9 نتیجه برای امیراحمدی
دکترابوالقاسم امیراحمدی، محسن عباس نیا،
دوره 1، شماره 1 - ( پاییز 1389 )
چکیده
پهنهبندی اقلیمی و شناخت مهمترین عوامل و عناصر تأثیرگذار بر هر ناحیه، یکی از راههای شناخت شناسنامهی اقلیمی نواحی است. برای دریافت شناخت صحیح و جامع از اقلیم استان اصفهان، پهنهبندی اقلیمی با روشهای نوین آماری مانند تحلیل عاملی و تحلیل خوشهای انجام شد. برای این منظور تعداد 25 متغیر اقلیمی از 12 ایستگاه هواشناسی استان انتخاب گردید. سپس طی فرایند میانیابی IDW ، ماتریس پهنهای دادهها به ابعاد 25×111 به دست آمد و مبنای ناحیهبندی قرارگرفت. بررسی اقلیم استان با روش تحلیل عاملی نشان داد که اقلیم استان ساختهی 5 عامل است، این عوامل به ترتیب اهمیت عبارتند از: عامل بارشی، عامل دمایی، عامل آسمان صاف و آفتابی، عامل بادی و غباری، عامل گرمایی و رطوبت. تحلیل خوشهای روی 5 عامل اقلیمی وجود 4 ناحیهی اقلیمی را در استان نشان داد. یافتهها حاکی از آن است که عوامل بارشی و دمایی به تنهایی نزدیک به 67 درصد رفتار اقلیمی را در استان تبیین مینمایند.
علیرضا انتظاری، ، ابوالقاسم امیراحمدی، عاطفه عرفانی، اکرم برزویی،
دوره 3، شماره 9 - ( سال سوم، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان 1391 1391 )
چکیده
دکتر محمد باعقیده، دکتر ابوالقاسم امیراحمدی، دکتر عیسی ارجی، جمال خواجوی،
دوره 4، شماره 14 - ( سال چهارم،شماره چهاردهم،زمستان 1392 1392 )
چکیده
در این تحقیق، جهت مطالعه پدیده یخبندان و بررسی رابطه آن با عملکرد محصولات گردو و بادام در استان کرمانشاه، داده های دمای کمینه برای ایستگاه های منتخب مورد استفاده قرار گرفت. پس از روزشمارکردن، داده ها در چهار آستانه دمایی قرار گرفتند و شاخص های یخبندان استخراج گردید. روش تجزیه و تحلیل سری های جزیی با دوره بازگشت های مختلف جهت پیش بینی یخبندان ها ی خسارت بار با شدت کم تر از ۵- درجه سانتی گراد برای ایستگاه های منتخب به کار برده شد و از همبستگی پیرسون جهت بررسی رابطه بین تاریخ آغاز و خاتمه یخبندان ها در آستانه های مختلف و عملکرد محصول گردو و بادام استفاده شد. نتایج نشان دادند، مناطق شرقی استان از یخبندان های آستانه ) Dشدیدترین آستانه) تأثیر بیشتری می بینند ودرابن بین شدید ترین یخبندان ها در ایستگاه کنگاور روی می دهد. در سطح استان تاریخ وقوع زودرس ترین یخبندان پاییزه از 5 آبان تا 17 آذر و و دیررس ترین یخبندان های بهاره از4 اسفندتا 31 فروردین متغییر بوده است و ایستگاه کنگاور زودرس ترین و دیررس ترین یخبندان های پاییزه وبهاره را در هرچهار آستانه دمایی تجربه می کند بررسی رابطه عملکرد محصول با نوسان تاریخ وقوع یخبندان ها نیز نشان می دهد. کم ترین تأثیر پذیری عملکرد محصول گردو و بادام از یخبندان های پاییزه وبهاره مربوط به ایستگاه کرمانشاه بوده است و در اغلب ایستگاه ها کاهش عملکرد محصول بیشتر متأثراز یخبندان های دیر رس بهاره بوده است.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، الهه اکبری،
دوره 4، شماره 15 - ( سال چهارم،شماره پانزدهم بهار 1393 1393 )
چکیده
