6 نتیجه برای ابراهیمی
ابـوالقـاسم امیـراحمدی، زکیه آب باریکی ، مجید ابراهیمی،
دوره 2، شماره 6 - ( سال دوم، شمارهي ششم، زمستان 1390 1390 )
چکیده
یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیبپذیر آبخوان و مدیریت کاربری اراضی است. در این تحقیق با توجه به ویژگیهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی منطقهی مورد مطالعه، آسیبپذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده، پهنهبندی شده است. برای این منظور از مدل دراستیک و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای پردازش و تجزیه و تحلیل کیفی آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصههای موثر در ارزیابی آسیبپذیری آبخوان آب زیر زمینی شامل عمق سطح ایستابی، شبکهی تغذیه، جنس آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندهی منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی مورد استفاده قرار گرفته که به صورت هفت لایه در نرم افزار ArcGis تهیه شدند و با وزن دهی و رتبهبندی و تلفیق هفت لایه فوق، نقشهی نهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی تهیه گردید. با انطباق یون نیترات بر روی نقشهی نهایی دراستیک مشخص شد که کلیه نقاطی که دارای نیترات بالا هستند، در محدودهی آلودگی زیاد قرار گرفتهاند که دقت و صحت مدل را مورد تایید قرار میدهد. با توجه به نقشهی پهنهبندی بدست آمده حدود 2/23 درصد از منطقه مورد مطالعه در محدوده آسیبپذیری خیلی کم، 4/21 درصد آسیبپذیری کم، 38/17 درصد آسیبپذیری متوسط ،43/25 درصد آسیبپذیری زیاد و 59/12 درصد در محدوده آسیبپذیری خیلی زیاد قرار میگیرد. ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن میدهدﮐﻪ ﻣﯿﺰان آﻟﻮدﮔﯽ و ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ آﻟﻮدﮔﯽ آﺑﺨـﻮان بسیار ﺑـﺎﻻ ﺑـﻮده ﮐـﻪ اﯾـﻦ ﻣﺴـﺌﻠﻪ ﺗﻮﺟـﻪ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ آﺑﺨﻮان داورزن را ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮاﺟﻊ ذﯾﺼﻼح اﯾﺠﺎب میکند.
زهره ابراهیمی خوسفی، فاطمه درگاهیان،
دوره 9، شماره 34 - ( دوره نهم، شماره سي و چهارم، زمستان 1397 )
چکیده
یکی از علل اصلی آلودگی هوا در مناطق خشک جهان و بهویژه در ایران، وقوع توفانهای گردوغبار حاوی غلظت بالای ذرات معلق با قطر آئرودینامیکی کمتر از 10 میکرومتر (PM10) است. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی مهمترین عوامل اقلیمی مؤثر بر تغییر غلظت PM10 در نزدیکی دشت یزد- اردکان و ارتباط آن با رخداد فرسایش بادی در بازهی زمانی 2012 تا 2017 است. بدین منظور از متوسط ماهیانهی دادههای اقلیمی، غلظت روزانهی ذرات کوچکتر از 10 میکرومتر و دادههای ساعتی مربوط به پدیدههای مختلف گردوغبار ایستگاه سینوپتیک یزد استفاده شد. جهت شناسایی دقیقترین رابطه بین پارامترهای هواشناسی و غلظت PM10، 10 تابع رگرسیون دومتغیره (لگاریتمی، معکوس، توانی، نمایی، درجه دو، درجه سه، منحنی رشد، ترکیبی، لجستیک و منحنی S) بر اساس چهار معیار ضریب همبستگی، آمارهی F، میزان خطای نسبی و میانگین مربعات خطا با یکدیگر مقایسه گردید. درنهایت از طریق تحلیل ارتباط بین شاخص توفان گردوغبار و PM10، نقش رخداد فرسایش بادی بر تغییرات آن موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در این بازهی زمانی هیچ رابطهی خطی معنیداری بین پارامترهای هواشناسی و غلظت ذرات معلق وجود نداشته است؛ درحالیکه بین مقادیر متوسط درجه حرارت ماهیانه و درجه حرارت بیشینه با PM10 رابطهی غیرخطی معنیداری برقرار شده است. مقادیر مربوط به ضریب همبستگی، آمارهی F، خطای نسبی و مجذور میانگین مربعات خطا بر اساس دقیقترین تابع غیرخطی بین PM10 و متوسط درجه حرارت ماهیانه به ترتیب 67/0، 06/8، 1/0، 09/0 برآورد گردید. مقادیر مربوط به این پارامترها بر اساس درجه حرارت بیشینه به ترتیب 65/0، 3/7، 11/0 و 08/0 تخمین زده شد. همچنین نتایج نشان داد که 24% افزایش غلظت ذرات معلق در سالهای اخیر به دلیل وقوع رخداد فرسایش بادی بوده است.
