15 نتیجه برای Gis
عبدالله سیف، ملیحه محمدی ،
دوره 1، شماره 1 - ( 7-1389 )
چکیده
در ژئومرفولوژی برای تفکیک و شناسایی واحدهای شکلی ، روشهای متفاوتی وجود دارد. یکی از مهمترین آنها روش مبتنی بر نظریه سلسله مراتبی است. هدف اصلی در این مقاله شناسایی و تفکیک واحدهای شکلی زمین در پلایای گاوخونی و نمایش آنها بر روی نقشه ژئومرفولوژی براساس روش سلسله مراتبی است. برای تهیه نقشه ژئومرفولوژی، ساخت لایههای رقومی از جمله نقشهی واحدهای شکلی مناظر، نقشهی اطلاعات مواد مادری، واحد شکلی زمیننما و واحدهای ارضی ضروری است. در این راستا با تکیه بر قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور واحدهای ژئومرفیک منطقهی مطالعاتی تفکیک و شناسایی شده؛ سپس براساس روش سلسله مراتبی روی نقشه ژئومرفولوژی نمادین گردید. پایگاه اطلاعاتی منطقه شامل نقشههای میان مقیاس توپوگرافی (1:25000، 1:50000)، نقشه زمینشناسی و تصویر ماهوارهای لندست 7 سنجنده ETM و... میباشد.
طبق نتایج به دست آمده در این تحقیق، پلایای گاوخونی یک چشمانداز ژئومرفولوژی است. این چشمانداز متشکل از واحدهای شکلی مناظر، زمیننما و واحدهای ارضی است. با تهیه نقشه ژئومرفولوژی و شناخت واحدهای شکلی میتوان گام مؤثری جهت ارزیابی قابلیت ارضی و شناخت مسایل مربوط به مدیریت محیط در سطح قلمروهای ژئومورفیک؛ از جمله منطقه مطالعاتی برداشت. همچنین قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور میتواند برای رسیدن به اهداف این تحقیق مفید باشد.
سیـاوش شـایـان، محمد شریفیکیـا، غلامرضـا زارع،
دوره 2، شماره 5 - ( 7-1390 )
چکیده
شوریزایی پدیدهی مورفولوژیکی آشنا با نواحی کویری و حاشیهی کویری مانند ناحیهی گرمسار است. تغییرات در روند و دامنه این پدیدهی در سالهای اخیر، متأثر از اقدامات انسانی و تغییرات اقلیمی جریان زایشی آن را از پدیده به مخاطره متحول ساخته است. در این تحقیق با استفاده از منابع دادهای (سنجش از دوری، آزمایشگاهی، مشاهدهای و پیمایشی) به ارزیابی و تحلیل شوریزایی، در محدوده مخروطافکنه گرمسار پرداخته شده است. بدین منظور اقدام به ایجاد پایگاه داده مکانی در محیط GIS شده و پس از پردازش و تحلیل، روند و دامنه شوریزایی در اراضی و منابع آبی تبیین گردیده است؛ سپس عوامل شوریزایی مورد کنکاش و تحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق عواملی همچون نزدیکی و مجاورت با گنبدهای نمکی، تغییر در جهت و شدت جریان عبوری آب سطحی و افزایش میزان تبخیر از طریق افزایش آبیاری سطحی و عموماً غرق آبی را به عنوان عوامل اساسی و محوری در ایجاد و تشدید این پدیده معرفی نمود. افزایش نرخ و دامنه شوریزایی، در سطح مخروطافکنه، طی دههی مورد بررسی از دیگر یافتههای تحقیق است که مؤید کاهش 4/1 وسعت اراضی با شوری کم و افزایشی به همین میزان در خصوص اراضی با شوری متوسط و عمدتاً زیاد است. شوریزایی در پهنهی مورد مطالعه به واسطهی موقعیت خاص و نوع کاربریهای مستقر در آن تهدیدی جدی به شمار رفته و به عنوان یک مخاطرهی محیطی برای این ناحیه و تا حدودی نواحی همجوار از جمله کلان شهر تهران ارزیابی میشود.
