5 نتیجه برای مدلسازی
عبـاسعلی ولـی، سیدحجت موسوی،
دوره 2، شماره 6 - ( 10-1390 )
چکیده
یکی از مهمترین راهکارهای مدیریتی مناطق خشک و نیمهخشک، شناخت و به کارگیری اصول محیطی حاکم بر رفتار ماسههای متحرک به ویژه تپههای برخانی است. برخانها یکی از رایجترین اشکال تراکم بادی بوده که از کنش متقابل جریان باد و بستر ماسه نشأت میگیرند. تحرک و پویایی این عوارض در مناطق تحت استیلا، کانون تهدید و بحران مراکز سکونتی و ارتباطی بوده و حجم رسوبات، شاخصی از میزان جابجایی آن محسوب میگردد؛ بنابراین دستیابی به میزان حجم برخان میتواند به عنوان شاخصی در جهت شناخت رفتار، نحوه عملکرد و تعیین وضعیت سیستم برخانی عمل نماید. هدف از این پژوهش مدلسازی برآورد حجم تپه-های برخانی جنوب کویر حاج علیقلی با استفاده از مولفههای مورفومتری آنها و از طریق روش تحلیل آماری رگرسیون غیرخطی ساده و چندگانه است. نتایج مدلسازی حاکی از ارتباط معنیدار توانی بین مولفههای عرض، طول، ارتفاع و مساحت با حجم برخان میباشد که حداکثر ارتباط معنیدار توانی بین حجم و مساحت برخان با ضریب تبیین 993/0 و انحراف معیار برآورد 169/0 وجود دارد. نتایج مدلسازی رگرسیون غیرخطی چندگانه نیز حاکی از روابط معنیدار پارامترهای مورفومتری برخان جهت محاسبه حجم آن میباشد که حداکثر ارتباط معنیدار حاصلضرب بین حجم با مولفههای مساحت و ارتفاع با ضریب تبیین 999/0 وجود دارد، بنابراین در صورت دستیابی به یکی از پارامترهای مورفومتری، میتوان حجم برخان را با استفاده از مدل-های توانی ارائه شده، برآورد کرد و در صورت دستیابی به دو مولفه، حجم برخان را از طریق مدلهای مناسب غیرخطی حاصلضرب با دقت بیشتری محاسبه نمود.
پیمان حیدریان، کاظم رنگزن، سعید ملکی، ایوب تقی زاده،
دوره 5، شماره 17 - ( 7-1393 )
چکیده
چکیده
برای رسیدن به توسعه پایدار شهری و همچنین تصمیمگیری بهتر برای جهتدهی توسعه در آینده، بازبینی دائمی فرآیندهای دینامیک شهری با توجه به توسعه در گذشته و پیشبینی آن در آینده، اجتنابناپذیر است. هدف پژوهش حاضر، مدلسازی توسعه کلانشهر تهران با استفاده از مدل LCM در دوره 11 ساله 1385_1374 است. برای این منظور ابتدا، معیارهای موثر در این فرآیند از سازمانهای مربوطه جمعآوری، آنالیز و آمادهسازی شدند و نقشههای کاربری زمین از تصاویر ماهواره لندست با ضریب کاپای 765/0 برای هر نقشه استخراج گردید. سپس با استفاده از دادههای اتوکد سازمان نقشهبرداری و نقشههای موجود (2000/1) تا ضریب کاپای 885/0 بهبود داده شدند. در مرحله بعد صحتسنجی نقشهها و آشکارسازی تغییرات صورت گرفت. نتایج آشکارسازی تغییرات با ضریب کاپای 85/91 % نشان میدهد که بیشترین افزایش مساحت در مناطق ساختهشده (68/4603 هکتار) و بیشترین کاهش مساحت در زمین باز (47/4561 هکتار) رخ داده است. بر مبنای این تغییرات، 11 متغیر مستقل به عنوان ورودی مدل انتخاب شده و سپس، پتانسیل تبدیل کاربری و پیشبینی برای سال 1396، با استفاده از روش MLP و زنجیره مارکوف، مدلسازی شدند. مقایسه نتایج پیشبینی با جدیدترین دادههای زمینی و مطالعات گذشته نشان میدهد که نتایج تحقیق حاضر به واقعیتهای زمینی نزدیکتر است. همچنین نقشه پیشبینیشده گویای این است که بیشترین میزان توسعه در سال 1396 به ترتیب در بخشهای غرب و شرق کلانشهر تهران رخ میدهند.