حمید گنجائیان، افشان قاسمی، عطرین ابراهیمی، خانم زهرا اسدپور،
دوره 9، شماره 36 - ( دوره نهم، شماره سي و ششم، تابستان 1398 )
چکیده
دشت همدان-بهار در طی سالهای اخیر با افت شدید سطح آب زیرزمینی مواجه بوده است که این عامل سبب شده تا این منطقه در معرض وقوع مخاطره فرونشست قرار گیرد. بر این اساس در این تحقیق ابتدا با استفاده از اطلاعات مربوط به ۱۳ چاه پیزومتری در محدوده مطالعاتی، وضعیت افت سطح آب زیرزمینی در منطقه ارزیابی شده است و سپس با استفاده از ۱۶ تصویر ماهواره سنتینل ۱(از تاریخ ۱۱/۰۱/۲۰۱۶ تا ۱۹/۱۲/۲۰۱۷) و روش سری زمانی SBAS به ارزیابی میزان جابجایی عمودی منطقه پرداخته شده است. نتایج ارزیابی وضعیت آب زیرزمینی منطقه بیانگر این است که محدوده مطالعاتی در طی سالهای اخیر با روند افزایشی افت سطح آب زیرزمینی مواجه بوده است به طوری که میزان افت سطح آب در بعضی از چاهها به ۲ متر در سال رسیده است که این میزان سبب افت شدید سطح آب در آن منطقه شده است. همچنین نتایج حاصله از ارزیابی میزان جابجایی منطقه بیانگر این است که این محدوده در طی دوره زمانی ۲ ساله ۲/۱۳۳ میلیمتر فرونشست داشته است. به علاوه نتایج حاصله از همبستگی بین میزان افت سالانه سطح آب چاهها با میزان فرونشست منطقه بیانگر این است که بین افت سطح آب چاهها و میزان فرونشست منطقه رابطه مستقیم برقرار است و ضریب همبستگی آنها ۹۴/. میباشد.
زهره ابراهیمی، فاطمه روستائی، مجتبی سلیمانی ساردو،
دوره 10، شماره 37 - ( دوره دهم، شماره سي و هفتم، پاییز 1398 )
چکیده
پوشش گیاهی یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی سطح زمین است که نقش مهمی در کاهش وقوع پدیدهی فرسایش بادی و کاهش انتشار ذرات گردوغبار، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک دارد. میزان توسعه و یا تخریب پوشش گیاهی یک منطقه، معمولاً تحت تأثیر عوامل اقلیمی در بازههای زمانی مختلف، تغییر میکند. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی مراتع غرب استان کرمان و تعیین ارتباط آن با عوامل اقلیمی با استفاده از دقیقترین مدل حاصل از برقراری روش حداقل مربعات معمولی (OLS) بین دادههای هواشناسی و پوشش گیاهی است. بدین منظور از دادههای ماهیانهی شاخص نرمالشدهی تفاوت پوشش گیاهی سنجندهی مودیس (NDVI) و متغیرهای هواشناسی (متوسط دما، بارندگی، سرعت باد، دمای حداکثر و دمای حداقل) مربوط به ماههای آوریل تا سپتامبر 2000 تا 2017 استفاده شد. مدلها با استفاده از سه معیار ضریب تعیین(R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و فاکتور تورم واریانس (VIF) با یکدیگر مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ارتباط بین NDVI با متوسط دماهای حداقل و حداکثر، سرعت باد و بارندگی به دلیل بالاتر بودن مقدار R2 (24/0) و پایین بودن مقادیر RMSE (196/0) و VIF (2/3) نسبت به سایر روابط از دقت بالاتری برخوردار است. بر اساس این رابطه، مهمترین عوامل اقلیمی مؤثر بر تغییر وضعیت پوشش گیاهی منطقهی مطالعاتی به ترتیب متوسط دمای کمینه، بارش ماهیانه و سرعت وزش بادهای سطحی تعیین گردید. چنین نتایجی میتواند درک ما را نسبت به اثر تغییرات اقلیم بر وضعیت پوشش گیاهی مناطق خشک افزایش دهد.
