4 نتیجه برای مدل گردش عمومی جو
دکتر برومند صلاحی، خانم فخری سادات فاطمی نیا، آقای سید محمد حسینی،
دوره 4، شماره 16 - ( 10-1393 )
چکیده
پیشبینی اقلیم آینده در هر نقطهای از زمین، به مدلهای عددی رایانهای که به مدلهای گردش عمومی جو معروفند و اقلیم زمین را مدلسازی میکنند، متکی است. در این پژوهش، دادههای سناریوی B1 و A1B مدلهای BCM2 و HADCM3 برای ارزیابی تأثیر تغییرات اقلیمی بر دمای کمینه و بیشنه، تابش و بارش 12 ایستگاه همدید استان اصفهان توسط مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شدند . برای این منظور، سه مرحله واسنجی، صحتسنجی و مدلسازی مدلها در ایستگاههای منتخب انجام و کارایی مدلها از نظر شباهت مقادیر مشاهده شده و مقادیر شبیهسازی شده با استفاده از شاخصهای خطا نظیر ریشه میانگین مربعات ( RMSE ) و ضریب تعیین ( CD ) ارزیابی گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل A1B - BCM2 در تولید دادههای تابش، مدل A1B - HADCM3 در تولید دادههای دمای بیشینه و م دل B1 - BCM2 در تولید دادههای دمای کمینه و بارش نتایج مناسبتری به دست میدهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل دادهها در مکنز، سنساستیمیتور و منکندال نشان داد که دمای کمینه، دمای بیشینه، تابش و تبخیر و تعرق در کلیه ایستگاههای استان اصفهان طی 2060-2011 روند افزایشی و به جز نائین که افزایش بسیار جزئی بارش را خواهد داشت بقیه ایستگاهها روند کاهشی بارش را شاهد خواهند بود.
ایمان بابائیان ، آذر رضایی پور، زهرا آهنگرزاده ،
دوره 5، شماره 18 - ( 12-1393 )
چکیده
اقلیم یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در مکانیابی مراکز جمعیتی و شهرنشینی بوده و هر چه شرایط اقلیمی با آستانههای دمایی بدن انسان سازگاری بیشتری داشته باشد، آسایش اقلیمی و کیفیت زندگی انسان بهتر خواهد بود. برای کمی سازی آسایش اقلیمی نمایههای متعددی از جمله نمایه زیست اقلیمی بیکر طراحی شده اند. در این تحقیق ابتدا با به کارگیری دادههای دیدبانی شده دما و تندی باد در ده ایستگاه استان خراسان رضوی شامل مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، سرخس، قوچان، نیشابور، کاشمر، تربت جام، گناباد و گلمکان ( چناران ) نمایه مذکور برای دوره 2009-1970 محاسبه و تغییرات آن در دوره دیدبانی بررسی شد. سپس برای آگاهی از وضعیت زیست اقلیمی آینده استان در شرایط تغییر اقلیم، با به کارگیری برونداد سه مدل گردش عمومی جو CGCM3، GFDL2.1 و ECHO-G تحت سه سناریوی انتشار A2، A1B و B1، نمایه زیست اقلیمی بیکر برای دوره 2100-2011 شبیه سازی شد. فراسنجهای دما و تندی باد که به عنوان ورودیهای نمایه بیکر میباشند، به روش وایازی چند متغیره ریزمقیاس شدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد علیرغم اینکه نمایه زیست اقلیمی بیکر در آینده به سمت مقادیر نا مساعد گرم تغییر خواهند کرد، اما این تغییرات به گونهای نیستند که منجر به جابجایی طبقه بندی زیست اقلیمی ایستگاههای هواشناسی استان از شرایط مطلوب فعلی به وضعیت نامطلوب گرم شوند.
