6 نتیجه برای رگرسیون
مسعود صفایی پور، هادی علیزاده،
دوره 3، شماره 11 - ( 3-1392 )
چکیده
بافتهای فرسوده شهری در کشور ما به عنوان نقطه آغاز رشد و تحوّلات شهری نشانگر تاریخ شهرهای و فرهنگ و بینش مردمان ما در طول دوره حیات شهر میباشند. این بافت-ها به علّت رواج رویکرد نوگرایی از اوایل قرن حاضر و عدم همخوانی با وضعیّت نوگرایی حاکم بر ساختوساز شهرها در اکثر شاخصهای کالبدی به عنوان بافتهای ناکارآمد و مسأله زا تلّقی گشته و مورد مداخلات کالبدی قرار گرفتهاند. یکی از راهکارهای اصلی شناخت مداخلات صحیح در راستای نگرش پایدار در بافتهای فرسوده شناخت نقاط ضعف و قوّت این بافتها به خصوص در زمینه شاخصهای کالبدی است. پژوهش حاضر«توصیفی تحلیلی» است. اهداف پژوهش، آگاهی از وضعیّت محلّات پنجگانه بافت فرسوده مرکزی اهواز بر اساس تقسیمبندی طرح تفصیلی بافت مربوط در شاخصهای چها-رگانهی کالبدی تراکم ساختمانی، نوع مصالح به کار رفته در بنا، کیفیّت ابنیّه و عمر بنا با 24 شاخص فرعی و میزان تأثیر این شاخصها در پایداری شرایط کالبدی بافت میباشد. جهت تحقّق اهداف یاد شده، دادههای به دست آمده برای شاخصهای منتخب کالبدی از طرح تفصیلی بافت فرسوده مرکزی اهواز بوده که با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی FAHP و مدل برازش رگرسیونی در محیط نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد: بر اساس انجام تجزیه و تحلیل فازی روی محلّات پنجگانه بافت به صورت جداگانه برای هر کدام از شاخصهای منتخب، محلّه CBD نسبت به سایر محلّات در زمینه شاخصهای پژوهش شرایط مناسبتری را به خود اختصاص داده است. هم چنین تحلیل این شاخصها در مدل برازش رگرسیونی در قالب نرم افزار اس پی اس اس جهت مشخص ساختن میزان تأثیر آن ها در پایداری کالبدی بافت تأثیرگذاری آن ها را در روند پایداری شرایط کالبدی بافت فرسوده اهواز نشان می دهد.
رضا اسماعیلی، روناک شوکتی،
دوره 5، شماره 20 - ( 4-1394 )
چکیده
توزیع فضایی فرسایش آبکندی و تحلیل حساسیتپذیری آن نقش مهمی در برنامهریزی محیطی ایفا میکند. از این رو، در این مقاله، روش آماری رگرسیون لجستیک برای تحلیل حساسیتپذیری فرسایش آبکندی در منطقه صلواتآباد استان کردستان مورد استفاده قرار گرفت. متغیرهای لیتولوژی، کاربری و پوشش اراضی و توپوگرافی مشتمل بر شیب، جهت دامنه، شکل دامنه، فاکتور طول دامنه، شاخص قدرت رود و شاخص رطوبت توپوگرافی، جهت آنالیز مورد استفاده قرار گرفتند. لایه فرسایش آبکندی به صورت پلیگونی ترسیم و سپس به لایه نقطهای تبدیل گردید. از دادههای نقطهای به صورت تصادفی نمونهگیری شد. 70 درصد نمونهها به صورت آموزشی بوده و برای تهیه مدل مورد استفاده قرار گرفتند. 30 درصد نمونهها هم جهت اعتبارسنجی مدل بهکاربرده شدند. ضرایب هریک از متغیرهای مستقل در نرمافزار SPSS تعیین گردیدند. با اعمال هر یک از ضرایب در لایههای اطلاعاتی، نقشه نهایی فرسایش آبکندی، در پنج طبقه حساسیت حاصل گردید. اعتبارسنجی دادهها با استفاده از آمارهای مختلف کای اسکوئر و ترسیم منحنی ROC مورد ارزیابی قرار گرفت. مساحت زیرمنحنی AUC معادل 79/0 محاسبه گردید که نشاندهنده تطبیق خوب مدل، جهت پیشبینی نقاط حساس به فرسایش آبکندی در منطقهاست.