سیـد جواد خاتمی، سیـده سمیه خاتمی،
دوره 2، شماره 5 - ( 7-1390 )
چکیده
با توجه به پیشرفت علوم مختلف در بین مسلمانان و نیاز ما به دانستن علومی که بتواند قرآن را هرچه بیشتر در تمام جوانب زندگی کار بردی کند، لازم است توجه خاصی به رشتههای مختلف قرآنی و گسترش آنها در خارج صورت گیرد که از جمله آنها میتوان علم جغرافیا را نام برد. که در قرآن ارتباط بسیار زیادی با این علم مشاهده میشود و از آن طریق میتوان پیامهای فراوانی را گرفت. این مقاله بیانگر گوشهای از این ارتباط عمیق میباشد و نگاهی دارد به منطقهای بینظیر در طول تاریخ به نام «احقاف»، که پس از بررسی موقعیت جغرافیایی و ذکر خصوصیات مردمی که در آن زندگی میکردهاند، به بیان اهمیت موقعیت جغرافیایی این منطقه در قرآن پرداخته و پیامهای آن را منتقل مینماید، ازاین جهت پس از بیان نظرات مطرح شده بیان میدارد که نظر صحیحتر آن است که نام احقاف (به معنی ماسه زار و ریگزار) بعد از وقوع اتفاقاتی بر این سرزمین نهاده شده است و بعد از نزول عذاب مورد توجه قرار گرفت، هر چند ممکن است قبل از این واقعه نیز تپههای شنی در آنجا موجود بوده و این امر وقوع عذاب از طریق ماسه و شن را برای ما منطقیتر جلوه میدهد. نکته قابل توجه آن است که سرزمین احقاف از استعدادهای طبیعی و مواهب خدادادی زیادی برخوردار بوده که حضرمیها و قوم عاد در آنجا ساکن بودهاند که بدلیل شرک آوردن و استکبار ورزیدن و نافرمانی پیامبر خدا گرفتار عذاب الهی گشتند که بقایای اجساد آنها در عمق دوازده متری تپههای ماسهای آن سرزمین در دوران امامت امام کاظم (علیهالسلام) و نیز در اواخر قرن بیستم کشف گردیده است. با این بیان روشن میگردد که خداوند نام احقاف را برای ما انسانها بیان میدارد تا ما را به یاد صحرای کویر و شنزاری بیندازد و این سؤال برای ما ایجاد شود که مگر این سرزمین چگونه بوده است که خداوند از آن با نام احقاف نام برده، این مقاله در پی تشریح اهمیت هرچه بیشتر این منطقه و پیامهای قرآنی آن میباشد، امید است که با ارائه آن گوشهای از زحمات جغرافیدانان مسلمان دورههای مختلف بیان شده و از آنها تقدیر شود.
ابـوالقـاسم امیـراحمدی، زکیه آب باریکی ، مجید ابراهیمی،
دوره 2، شماره 6 - ( 10-1390 )
چکیده
یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیبپذیر آبخوان و مدیریت کاربری اراضی است. در این تحقیق با توجه به ویژگیهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی منطقهی مورد مطالعه، آسیبپذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده، پهنهبندی شده است. برای این منظور از مدل دراستیک و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای پردازش و تجزیه و تحلیل کیفی آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصههای موثر در ارزیابی آسیبپذیری آبخوان آب زیر زمینی شامل عمق سطح ایستابی، شبکهی تغذیه، جنس آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندهی منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی مورد استفاده قرار گرفته که به صورت هفت لایه در نرم افزار ArcGis تهیه شدند و با وزن دهی و رتبهبندی و تلفیق هفت لایه فوق، نقشهی نهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی تهیه گردید. با انطباق یون نیترات بر روی نقشهی نهایی دراستیک مشخص شد که کلیه نقاطی که دارای نیترات بالا هستند، در محدودهی آلودگی زیاد قرار گرفتهاند که دقت و صحت مدل را مورد تایید قرار میدهد. با توجه به نقشهی پهنهبندی بدست آمده حدود 2/23 درصد از منطقه مورد مطالعه در محدوده آسیبپذیری خیلی کم، 4/21 درصد آسیبپذیری کم، 38/17 درصد آسیبپذیری متوسط ،43/25 درصد آسیبپذیری زیاد و 59/12 درصد در محدوده آسیبپذیری خیلی زیاد قرار میگیرد. ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن میدهدﮐﻪ ﻣﯿﺰان آﻟﻮدﮔﯽ و ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ آﻟﻮدﮔﯽ آﺑﺨـﻮان بسیار ﺑـﺎﻻ ﺑـﻮده ﮐـﻪ اﯾـﻦ ﻣﺴـﺌﻠﻪ ﺗﻮﺟـﻪ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ آﺑﺨﻮان داورزن را ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮاﺟﻊ ذﯾﺼﻼح اﯾﺠﺎب میکند.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، الهه اکبری،