سیداسداله حجازی، عطرین ابراهیمی،
دوره 10، شماره 38 - ( دوره دهم، شماره سی و هشتم، زمستان 1398 )
چکیده
یکی از مهمترین معضلاتی که امروزه مناطق بیابانی با آن مواجه است، روند رو به رشد بیابانزایی و تغییرات کاربریهای اراضی است. کاربریهای اراضی در طول زمان در حال تغییر بوده و این تغییرات منجر به افزایش تخریب سرزمین و نابودی اکوسیستم بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک شده است. بر این اساس، در تحقیق حاضر روند تغییرات کاربری اراضی شرق استان کرمان از فهرج تا ارگ جدید بم مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این تحقیق بهمنظور پایش تغییرات کاربری اراضی محدودهی مطالعاتی از تصاویر ماهوارهای سالهای 2000، 2010 و 2017 استفاده شده است. پس از تهیهی تصاویر موردنظر، ابتدا با استفاده از روش طبقهبندی نظارتشدهی نقشهی کاربری اراضی برای سالهای مذکور تهیه شده است و سپس با استفاده از مدل LCM (Land Change Modeler) میزان تغییرات محاسبه و نیز روند تغییرات مدل شده است. نتایج تحقیق حاضر بیانگر این است که در محدودهی مطالعاتی اراضی کشاورزی و پوشش گیاهی بیشترین میزان تغییر را داشته است؛ بهطوریکه در طی بازهی زمانی موردمطالعه در کنار روند رو به رشد نواحی سکونتگاهی، اراضی کشاورزی و پوشش گیاهی، روند کاهش داشته است. در کنار روند افزایش نواحی سکونتگاهی، اراضی بایر محدودهی مطالعاتی نیز در طی بازهی زمانی موردمطالعه روند افزایشی داشته است که با توجه به شرایط محیطی حاکم بر منطقه، تغییرات مذکور میتواند خطری جدی برای ساکنان آن باشد.
سمیرا زندیفر، محمد خسروشاهی، زهره ابراهیمی خوسفی، مریم نعیمی،
دوره 10، شماره 39 - ( دوره دهم، شماره سی و نهم، بهار 1399 )
چکیده
تپههای ماسهای از مهمترین و حساسترین لندفرمهای حساس به فرسایش بادی میباشند که میزان فعالیت آنها بسته به شدت تأثیر عوامل متعدد اقلیمی و زمینی، متفاوت است. پایش بلندمدت این عوامل به همراه وضعیت تحرکپذیری ماسههای روان در مناطق مختلف میتواند اثر قابلتوجهی بر کاهش اثرات نامطلوب آنها داشته باشد. یکی از مناطق حساس به پدیدهی فرسایش بادی در شمال غرب ایران، تپههای ماسهای اطراف شهرستان منجیل است که بهعنوان منطقهی مطالعاتی در پژوهش حاضر موردتوجه قرار گرفته است. اهداف اصلی این مطالعه، بررسی تأثیر شرایط اقلیمی بر میزان تحرکپذیری ماسههای روان این منطقه و نیز پیشبینی اثرات تغییر احتمالی عوامل اقلیمی بر تحرکپذیری ماسههای روان شهرستان منجیل است. بدین منظور از دادههای ساعتی مربوط به عناصر اقلیمی و رویدادهای گردوغبار استفاده گردید. نتایج نشان داد که در بازهی زمانی 2016-1994 سیر تغییرات روزهای غبارآلود و شاخص تحرکپذیری ماسههای روان در این منطقه، نزولی و ارتباط بین آنها مثبت و معنیدار بوده است. در سالهای 1995 تا 1999 و 2006 و 2008 نیز شهرستان منجیل در خطر بیابانزایی بسیار شدید قرار داشته و با گذشت زمان از شدت آن کاسته شده است. همچنین نتایج نشان داد که در مقیاس سالانه، بیش از 90 درصد بادهای محلی با سرعتی بیش از 11 متر بر ثانیه و با جهت غالب شمالی در منطقهی مطالعاتی جریان داشتهاند. بر اساس نتایج تحلیل حساسیت مشخص شد که اگر در آینده، فراوانی بادهای فرسایشزا و یا میزان تبخیر و تعرق پتانسیل به اندازهی حداقل 10 درصد کاهش یابد، مقدار شاخص لنکستر از 9/241 به 6/194 کاهش خواهد یافت و وضعیت کاملاً فعال آنها به وضعیت پایدارتری خواهد رسید. همچنین پیشبینی میشود اگر این دو پارامتر اقلیمی بهطور همزمان به میزان 30 درصد کاهش یابند، تپهها همچنان فعال خواهند بود؛ مگر آنکه این عوامل بهطور همزمان به 40 درصد تقلیل یابند.