جابجایی تودهای مواد از قبیل زمین لغزش از جمله فرآیندهای دامنهای مشکل آفرین حوضه بقیع در دامنههای جنوبی بینالود است، چرا که این پدیده موجب تخریب اراضی، زمینهای کشاورزی و مراتع، و نیز افزایش تولید رسوب در خروجی حوضه میشود. بنابراین شناسایی پهنههای حساس به زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای تجربی مناسب یکی از اقدامات اساسی در مدیریت خطر در حوضههای آبخیز کشور محسوب میشود. در این تحقیق جهت نیل به پهنهبندی خطر زمین لغزش از روش آماری 2 متغیره (دو روش ارزش اطلاعاتی ( WINF) و گوپتا و جوشی(LNRF )) استفاده شده است. بنابراین، ابتدا لایه پراکنش 44 نقطه لغزشی بوقوع پیوسته در سطح حوضه به عنوان متغیر وابسته و 10 لایه تأثیرگذار بر وقوع لغزش همچون ارتفاع، شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، فاصله از گسل، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه به عنوان متغیر مستقل تهیه گردیدند. سپس از طریق همپوشانی و انطباق نقشههای عامل با نقشه پراکنش لغزش بطور مستقل و جداگانه، پهنهبندی خطر زمینلغزش با دو روش مذکور در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS ) انجام شد. جهت ارزیابی کارایی و انتخاب مدل مناسب برای پهنهبندی خطر زمینلغزش از روش شاخص زمینلغزش (Li) استفاده گردید. بر اساس این شاخص، در روش ارزش اطلاعاتی 97/78 درصد و در روش پیشنهادی گوپتا و جوشی حدود 64/69 درصد زمین لغزشها در طبقههای پرخطر و خیلی پرخطر اتفاق افتادهاند. بنابراین روش ارزش اطلاعاتی به لحاظ داشتن انطباق بیشتر زمین لغزشها با پهنههای خطر بالا، کارایی بهتری نسبت به روش گوپتا و جوشی در پهنهبندی خطر زمین لغزش در حوضه بقیع دارد. از بین عوامل 10 گانه مؤثر، عامل شیب بیشترین تأثیر را داشته است، چرا که بیش از 90 درصد لغزشها در شیبهای بیشتر از 12 درصد رخ داده است. نقشه پهنهبندی، نواحی در معرض خطر و مستعد زمین لغزش را نشان میدهد و میتواند مورد استفاده طیف وسیعی از مدیران و برنامهریزان منطقهای قرار گیرد.
محمد سلمانی مقدم، ابوالقاسم امیراحمدی، فرزانه کاویان،
دوره 5، شماره 17 - ( سال پنجم، شماره هفدهم، پاییز1393 1393 )
چکیده
ادغام و گنجاندن مفاهیم کاهش خطر در برنامههای توسعه شهری یکی از مناسبترین راههای افزایش تابآوری جوامع شهری در برابر بلایای طبیعی است. مطالعهی حاضر به بررسی تاثیر برنامهریزی کاربری اراضی بر افزایش تابآوری الگوهای کاربری اراضی شهر سبزوار از جنبههای دسترسی به فضاهای باز، شبکه معابر شهری، سازگاری کاربریها با مکان احداث آنها، وضعیت سازههای ساختمانی و... میپردازد. به منظور بررسی معیارهای فوق اقدام به تهیهی نقشههای شهر سبزوار در محیط GISگردید و سپس با استفاده از قابلیتهای نرم افزار در زمین پردازش و تلفیق لایهها، نقشههای نهایی استخراج گردید. نتایج نشان میدهد در بین نواحی سیزدهگانه شهر سبزوار ناحیه 3 با 32.23 درصد از بناهای خشتی و چوبی شهر، 56.57 درصد معابر با عرض کمتر از 6 متر و 35.51 درصد از بناهای بالای چهل سال و دسترسی تنها 12.72 درصد از مساحت ناحیه به حریم کمتر از 50 متری فضای باز از تاب آوری کمتری در مقابل زمین لرزه برخوردار است علاوه بر موارد فوق تمرکز بالای کاربری های مقیاس شهری و فراتر فشار مضاعفی را بر ناحیه وارد میسازد. با توسعهی شهر به سمت اطراف معیارها از وضعیت بهتری برخوردار میشوند و وضعیت معیارها به عنوان نمودی از به کارگیری برنامهریزی کاربری اراضی قابل مشاهده است. به عنوان مثال در ناحیه 13 به عنوان بخشی از توسعهی جدید تنها 4.2 درصد از معابر دارای عرض کمتر از 6 متر هستند. 95 درصد از ساختمان ها دارای اسکلت فلزی بوده و بناهای زیر 10 سال 93 درصد از بناهای این منطقه را تشکیل میدهند. این مسئله سبب افزایش تابآوری ناحیه میگردد. همچنین توسعهی ناپیوستهی شهر سبزوار در بخشهای شمالی به سمت رسوبات سست نئوژن و سازندهای کواترنری نواحی شمالی شهر بوده با توجه به ویژگیهای این مناطق میتوان گفت توسعهی شهر سبزوار با حرکت در جهت افزایش احتمال خطر توسعهای تابآور محسوب نمیگردد.