دوره 4، شماره 15 - ( 3-1393 )
چکیده
جابجایی تودهای مواد از قبیل زمین لغزش از جمله فرآیندهای دامنهای مشکل آفرین حوضه بقیع در دامنههای جنوبی بینالود است، چرا که این پدیده موجب تخریب اراضی، زمینهای کشاورزی و مراتع، و نیز افزایش تولید رسوب در خروجی حوضه میشود. بنابراین شناسایی پهنههای حساس به زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای تجربی مناسب یکی از اقدامات اساسی در مدیریت خطر در حوضههای آبخیز کشور محسوب میشود. در این تحقیق جهت نیل به پهنهبندی خطر زمین لغزش از روش آماری 2 متغیره (دو روش ارزش اطلاعاتی ( WINF) و گوپتا و جوشی(LNRF )) استفاده شده است. بنابراین، ابتدا لایه پراکنش 44 نقطه لغزشی بوقوع پیوسته در سطح حوضه به عنوان متغیر وابسته و 10 لایه تأثیرگذار بر وقوع لغزش همچون ارتفاع، شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، فاصله از گسل، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه به عنوان متغیر مستقل تهیه گردیدند. سپس از طریق همپوشانی و انطباق نقشههای عامل با نقشه پراکنش لغزش بطور مستقل و جداگانه، پهنهبندی خطر زمینلغزش با دو روش مذکور در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS ) انجام شد. جهت ارزیابی کارایی و انتخاب مدل مناسب برای پهنهبندی خطر زمینلغزش از روش شاخص زمینلغزش (Li) استفاده گردید. بر اساس این شاخص، در روش ارزش اطلاعاتی 97/78 درصد و در روش پیشنهادی گوپتا و جوشی حدود 64/69 درصد زمین لغزشها در طبقههای پرخطر و خیلی پرخطر اتفاق افتادهاند. بنابراین روش ارزش اطلاعاتی به لحاظ داشتن انطباق بیشتر زمین لغزشها با پهنههای خطر بالا، کارایی بهتری نسبت به روش گوپتا و جوشی در پهنهبندی خطر زمین لغزش در حوضه بقیع دارد. از بین عوامل 10 گانه مؤثر، عامل شیب بیشترین تأثیر را داشته است، چرا که بیش از 90 درصد لغزشها در شیبهای بیشتر از 12 درصد رخ داده است. نقشه پهنهبندی، نواحی در معرض خطر و مستعد زمین لغزش را نشان میدهد و میتواند مورد استفاده طیف وسیعی از مدیران و برنامهریزان منطقهای قرار گیرد.
رضا اسماعیلی، روناک شوکتی،
دوره 5، شماره 20 - ( 4-1394 )
چکیده
توزیع فضایی فرسایش آبکندی و تحلیل حساسیتپذیری آن نقش مهمی در برنامهریزی محیطی ایفا میکند. از این رو، در این مقاله، روش آماری رگرسیون لجستیک برای تحلیل حساسیتپذیری فرسایش آبکندی در منطقه صلواتآباد استان کردستان مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای لیتولوژی، کاربری و پوشش اراضی و توپوگرافی مشتمل بر شیب، جهت دامنه، شکل دامنه، فاکتور طول دامنه، شاخص قدرت رود و شاخص رطوبت توپوگرافی، جهت آنالیز مورد استفاده قرار گرفتند. لایه فرسایش آبکندی به صورت پلیگونی ترسیم و سپس به لایه نقطهای تبدیل گردید. از دادههای نقطهای به صورت تصادفی نمونهگیری شد. 70 درصد نمونهها به صورت آموزشی بوده و برای تهیه مدل مورد استفاده قرار گرفتند. 30 درصد نمونهها هم جهت اعتبارسنجی مدل بهکاربرده شدند. ضرایب هریک از متغیرهای مستقل در نرمافزار SPSS تعیین گردیدند. با اعمال هر یک از ضرایب در لایههای اطلاعاتی، نقشه نهایی فرسایش آبکندی، در پنج طبقه حساسیت حاصل گردید. اعتبارسنجی دادهها با استفاده از آمارهای مختلف کای اسکوئر و ترسیم منحنی ROC مورد ارزیابی قرار گرفت. مساحت زیرمنحنی AUC معادل 79/0 محاسبه گردید که نشاندهنده تطبیق خوب مدل، جهت پیشبینی نقاط حساس به فرسایش آبکندی در منطقهاست.