سعیده حسین آبادی، مصطفی یعقوبزاده، مهدی امیرآبادیزاده، مهدیه فروزانمهر،
دوره 10، شماره 40 - ( 4-1399 )
چکیده
یکی از مهمترین مشکلاتی که بشر در سالهای اخیر با آن مواجه شده است، بحران آب و وقوع خشکسالی است؛ به همین دلیل، بررسی وضعیت خشکسالی در مدیریت بهینهی منابع آب حائز اهمیت خواهد بود. در مطالعه حاضر سعی شده است با استفاده از خروجی پنج مدل گردش عمومی جو (Csiromk3.6، Gfdlcm2، GISS-E2-R، Ipsl و MIROC-ESM) و چهار سناریوی (RCP 2.6، RCP 4.5، RCP 6.0 و RCP 8.5) دادههای بارش برای دو دورهی آتی (2045-2025) و (2085-2065) تولید گردد و سپس با استفاده از مدل LARS-WG ریزمقیاسنمایی شود. با استفاده از دادههای بارش، شدت خشکسالی به کمک شاخص خشکسالی بارش استاندارد (SPI) با مقیاسهای زمانی مختلف (3، 12 و 48 ماهه) برای دو منطقهی زابل و شیراز تعیین گردید. نتایج نشان داد که مقادیر شاخص SPI در مقیاس زمانی 12 و 48 ماهه نسبت به 3 ماهه شدت خشکسالی را بیشتر نشان میدهند. همچنین نتایج نشان داد که مدل MIROC-ESM نسبت به مدلهای دیگر و سناریو RCP 8.5 نسبت به سناریوهای دیگر برای دو شهرستان زابل و شیراز خشکسالی را با شدت بیشتری نشان داده است. مقایسهی سناریوها نیز نشان میدهد که در هر دو منطقهی موردمطالعه، سناریوی RCP 8.5 در هر دو دورهی آتی، خشکسالی را در محدودهی متوسط نسبت به دورهی پایه نشان میدهند.
سید حسن علوینیا، مهدی زارعی،
دوره 11، شماره 41 - ( 7-1399 )
چکیده
تغییر اقلیم پدیدهای است که طی سالهای اخیر اکوسیستمهای طبیعی و نیز تمام جوانب زندگی انسان را تحت تأثیر خود قرار داده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بروز یا عدم وقوع تغییر اقلیم طی سالهای 2015-1961 با استفاده از شاخصهای حدی TXx و TNn است. همچنین برای پیشبینی سناریوهای اقلیمی آینده از 3 سناریوی مدل CanESM2 استفاده و دادههای موردنظر با مدل SDSM کوچکمقیاس شدند. بدین منظور از دادههای دمای حداکثر و حداقل روزانه ایستگاههای سینوپتیک سنندج و سقز استفاده شد. برای تشخیص روند شاخصها از آزمون من-کندال و از روش تخمینگر شیب سن برای بزرگی روند استفاده شد. در ادامه، پیشبینی اقلیمی برای دورهی 2050-2020 صورت گرفت و دو شاخص حدی به دست آمد. نتایج نشان داد که طی دورهی پایه در سنندج هر دو شاخص روند معنیدار دارند، اما در مورد سقز معنیداری تنها برای TNn صادق است. این امر در مورد سناریوهای تولیدشده نیز تنها در RCP2.6 در هر دو شاخص برای سنندج و در RCP8.5 تنها در شاخص TXx برای سقز رخ داد. بر اساس نتایج، روند افزایشی بزرگترین دمای بیشینه و کوچکترین دمای کمینهی منطقهی موردمطالعه همانند دورهی پایه نیز طی 30 سال آینده تحت هر سه سناریو افزایش خواهد یافت که این تغییرات افزایشی به میزان حدود یک درصد نسبت به میانگین دورهی پایه خواهد بود. با توجه به یافتههای حاصل میتوان نتیجه گرفت که یکی از عوامل افزایش دما طی دورهی مشاهداتی میتواند پدیدهی تغییر اقلیم تلقی گردد و این پدیده در سناریوی RCP2.6 ایستگاه سنندج نیز عامل افزایش دما بوده است.