واژگان کلیدی: تابآوری، زمینلرزه، برنامهریزی کاربری اراضی، سبزوار.
دکتر عباسعلی ولی، حسن برآبادی، ابوالقاسم امیراحمدی،
دوره 7، شماره 25 - ( دوره هفتم، شماره بيستم و پنجم، پاييز 1395 )
چکیده
یکی از راههای بسیار مهم جهت مبارزه با بیابانزایی، افزایش پوشش گیاهی میباشد. یکی از طرحهایی که میتواند مدیریت یکپارچه منابع آب در اکوسیستمها را تامین نماید و موجبات کاهش اثرات بیابانزایی و افزایش پوشش گیاهی را فراهم آورد، استفاده از آب های نامتعارف به عنوان منبع آب است که از جمله این آب ها، استفاده از پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهری می باشد. در این راستا انتخاب صحیح گونههای گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط اکوسیستم بیابانی و سازگار با کیفیت پساب بسیار مهم است. هدف از انجام این تحقیق، انتخاب بهترین الگوی کشت مناسب با کیفیت پساب فاضلاب شهری سبزوار جهت طرح احیای مراتع بیابانی حاشیه روستاهای دروک - برآباد شهرستان سبزوار و ارزیابی گونههای گیاهی کشت شده در آن مناطق میباشد. جهت انجام این کار، در ابتدا پساب تصفیه خانه شهر سبزوار نمونهبرداری و مورد آزمایش قرار گرفت. سپس الگوی کشت متناسب با کیفیت پساب با مقایسه خصوصیات کیفی پساب با استانداردهای کیفی کشور اردن تعیین گردید. و در نهایت ارزیابی گونههای شورپسند بیابانی کشت شده در منطقه با مقایسه میزان استقرار گونهها در دو زمان متفاوت و مقایسه درصد تاج پوشش گیاهی گونههای کشت شده در حال حاضر انجام گرفت. نتایج نشان داد که در سبزیجات پخته شده، محصولات علوفه ای و درختان جنگلی و محصولات صنعتی فقط پارامترهای کلیفرم کل و اکسیژن محلول و در چمنزار و پارک(فضای سبز شهری) علاوه بر این دو، پارامترهای مجموع کل مواد جامد معلق، اکسیژن مورد تقاضای شیمیایی و بیوشیمیایی نیز محدود کننده میباشد.همچنین نتایج ارزیابی گونههای کشت شده نشان داد بعد از گذشت چند سال از اجرای طرح آبیاری با پساب، به ترتیب گونههای تاغ، آتریپلکس و قرهداغ بیشترین درصد زنده مانی را داشته است. در مجموع میتوان گفت گونه تاغ در بین گونهها، گونه برتر از نظر زنده مانی میباشد.
علیرضا حمیدیان، علی شکاری بادی، ابوالقاسم امیراحمدی،
دوره 7، شماره 26 - ( دوره هفتم، شمارهی بيستم و ششم، زمستان 1395 )
چکیده
از ابتدای تاریخ، محیط طبیعی به عنوان عامل تعیین کننده در حیات سکونتگاههای انسانی عمل نموده، بهگونهای که محل استقرار سکونتگاهها و سایر تأسیسات انسانی، کاملا تحتتأثیر عوامل طبیعی بهویژه ژئومورفولوژی و زمینشناسی قرار گرفته است. مطالعات ژئومورفولوژی با تعیین فرآیندهای حاکم بر منطقه و بررسی تحول لندفرمها، شرایط محیطی زمان استقرار سکونتگاهها و نحوه پراکنش آنها را مورد ارزیابی قرار میدهد. از اینرو، اهمیت مطالعات ژئومورفیک در مکانگزینی سکونتگاههای انسانی آشکار میشود. پژوهش حاضر بهصورت تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و منابع کتابخانهای به بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی در پراکنش کانونهای زندگی دامنههای شمالی ارتفاعات کرکس پرداخته است. بدین منظور، ابتدا نقشه ژئومورفولوژی موضوعی منطقه در مقیاس 1:25000 با استفاده از روش تحلیل فرم و فرآیند چشماندازهای ژئومورفیک تهیه گردید، سپس سکونتگاههای با جمعیت بیش از 100 نفر (74 شهر و روستا با جمعیت 435373 نفر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرآیند یخچالی و لندفرم دره یخچالی مهمترین عوامل در توزیع فضایی سکونتگاهها میباشند. تمامی سکونتگاههای منطقه در ارتفاعی پایینتر از خط مرز برف دائمی (2500 متر) مستقر شدهاند. تعداد 45 نقطه سکونتگاهی شامل 5 شهر و 27 روستا در واحد کوهستان قرار دارند. بنابراین مهمترین واحد ارضی، کوهستان (سطح محدب) میباشد.