محمد شریفی پیچون، مایده شیرانی،
دوره 7، شماره 28 - ( 4-1396 )
چکیده
شکل گیری، توسعه و فرگشت مخروط افکنه ها تحت تأثیر پارامترهای متعددی است که بر حسب مطالعات قبلی عبارت اند از: عوامل هندسی حوضه ها، شرایط اقلیمی و تغییرات آن، تکتونیک، لیتولوژی، تغییرات سطح اساس و تغییرات کاربری زمین. در هر منطقه ای یکی از این عوامل کنترل کننده مورفولوژی، رسوب شناسی و ابعاد این عارضه ها هستند. هرچند نحوه ی قرارگیری دامنه ی حوضه ی آبریز در برابر توده های هوای مرطوب می تواند بر ابعاد مخروط افکنه اثرگذار باشد، اما تاکنون کم تر موردتوجه محققین قرار گرفته است. این پژوهش به دنبال بررسی اثرات جهات جغرافیایی بر ابعاد مخروط افکنه های پایین دست در کوه شیرکوه در بخش مرکزی فلات ایران با آب وهوای خشک است. برای این منظور 24 مخروط افکنه در دامنه های شرقی با جهت شمالی و جنوبی، دامنه های غربی و دامنه های شمالی مشخص و در GIS ترسیم شدند. عوامل هندسی آن ها شامل مساحت، طول، عرض مرکز و عرض قاعده ی مخروط به همراه عوامل هندسی حوضه های بالادست شامل مساحت، محیط، ضریب گراویلیوس، ضریب شکل، طول حوضه، متوسط ارتفاع، متوسط شیب و تراکم زهکشی محاسبه و در نرم افزار SPSS همبستگی و سپس رگرسیون آن ها ارزیابی گردید. یافته ها نشان می دهد که در دامنه های شرقی با جهت شمالی و دامنه های شمالی همبستگی بین عوامل هندسی حوضه ها با ابعاد مخروط-افکنه ها بسیار پایین است، اما در دامنه های شرقی با جهت جنوبی و دامنه های غربی مقادیر همبستگی بالا و در بسیاری موارد به بیش از 0.99 درصد می رسد. محاسبات رگرسیون چندمتغیره نشان داد که در جهات جغرافیایی مختلف عوامل اثرگذار حوضه بر ابعاد مخروط افکنه ها یکسان نیست. برای نمونه ، دو عامل شیب و ارتفاع حوضه در جهات مختلف، اثرگذاری متفاوتی داشته اند؛ در دامنه های شرقی با جهت شمالی این دو عامل، بیش تر مساحت و طول مخروط را تحت تأثیر قرار داده اند، اما در همین دامنه ها با جهت جنوبی، شیب و ارتفاع، تأثیری در ابعاد مخروط افکنه ها نداشته اند.
مهدی بروغنی، سیما پورهاشمی، مهدی زارعی، کاظم علی آبادی،
دوره 9، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
با توجه به خشکسالی و تغییرات کاربری اراضی در سالهای اخیر، پدیدهی توفان گردوغبار در ایران بهعنوان یک مخاطرهی محیطی در حال افزایش بوده است. گردوغبار، روی تغییرات آبوهوایی و سلامت انسان اثر گذاشته و باعث آسیبهای جدی میشود. هدف از این تحقیق، شناسایی و تهیهی نقشهی حساسیت کانون-های برداشت گردوغبار جهت کنترل و تعیین نقش هریک از عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از مدل داده-کاوی درخت رگرسیون تقویتشده (BRT) در شرق ایران است. بدین منظور ابتدا 147 کانون برداشت گردوغبار در منطقه شناسایی و به دو گروه برای مدلسازی و ارزیابی تقسیم شد. با توجه به مطالعات صورتگرفته، 8 عامل مؤثر شامل کاربری اراضی، زمینشناسی، درجهی شیب، ارتفاع، شاخص پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، فاصله از رودخانه، سرعت باد و بارش شناسایی و لایههای این عوامل در محیط GIS تهیه و جهت ارزیابی نتایج از منحنی ROC استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل BRT با مساحت سطح زیر منحنی (6/79 درصد) کارایی نسبتاً بالایی در تهیهی نقشهی حساسیت گردوغبار در منطقهی موردمطالعه را داراست. 3/16 درصد از مساحت منطقهی موردمطالعه در طبقهی با حساسیت خیلی زیاد قرار دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از مدل، شاخص پوشش گیاهی، ارتفاع و درجهی شیب بیشترین تأثیر بر وقوع گردوغبار در منطقه را داشتهاند.