مهدی هاتفی اردکانی، محمد حسین رضائی مقدم،
دوره 6، شماره 21 - ( 12-1394 )
چکیده
نیاز بشر به انرژی، پیوسته در حال افزایش و منابع انرژی فسیلی پایانپذیر در حال کاهش است. استفادهی بیرویه از منابع سوخت فسیلی با آلوده ساختن محیط زیست؛ حیات را در کرهی زمین تهدید میکند و از طرف دیگر با توجه به صعبالعبور بودن، و شرایط توپوگرافی نامساعد و عدم دسترسی برخی جادههای مناطق کوهستانی به شبکهی برق سراسری و یا هزینههای زیاد اجرای این سیستمها، انرژی خورشیدی بهعنوان یکی از انرژیهای تجدیدپذیر و رایگان از مهم ترین گزینههای جایگزین برای سوختهای فسیلی بهشمارمیآید. در این پژوهش کاربرد تصاویر ماهوارهای و GIS در امکانسنجی استفاده از انرژی خورشیدی برای تأمین سامانههای روشنایی بزرگراه زنجان – تبریز؛ با استفاده از الگوریتم SEBAL مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله از دادههای طیفی سنجنده OLI و دادههای حرارتی سنجنده TIRS ماهواره لندست 8 در سال 2013 در مقیاس زمانی شش ماهه ( می تا اکتبر )، دادههای DEM منطقهی مورد مطالعه، نرمافزارهای Arc GIS ، ENVI و ERDAS IMAGINE استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که منطقهی مورد مطالعه، به دلیل تنوع توپوگرافی از تابش خالص سطحی متنوع برخوردار است و امکان بهکارگیری سیستمهای فتوولتائیک خورشیدی جهت تأمین روشنایی بزرگراه زنجان – تبریز را تأیید میکند، و در بحث تعیین مهمترین عامل مؤثر بر تابش خالص دریافتی، الگوریتم SEBAL بیش ترین همبستگی را با جهت شیب و کم ترین همبستگی را با ارتفاع دارد.
محمدحسین رضایی مقدم، صغری اندریانی، محمدرضا نیکجو، ابوالفضل مختاری اصل،
دوره 6، شماره 23 - ( 1-1395 )
چکیده
هر ساله هزاران تن خاک حاصلخیز از اراضی مختلف کشور مشتمل بر اراضی جنگلی، مرتعی و زراعی در اثر فرسایش خاک از دسترس خارج شده و با انباشت در مناطق رسوبگذاری موجب بروز خسارات قابل ملاحظهای میشوند. برای جلوگیری و مهار این پدیده لازم است مناطق تولید رسوب (تحت فرسایش) همراه با شدت و مقدار آن شناسایی شوند تا از این طریق افزون بر تعیین نقاط بحرانی و ردهبندی مناسب بتوان اقدام به برنامهریزی مقتضی در قالب طرحهای حفاظت خاک یا آبخیزداری نمود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی نتایج مدلهای EPM و فورنیه با هدف تعیین مناسبترین مدل برای برآورد فرسایش و رسوب در حوضهی آبریز شهر چای میانه و همچنین بررسی کارایی مدل سادهای مانند مدل فورنیه به جای مدلهای هزینهبر و زمانبر میباشد. بهمنظور ارزیابی مدلهای مورد استفاده و تعیین مدل مناسب، از دادههای مشاهدهای و اندازهگیری شدهی رسوب (آمار 40 ساله ایستگاه کوهسالار) استفاده گردید. بدین منظور 22 زیر حوضه در منطقهی مورد مطالعه در نظر گرفته شد. برای هر یک از زیر حوضهها، لایههای مورد نیاز اعم از لایههای عناصر اقلیمی مانند دما و بارش، توپوگرافی مانند شیب و ... با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و GIS تهیه گردید. نتایج نشان میدهد مدل EPM با خطای نسبی 9/9 درصد همخوانی نزدیکی با وزن رسوب مشاهداتی دارد. همچنین مدل فورنیه بسیار کمتر از حد، وزن رسوب تولیدی را نشان میدهد و تغییر وزن رسوب ویژه در زیر حوضهها تقریباً عدد مشابهی را در منطقهی مورد مطالعه نشان میدهند و این پارامتر مساحت زیر حوضهها است که در تبدیل رسوب ویژه به رسوب کل عامل تغییر در مقدار وزن رسوب در زیرحوضهها میگردد.