عذرا خسروی، سید رضا حسین زاده، محمد خانه باد،
دوره 5، شماره 17 - ( 7-1393 )
چکیده
بازسازی هیدرولوژی سیلابهای قدیمی و مطالعه آثار و شواهد آنها میتواند به عنوان کلید مهمی در شناخت رفتار هیدرولوژیکی رودخانهها و همچنین اقلیم مؤثر بر آنها مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه ابتدا با بازدیدهای دقیق، سایتهای رسوبی آبراکد مورد شناسایی قرار گرفته و سپس با استفاده از تحلیلهای چینهشناسی در محل، نمونههای رسوب برای مطالعه دقیق تر و انجام آزمایشهای مربوطه به آزمایشگاه انتقال داده شد و آنالیز-های مربوط به رسوبات آبراکدی مانند پارمترهای آماری و ویژگیها و منشأ رسوبات مشخص شد سپس جهت برآورد حداکثر سطح سیلاب با توجه به ارتفاع رسوبات آبراکدی و شواهد داغاب سیلاب، پس از نقشهبرداری از مقاطع عرضی و طولی کانال رود در سایتهای نمونه، حداکثر اوج سیلاب در منطقه مدلسازی شده که دبی اوج بر اساس دو سایت نمونه رسوبات آبراکدی 25/554 و 24/540مترمکعب و براساس داغاب سیلاب 43/624 متر مکعب برآورد شده است.
رحمان زندی، مهدی زنگنه، مهسا مقدم،
دوره 9، شماره 36 - ( 4-1398 )
چکیده
در روند توسعهی شهری بسیاری از زمینهای کشاورزی اطراف و حاشیه شهرها تغییر کاربری یافتند و از طرفی مکانگزینی و توسعهی بیبرنامه شهرها در بسیاری از موارد منجر به نادیده گرفتن مخاطرات طبیعی گردید و مخاطرات طبیعی از عوامل تهدیدکنندهی امنیت شهرها هستند که یکی از مهمترین این مخاطرات طبیعی، زلزله است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی با تأکید بر زلزله در شهر نیشابور انجام گرفته است که از نظر هدف، کاربردی بوده و از تصاویر سنجندهی ETM مربوط به سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۹ و سنجندهی OLI مربوط به سال 2018 از ماهوارهی لندست بهرهگیری شده است و برای تجزیهوتحلیل دادهها در محیط نرمافزاری Arc GIS استفاده گردید. همچنین از مدل IDW جهت پهنهبندی، از مدل AHPبرای وزندهی نظرات کارشناسان و برای پیشبینی توسعهی شهر تا سال 2030 از مدل زنجیرهی مارکوف و CA مارکوف استفاده شد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که سمت توسعهی آیندهی شهر نیشابور بیشتر تمایل به سمت شمال و شمال شرق دارد؛ درحالیکه محدودهی مذکور در پهنهی خطر متوسط زلزله قرار دارد و جنوب و جنوب غربی شهر در پهنهی خطر کم بوده، درحالیکه سمت توسعهی آینده نخواهد بود و تا سال 1409 (2030 میلادی) بهترین جهت برای توسعهی شهر به سمت جنوب و جنوب غربی است. بهطورکلی قسمت شمالی شهر که عمده محدودهی شهر و سمت توسعهی شهر است، دارای خطر بیشتری است؛ چراکه در پهنه زلزلههای با عمق کم قرار بوده و در پهنهی زلزلههای بیش از 7/4 ریشتر بوده و فاصلهی کمتری را با گسلهای فعال دارد و سمت جنوب که سمت توسعهی شهر هم نیست دارای خطرات احتمالی کمتری است
سعید حسین آبادی، محمد یاپنگ غراوی،
دوره 12، شماره 45 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، سنجش وضعیت زیستپذیری اجتماعی در شهر قاین و مدلسازی ساختاری تفسیری مؤلفههای زیستپذیری اجتماعی است. این تحقیق، جزو تحقیقات پیمایشی است و ابزار اصلی گردآوری دادهها، پرسشنامه است. جامعهی آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر قاین و نمونهی مورد بررسی 360 نفر است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش وضعیت شاخصهای زیستپذیری اجتماعی از روش T تکنمونهای استفاده شد. در بخش دیگر تحقیق با بهرهگیری از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) روابط درونی مؤلفههای زیستپذیری اجتماعی مشخص و به صورت یکپارچه تحلیل شد. برای انجام تحلیل ساختاری-تفسیری از نظر متخصصان مرتبط با موضوع که به شیوهی نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که طبق تحلیل T تکنمونهای، میانگین شاخصهای امنیت و تعلق مکانی، بالاتر از حد متوسط؛ شاخص آگاهی و آموزش در حد متوسط؛ و شاخصهای تعاملات اجتماعی، اعتماد، همبستگی و مشارکت اجتماعی در حد پایینی قرار دارند. درمجموع، میانگین زیستپذیری اجتماعی نیز در این شهر در حد متوسط ارزیابی میشود. همچنین نتایج حاصل از مدل ساختاری تفسیری زیستپذیری اجتماعی 4 سطح از مؤلفهها را نشان داد. در بین این مؤلفهها، حس تعلق مکانی و همبستگی اجتماعی، اساسیترین مؤلفههای مؤثر بر زیستپذیری اجتماعی شهری است که باید در سطح اول بر آنها تأکید شود. بهعبارتیدیگر، هرگونه اقدام برای ایجاد زیستپذیری اجتماعی، مستلزم زمینهسازی برای ارتقاء این مؤلفههاست.