زهره ابراهیمی، فاطمه روستائی، مجتبی سلیمانی ساردو،
دوره 10، شماره 37 - ( 7-1398 )
چکیده
پوشش گیاهی یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی سطح زمین است که نقش مهمی در کاهش وقوع پدیدهی فرسایش بادی و کاهش انتشار ذرات گردوغبار، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک دارد. میزان توسعه و یا تخریب پوشش گیاهی یک منطقه، معمولاً تحت تأثیر عوامل اقلیمی در بازههای زمانی مختلف، تغییر میکند. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی مراتع غرب استان کرمان و تعیین ارتباط آن با عوامل اقلیمی با استفاده از دقیقترین مدل حاصل از برقراری روش حداقل مربعات معمولی (OLS) بین دادههای هواشناسی و پوشش گیاهی است. بدین منظور از دادههای ماهیانهی شاخص نرمالشدهی تفاوت پوشش گیاهی سنجندهی مودیس (NDVI) و متغیرهای هواشناسی (متوسط دما، بارندگی، سرعت باد، دمای حداکثر و دمای حداقل) مربوط به ماههای آوریل تا سپتامبر 2000 تا 2017 استفاده شد. مدلها با استفاده از سه معیار ضریب تعیین(R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و فاکتور تورم واریانس (VIF) با یکدیگر مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ارتباط بین NDVI با متوسط دماهای حداقل و حداکثر، سرعت باد و بارندگی به دلیل بالاتر بودن مقدار R2 (24/0) و پایین بودن مقادیر RMSE (196/0) و VIF (2/3) نسبت به سایر روابط از دقت بالاتری برخوردار است. بر اساس این رابطه، مهمترین عوامل اقلیمی مؤثر بر تغییر وضعیت پوشش گیاهی منطقهی مطالعاتی به ترتیب متوسط دمای کمینه، بارش ماهیانه و سرعت وزش بادهای سطحی تعیین گردید. چنین نتایجی میتواند درک ما را نسبت به اثر تغییرات اقلیم بر وضعیت پوشش گیاهی مناطق خشک افزایش دهد.
حدیث مرادی، ابوالقاسم امیراحمدی، لیلا گلی مختاری، رحمان زندی،
دوره 12، شماره 46 - ( 12-1400 )
چکیده
انسان از ابتدای حیات خود دائماً با تهدیدهای ژئومورفیک مواجه بوده و این مخاطرات، خسارتهای جانی و مالی را در زیستگاههای انسانی به ویژه شهرها و روستاها برای جوامع انسانی به دنبال داشته است. یکی از این مخاطرات، زلزله است. نیمهی غربی استان کرمانشاه ازجمله کانونهای زلزلهخیز کشور میباشد که در این پژوهش به عنوان منطقهی موردمطالعه برگزیده شد. در این پژوهش جهت بررسی الگوی فضایی زلزلههای رخداده در قرن اخیر در منطقهی موردمطالعه، دادههای موردنیاز از سایت سازمان زمینشناسی ایالات متحده استخراج گردید. سپس در راستای سنجش نحوهی توزیع فضایی دادهها از شاخص موران استفاده گردید. همچنین جهت ارتباط بین کاربریهای اراضی و کانونهای زلزله از مدلهای رگرسیونی OLS و GWR استفاده شد. نتایج نشان میدهد که در دورهی مورد بررسی از 173 زلزلهی رخداده 22 مورد بیش از 5 ریشتر قدرت داشتهاند. الگوی توزیع متغیر عمق زلزلههای رخداده با استفاده از آمارهی موران از نوع الگوی خوشهای بوده و با توجه به بالا بودن میزان P-value (49/0) و پایین بودن Z (68/0-) خودهمبستگی فضایی را برای این پارامتر تأیید میکند. طبق مدل OLS تمام متغیرهای مورد استفاده متغیرهای اصلی و تاثیرگذار بودهاند، اما نزدیکی به گسل بیشترین نقش را دارا میباشد. لکن عدد VIF (5/7) بهدستآمده برای متغیرها نشاندهندهی این است که احتیاج به بررسی متغیرهای مستقل بیشتری وجود دارد، اما طبق مدل GWR مقدار مربعات باقیماندهی تعدیلشده که نمایانگر شاخص خوبی انطباق میباشند، بیانگر کاهش خطا و افزایش دقت در برآورد متغیر وابسته و بیانگر برتری مدل رگرسیون وزندار جغرافیایی نسبت به مدل حداقل مربعات است. همچنین نتایج حاکی از آن است که میزان شدت زلزله ارتباط مستقیمی با شاخصهای تراکم گسل، نزدیکی به گسل و ارتفاع دارد و کمترین ارتباط را با کاربریهای زمینهای بایر و باغات و جنگل نشان داد.