سیاوش شایان، مهران مقصودی، موسی گل علیزاده، امیر کرم، سیده فاطمه نوربخش،
دوره 6، شماره 23 - ( 1-1395 )
چکیده
پیچیدگی جهان در تضاد با سادگی قوانین فیزیکی قراردارد. مطالعهی رفتارهای غیرخطی و پویای سیستمها در سالهای اخیر نشان داد که این رفتارها منجر به پیچیدگی و درنهایت آشوب در سیستمهای ژئومورفیک میشوند. مطالعهی این رفتارها، سبب شدهاند تا قوانینی جدید جهت درک هرچه بهتر رفتار این سیستمها یافته شود. یکی از نکات جالب توجه در پیچیدگی این است که بهرغم تصورات پیشین، قوانین ساده میتوانند منجر به بروز رفتارهای بسیار پیچیده شوند و منجر به شناخت عمیقتر عملکرد سیستمها بهویژه سیستمهای ژئومورفولوژیک شود. از همین روست که در حال حاضر اندازهگیری پیچیدگی و راههای کاهش آن در سیستمها و فرآیندهای تصمیمگیری به یکی از مباحث روز تبدیل شده است. درمقالهی حاضر که مبتنی بر مروری سیستماتیک بر ادبیات موضوع به روش کتابخانهای است بران است تاکلیاتی از پیچیدگی و انواع آن ارائه شود و نقش آن رادر طبیعت و سیستمهای تولیدی مورد مطالعه قرار دهد. در این راستا جهت یافتن بهترین روش و رویکرد برای مطالعهی سیستمهای پیچیده و رویارویی علمی با آنها، رویکردهای اثباتگرایی، فرااثباتگرایی و پراگماتیسم موردمطالعه قرار گرفت. درنهایت براساس مطالعات، رویکرد پراگماتیسم مناسبترین رویکرد در مطالعات ژئومورفولوژیک است که در این مطالعه کلاژیسم نامیده شد. کلاژیسم با درهم آمیختن قطعات مجزا، هویتی جدید را برای سیستم پذیرفته و آنرا با نگاهی تلفیقی موردمطالعه قرار میدهد.
اسماعیل سیلاخوری، مجید اونق، مجتبی سلیمانی ساردو،
دوره 9، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
تغییر اقلیم، بیابانزایی و کمبود آب شیرین، سه چالش اصلی میباشند که بشر در قرن 21 با آنها مواجه است. بهمنظور ارزیابی خطر و ریسک بیابانزایی در منطقهی باشتین سبزوار از روش TOPSIS، فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. بدین منظور شش شاخص مؤثر در بیابانزایی شامل زمینشناسی، خشکی، بارندگی سالانه، شوری خاک، بافت خاک و درصد پوشش گیاهی بر اساس مدل IMDPA طبقهبندی و نقشهبندی شدند. سپس وزن شاخصها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) تعیین گردیدند. بهمنظور تلفیق شاخص استانداردشدهی وزنی و محاسبهی خطر بیابانزایی از تکنیک TOPSIS و عملگرهای Fuzzy در محیط نرمافزار GIS استفاده شد. پس از به دست آمدن نقشهی خطر بیابانزایی(H)، نقشهی عناصر در معرض خطر(E) و آسیبپذیری آنها(V) در سطح هر پیکسل و بهطور رستری تهیه و درنهایت نقشهی ریسک بیابانزایی برای منطقهی فوق به دست آمد. نتایج نشان داد که شوری آبوخاک مؤثرترین شاخصها در بیابانزایی میباشند. کلاسهای بحرانی خطر بیابانزایی(IV و V) حدود 50 درصد منطقه را پوشش دادهاند. این مناطق بیشتر اطراف کال شور سبزوار و جنوب اراضی کشاورزی این شهر را دربر میگیرد. بیشترین سطح منطقه(68/56 درصد) را کلاس ریسک II به خود اختصاص داد. توزیع فضایی کلاس ریسک V در غرب شهرستان سبزوار و در امتداد جادهی سبزوار–تهران است که میتواند اولویت اجرای برنامههای مهار بیابانزایی قرار گیرد. نقشهی مذکور میتواند برای تمهیدات مدیریتی در راستای مهار تخریب سرزمین و مدیریت آن مورداستفاده قرار گیرد.
