال 2006 بهطور جداگانه بر روی نتایج طبقهبندی سال 2013 قرار داده شد و مقدار تغییرات هر کلاس در دورهی موردنظر به دست آمد. صحت روش به کار گرفتهشده با تکیه بر پژوهشهای میدانی انجامشده در سال 2010 میلادی که شاخص تعدیلکنندهی خاک (SAVI) را بهعنوان شاخصی با بالاترین ضریب همبستگی با ویژگیهای منطقهی معرفی میکند، مورد بازبینی قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که استفاده از خصوصیات طیفی پدیدهها در این نوع طبقهبندی صحت قابلاعتمادی را ارائه میدهد. با توجه به نتایج بهدستآمده، کلاسهای پوشش گیاهی و آب کاهش چشمگیری را در دورهی موردمطالعه داشتند و بر مساحت کلاس اراضی بایر افزوده شده است که نشان از گرایش منطقهی موردمطالعه به سمت بیابانی شدن دارد. سیر قهقرایی زیستبوم هامون سبب چالشهای زیستمحیطی متعددی منجمله آلودگی ناشی از گردوغبار، از دست رفتن مشاغل وابسته به دریاچه همچون ماهیگیری و دامداری و نیز افزایش مهاجرت از این منطقهی شده است.
زهره صابونچی، جعفر جوان، حمید شایان، امیدعلی خوارزمی،
دوره 7، شماره 27 - ( دوره هفتم، شمارهی بيستم و هفتم، بهار 1396 )
چکیده
این نوشتار تلاش دارد در تحلیل چالشهای توسعهی فضاهای روستایی ایران از شاکلهی نظری تریالکتیک تولید فضای بهره جسته و درنهایت آن را با روش آیندهپژوهی پیوند زند. بهواقع درک فضای روستایی با کاربست شاکله مفهومی تریالکتیک لوفور در سهگانهای از کنشهای فضای مادی، بازنمود فضا و فضاهای بازنمود (بازتابدهندهی فرمهای مکانی، جریانهای بیرونی، کنشهای عقلانی [دانش، قدرت] و تجربیات زیسته) قادر به تجویز و پیشبینی الگوهای نوظهور برای آیندهی روستا خواهد بود. تحلیل مؤلفههای نظریهی تولید فضای لوفور و تأمل بر چگونگی تأثیر و تأثرات آنها در فضای سرزمینی ایران در پس گفتمانهای تاریخی ـ با تأکید بر شهرها ـ بهواقع بیانگر ازیادرفتگی فضاهای روستایی میباشند. اکنون آیندهی فضاهای روستایی ایران بیشتر از پیش با مسائل پیچیده و بغرنج مواجه است. فارغ از گرایشات مسئلهمحور به چالشهای توسعهی روستایی میتوان گفت فضاهای روستایی تحت تأثیر تغییرات عمیق و دگرگونیهای گسترده در بستر زمانی و مکانی سرزمینی ایران، تحولاتی را در ترکیب اجتماعی و فیزیکی ـ فضایی خود تجربه کنند. بیشک دامنه و تأثیر و برد این تحولات منوط به آینده خواهد بود. آیندهای که بهگونهای فزاینده غیرمطمئن، مقاوم در برابر کشف و آشکار شدن و مبهم به نظر میرسد؛ از همین رو روش آیندهپژوهی از میان آیندههای ممکن به جستجوی آیندههای محتمل برمیخیزد تا برای تحقق مطلوب آنها بسترسازی نماید. هرچند در رویکرد آیندهپژوهی روشهای گوناگون میتواند بهکار گرفته شود، اما در این پژوهش از روش سناریونویسی استفاده شده و با بهکار گرفتن آن میتوان سناریوهای واقعگرا و محتملِ آینده توسعهی روستایی را تدوین نمود.