عباسعلی ولی، حسن برآبادی، ابوالقاسم امیراحمدی،
دوره 8، شماره 32 - ( دوره هشتم، شماره سي و دوم، تابستان 1397 )
چکیده
یکی از طرحهایی که میتواند مدیریت یکپارچهی منابع آب در اکوسیستمها را تأمین نماید و موجبات کاهش اثرات بیابانزایی را فراهم آورد، استفاده از آبهای نامتعارف (پساب فاضلاب شهری) است. در این راستا، بررسی اثرات پساب شهری روی خصوصیات خاک بسیار مهم است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر پساب تصفیهخانهی شهری سبزوار روی خصوصیات خاک منطقهی بوتهکاری شده با آن است. جهت انجام این کار، کل منطقه بهصورت سیستماتیک به دوازده بخش تقسیم و درون هر بخش، نمونهبرداری بهصورت تصادفی انجام گرفت. همچنین بهصورت همزمان از مناطق شاهد همجوار با هر بخش جهت مقایسات نیز نمونهبرداری خاک انجام گرفت. نتایج خصوصیات شیمیایی خاک نشان داد که میزان کلسیم، منزیم، اسیدیته و درصد مواد خنثیشونده بدون تغییرات معنیدار و میزان شوری، سدیم، کلر و نسبت جذب سدیم، کاهش معنیداری را نسبت به منطقهی شاهد نشان داد. همچنین نتایج مربوط به حاصلخیزی خاک، نشاندهندهی افزایش معنیدار کربن آلی، فسفر و پتاسیم قابلجذب در منطقهی احیاشده نسبت به منطقهی شاهد است. درمجموع، طرح بوتهکاری با پساب در منطقهی موردمطالعه ازنظر تغییرات خصوصیات خاک اثرات مثبتی را نشان داده است و درنهایت گونهی تاغ نسبت به آتریپلکس و قرهداغ از نظر بهبود شرایط خاک، مناسبتر ارزیابی گردید.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، محمد علی زنگنه اسدی، سید مهدی صالحی،
دوره 9، شماره 34 - ( دوره نهم، شماره سي و چهارم، زمستان 1397 )
چکیده
یکی از مهمترین مخاطرات در نواحی با اقلیم خشک و نیمهخشک، پدیدهی گردوغبار است. وقوع این پدیده با خسارات جانی و مالی و طبیعی بسیاری همراه است. در این تحقیق به بررسی خصوصیات کاربری اراضی و ژئومورفولوژی کانونهای برداشت گردوغبار در استان خراسان رضوی پرداخته شد. در ابتدا با استفاده از شاخصهای آشکارسازی گردوغبار بر روی تصاویر ماهوارهای مادیس، تعداد 65 کانون برداشت گردوغبار برای دورهی آماری (2016-2005) شناسایی گردید. سپس نقشهی واحدهای ژئومورفولوژی و کاربری اراضی منطقه تهیه گردید و کانونهای برداشت گردوغبار بر روی این نقشهها همپوشانی داده شد. نتایج حاکی از آن است که از لحاظ ژئومورفولوژی 81 درصد کانونهای گردوغبار در واحد دشتسر مشاهده شده است که حدود 5/71 درصد مساحت منطقه را دربر میگیرد. در دیگر چشماندازهای ژئومورفولوژی، کانونهای گردوغبار به ترتیب در واحد پلایا (7/ 10% در 5/17% مساحت) و کوهستان (6/4% در 14% مساحت) قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از بررسی کاربری اراضی نشان داد که بیشترین تعداد کانونهای برداشت گردوغبار در کاربری مراتع ضعیف (3/35%) و اراضی دیم (6/27%) رخ داده که حدود 3/35 درصد مساحت از کل منطقه را دربر گرفتهاند. با محاسبهی نرخ گردوغبار در سطوح مختلف مشخص شد که علاوه بر نوع ساختار ژئومورفولوژی و کاربری اراضی، ارتباط تنگاتنگی بین مساحت و تعداد کانونهای برداشت گردوغبار هر واحد با نرخ انتشار گردوغبار وجود دارد.