سیدحمید میرقاسمی، حسین بانژاد، علیرضا فریدحسینی،
دوره 9، شماره 36 - ( 4-1398 )
چکیده
در سالهای اخیر تصرف روزافزون بستر و حریم رودخانهها و تغییر کاربری آنها نهتنها تهدیدی برای دسترسی به آب سالم محسوب میشود، بلکه باعث شده است که با وجود تداوم دورههای خشکسالی، مخاطرات سیل افزایش یابد. مدیریت منابع آب و بهرهگیری از سیل و تبدیل آن به یک موهبت الهی بدون شناخت و تحلیل واکنش مؤلفههای هیدرولوژی به تغییر اقلیم و دخالتهای انسانی ازجمله تغییر کاربری اراضی بستر و حریم رودخانهها میسر نیست. این پژوهش در سال 1396 در مشهد مقدس و در حوضهی رودخانه ارداک انجام گرفت. برای ترسیم حوضهی آبخیز و استخراج پارامترهای فیزیکی آن از تصاویر ماهوارهای ASTER و نرمافزار HEC-GeoHMS استفاده شد. نقشهی بستر موجود رودخانه و حاشیهی آن تهیه و بهعنوان یک لایهی جدید به نقشهی کاربری اراضی حوضه اضافه شد. با همپوشانی نقشههای کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیکی خاک حوضه در محیط GIS، نقشهی CN حوضهی آبخیز و متوسطCN هر زیرحوضه محاسبه گردید. پس از ورود اطلاعات به مدلHEC-HMS ، مدل اجرا و سیلاب با دورهی بازگشتهای مختلف شبیهسازی شد. نقشههای کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیکی خاک برای شرایط تغییر کاربری بستر رودخانه اصلاح و نقشهی جدید CN و سپس متوسطCN هر زیرحوضه تعیین و به مدل معرفی شد. مدلHEC-HMS مجدد برای شرایطی که CN متوسط زیرحوضهها تغییر و سایر مشخصات آنها ثابت میمانند، اجرا گردید. نتایج نشان داد که با تغییر بستر رودخانه به کاربری باغی و زراعی، دبی حداکثر سیلاب و حجم رواناب کاهش مییابد که نرخ این کاهش با افزایش دورهی بازگشت سیلاب کمتر میشود؛ بهطوریکه برای سیلاب با دورهی بازگشت 25 ساله در اثر تغییر کاربری اراضی بستر رودخانه، دبی حداکثر سیلاب و حجم رواناب به ترتیب 3/3 و 6/2 درصد کاهش را نشان میدهد.