فهیمه عبادی نیا، محمد اجزاء شکوهی، محمدرحیم رهنما، امیدعلی خوارزمی،
دوره 8، شماره 29 - ( دوره هشتم، شمارهی بيست و نهم، پاييز 1396 )
چکیده
شدت کاربری زمین که انواع تراکمهای شهری را شامل میشود، در بسیاری از پژوهشها بهعنوان عاملی تأثیرگذار بر الگوهای سفر ساکنین شناخته شده است؛ بهطوریکه افزایش انواع تراکمهای جمعیتی، شغلی و مسکونی و کاربری باعث فشردگی بیشتر فرم شهر و کوتاهتر مسافت طیشده با خودروهای شخصی (Vehicle Kilometer Travelled) میشود و در نتیجه کاهش انتشار آلایندههای کربنی بخش حملونقل را در پی خواهد داشت. هدف اول مقالهی حاضر بررسی تأثیرگذاری انواع تراکم بر مسافت سفر خودروهای شخصی است. بدین منظور 4 نوع تراکم (جمعیت، اشتغال، تراکم مسکونی و تراکم کاربریها) در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از ضرایب آنتروپی، جینی، موران و گری میزان تعادل در شدت کاربری زمین بین تراکمهای نامبرده مشخص گردید و همبستگی آنها با متغیر وابسته VKT از طریق آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندمتغیره تعیین شد. در مرحلهی سوم میزان انتشار CO2 و CO2e خودروهای شخصی به تفکیک مناطق شهر مشهد محاسبه شد و درنهایت رابطهی همبستگی و رگرسیونی بین تراکمهای شهری هر منطقه موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد رابطهی معناداری بین افزایش شدت کاربری زمین (تراکم) و کاهش VKT برقرار است و بین VKT و انتشار آلایندههای کربنی نیز همبستگی معناداری برابر با 0.845 برقرار است. در این میان، تراکمهای شغلی بیشتر از سایر انواع تراکم بر الگوهای سفر ساکنین مشهد نقش دارد. تراکم شغلی دارای ضریب همبستگی 0/790- با VKT است و در مدل رگرسیون چندمتغیره نیز با R2=0.751 بیشترین تأثیر را بر انتشار CO2 داشته است؛ بنابراین میتوان با توزیع متعادلتر تراکمهای شغلی در سطح مناطق، مسافت سفرهای با خودرو شخصی را کاهش داد و جهت تقویت الگوهای کمکربن تر حملونقل برنامهریزی کرد.
مهدی معصومی، علیاکبر عنابستانی، غریب فاضلنیا، امیدعلی خوارزمی،
دوره 10، شماره 40 - ( دوره دهم، شماره چهلم، تابستان 1399 )
چکیده
اقتصاددانان در دهههای اخیر از گردشگری بهعنوان کاتالیزوری کارآمد برای بازسازی و توسعهی اقتصادی-اجتماعی نواحی روستایی یاد میکنند؛ بهطوریکه طی سالهای اخیر از گردشگری بهعنوان ابزاری برای حل چالشهای اقتصادی- اجتماعی در نواحی روستایی حاشیهای و یا روستاهایی که با کاهش فعالیتهای کشاورزی سنتی روبهرو هستند، استفاده میکنند. در این راستا تحقیق حاضر، در پی ارزیابی فضایی شاخصهای توسعه پایدار سکونتگاههای روستایی در منطقهی تجاری دهشیخ-سیگار، شهرستان لامرد واقع در استان فارس است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و جامعهی آماری آن شامل تمامی 1968 خانوار روستایی با 7281 نفر جمعیت ساکن در 13 روستای منطقهی تجاری دهشیخ -سیگار در شهرستان لامرد است که با استفاده از فرمول کوکران با سطح خطای 06/0، تعداد 235 خانوار بهعنوان خانوارهای نمونهی برآورد و به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزارهای، آنتروپی شانون، MABAC، ArcGIS و آزمون T تک نمونهای و رگرسیون خطی در نرمافزار SPSS استفاده گردیده است. یافتههای پژوهش مؤید آن است که در تمامی متغیرهای تحقیق میزان اثرگذاری گردشگری تجاری بر توسعه پایدار سکونتگاههای روستایی در منطقهی تجاری دهشیخ-سیگار، شهرستان لامرد بالاتر از میانهی نظری (3) است. نتایج سطحبندی پایداری روستاهای مورد مطالعه متأثر از گردشگری تجاری با استفاده از مدل ماباک در روستاهای سیگار، دهشیخ و کرهمچی بالاترین سطح را نشان میدهد. گردشگری تجاری با مقدار R (959/0) دارای بیشترین میزان تأثیر بر توسعه پایدار سکونتگاههای روستایی در منطقهی موردمطالعه بوده است. در تحلیل فضایی اثرگذاری گردشگری تجاری بر توسعه پایدار روستاهای موردمطالعه، روستاهای دولتآباد، حسن کمالی، فیروزآباد، کاکلی با مقدار R2 (992/0، 988/0، 986/0 و 983/0) دارای بیشترین تأثیر و در روستاهای دهشیخ و سیگار با ضریب R2 (865/0 و 925/0) از عملکرد ضعیفی برخوردار است.