محمدرضا پودینه، میثم طولابینژاد، مهرشاد طولابینژاد،
دوره 10، شماره 37 - ( 7-1398 )
چکیده
تغییرات آبوهوایی و ازجمله وقوع خشکسالی اثرت زیادی بر فعالیتها و معیشت خانوارهای روستایی بهویژه در روستاهای مناطق مرزی که با کمبود گزینههای معیشتی روبهرو هستند، وارد میسازد. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات خشکسالی بر فعالیتها و معیشت خانوارهای روستایی شهرستان میرجاوه پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه، مصاحبهی آزاد و مشاهدهی محقق از منطقهی موردمطالعه بوده است. جامعهی آماری، خانوارهای روستایی شهرستان میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان است (29752 N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری سهمیهای، 348 خانوار بهعنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM-نیوتن-مارکارد-رافسون) استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان 18 متغیر در نظر گرفتهشده، وقوع خشکسالی به ترتیب بیشترین اثر را بر پنج متغیر کاهش تولیدات کشاورزی، کاهش درآمد و پسانداز، افزایش مهاجرت روستایی، کاهش منابع آب و کاهش تنوع گیاهی و جانوری منطقه داشته است. همچنین از نظر اثرات کلی خشکسالی بر ابعاد معیشتی خانوارهای روستایی، این پدیده بیشترین اثر را بر فعالیتهای اقتصادی، محیطی- فیزیکی و اجتماعی داشته است. از نتایج این پژوهش برای کاهش اثرات خشکسالی بر فعالیتها و معیشت روستایی، کاهش مهاجرت روستایی و انجام روشهای سازگاری با اثرات مهم آن میتوان استفاده نمود.
قاسم عزیزی، فرامرز خوش اخلاق، علی اکبر شمسی پور، سمانه نگاه، نیما فریدمجتهدی،
دوره 11، شماره 41 - ( 7-1399 )
چکیده
در این مطالعه با استخراج دادههای بازتحلیلشدهی مرکز اروپایی (Ecmwf)، با دقت مکانی 125/0 درجه (10 کیلومتر) در بازهی زمانی سهساعته طی دورهی آماری 30 ساله (2019-1987) به شناسایی سازوکار الگوهای میدان فشار، دمای 2 متری، باد 10 متری و ارتفاع ژئوپتانسیلی و همچنین کمیتهای دینامیکی مانند تاوایی نسبی، واگرایی، سرعت قائم در وردسپهر زیرین و میانی پرداخته شد. نتایج بهدستآمده نشان از وجود سامانههای کمفشار مستقل گرمایی به صورت سلولهای منفرد و با ابعاد محلی در میان چالهها و دشتهای فلات ایران منطبق بر هستههای گرم دارد. نظریهی موجود که شرایط کمفشاری مناطق مرکزی ایران بهویژه در جنوب شرق و شرق آن، حاصل توسعه و گسترش مکانی سامانهی گنگ (پاکستان) است، مورد تردید قرار گرفت. به عبارت دیگر، در بطن کمربند کمفشار گستردهی جنوب آسیا تفاوت شرایط توپوگرافیکی، جغرافیایی و پوشش سطحی منجر به تفاوت تابشگیری و شکلگیری مراکز کمفشار محلی شده است. این سلولهای کمفشارِ مستقل شامل سامانههای کمفشاری دشت کویر، کویر لوت، بیابان ریگستان (افغانستان)، فلات بلوچستان (پاکستان) و جازموریان است. کمفشار ریگستان و کمفشار کویر لوت از لحاظ میزان فراوانی وقوع، بالاترین رتبه را به خود اختصاص دادهاند. بیشینهی ارتفاع این کمفشارها در لوت و ریگستان تا حدود تراز 500 هکتوپاسکال است. گرمایش فلات ایران در فصل گرم سال موجب تقویت فراوانی، گستره و شدت آنها شده و اوجگیری آنومالی منفی فشار در ساعات میانی روز مبیّن نقش واداشت تابشی امواج طول موج کوتاه خورشیدی در تقویت چرخندی آنهاست. برش قائم کمیتهای دینامیکی تاوایی نسبی و سرعت قائم حاکی از گسترش محدود آنها به عمق وردسپهر و سازوکار حرارتیشان است و تغییرات مثبت و منفی این کمیتها به صورت سلولهای مجزا، ماهیت منطقهای آنها را تأیید میکند. شکلگیری این کمفشارها در مجاورت سامانههای پرفشار حرارتی کوهستانی سبب محدودیت گسترش مکانی و یکپارچگی به شکل یک سامانهی وسیع فشاری روی دشتهای داخلی شده است.
سمیرا قربانینژاد، حسین زینیوند،
دوره 11، شماره 42 - ( 10-1399 )
چکیده
سیل یکی از بلایای طبیعی است که هر ساله در سراسر جهان موجب ایجاد خسارتهای مالی و جانی متعددی میشود. هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین زیرحوضههای دارای پتانسیل بیشتر ایجاد سیل و تعیین اولویت آنها جهت اقدامات کنترل سیل در حوضهی آبخیز کاکارضا در استان لرستان و نیز تعیین مؤثرترین عوامل در ایجاد سیل با استفاده از دو تکنیک آنتروپی شانون و TOPSIS و نیز آنالیز مورفومتری حوضهی آبخیز در قالب سامانهی اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. بدین منظور، در این تحقیق از 15 پارامتر مؤثر شامل بارش، بارش حداکثر روزانه، شمارهی منحنی، تراکم زهکشی، شیب، فراوانی آبراهه، ثابت نگهداشت آبراهه، بافت زهکشی، عدد ناهمواری، ضریب گردی، ضریب فشردگی، نسبت ناهمواری، ضریب فرم، ضریب کشیدگی استفاده شد. برای تعیین وزن پارامترها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. نتایج وزندهی پارامترها نشان داد که عامل بارش میانگین سالانه، بارش حداکثر روزانه، شمارهی منحنی و ضریب فشردگی بالاترین اثرگذاری را بر سیلخیزی حوضهی آبخیز کاکارضا داشتند؛ درحالیکه کمترین وزنها مربوط به پارامترهای زمان تمرکز، ضریب فرم بافت زهکشی و نسبت ناهمواری است. همچنین به منظور اولویتبندی 23 زیرحوضهی حوضهی آبخیز کاکارضا از روش تصمیمگیری TOPSIS استفاده شد. نتایج این روش نشان داد که زیرحوضهی O در رتبهی اول (0/91)، زیرحوضهی M (0/89) رتبهی دوم و زیرحوضهی Q (0/85) نسبت به زیرحوضههای دیگر دارای بالاترین پتانسیل سیلخیزی میباشند و بالاترین اولویت را برای انجام عملیات حفاظتی دارند؛ درحالیکه زیرحوضههای B و W دارای کمترین پتانسیل سیلخیزی میباشند.
ابوالفضل قنبری،
دوره 11، شماره 44 - ( 4-1400 )
چکیده
رویکرد تابآوری، برآیند توجه به پارادایم پایداری در حوزهی برنامهریزی در ابعاد و بخشهای متفاوت بهعنوان رهیافتی نوین، سایه در قامت سیاستهای محلی با رویکردی جهانی در توسعهی منطقهای دارد. بااینحال، مفهوم تابآوری طی سالهای گذشته بهعنوان رویکردی نوظهور در ادبیات برنامهریزی و مدیریت مخاطرات محیطی پدیدار گشته است. در این پژوهش با محوریت بعد برنامهریزی در تبیین تابآوری هدف اصلی آن، تشریح الگوی فضایی حاکم بر یک منطقه است؛ ازاینرو منطقهی کرانهی شرقی دریاچهی ارومیه (در قالب محدودههای سیاسی 8 شهرستان) بهعنوان منطقهی موردمطالعه انتخاب گردید. روش تحقیق مقالهی حاضر، تحلیلی و بهرهگیری از روشهای کمی GIS-مبنا و ابزارهای تحلیل فضایی و همچنین زمینآماری در سیستم اطلاعات جغرافیایی است. پس از ارائهی وضعیت تابآوری منطقهای در سه معیار تابآوری اجتماعی، زیرساختها و استحکام بنای ساختمانی در مناطق روستایی، درنهایت شاخص کلی تابآوری منطقهای (با استفاده از 19 معیار) ارائه شده است. در مرحلهی بعد، با استفاده از شاخص موران و تحلیل لکههای داغ الگوی فضایی وضعیت تابآوری مشخص شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که الگوی توزیع طبقات شاخص تابآوری کلی با استفاده از آمارهی موران از نوع الگوی خوشهای است. مقدار شاخص موران در این تحلیل 282/0 است و ازآنجاییکه مقدار آن مثبت و نزدیک به یک است، لذا میتوان نتیجه گرفت که دادهها دارای خودهمبستگی فضایی هستند. همچنین با استناد به بالا بودن امتیاز استاندارد Z و بسیار پایین بودن مقدار P-value میتوان فرضیهی عدم وجود خودهمبستگی فضایی بین توزیع تابآوری در پهنهی موردمطالعه را رد نمود.