7 نتیجه برای روند
سيد مهرداد طباطبائی فر، غلامرضا زهتابیان، محمد رحیمی، حسن خسروی، نیکو،
دوره 4، شماره 13 - ( 9-1392 )
چکیده
1- یکی از بحرانهای اکولوژیکی که جهان امروز با آن درگیر شده است پدیده بیابانزایی است. امّا، برای مهار آن نیاز به شناخت و درک صحیح از عوامل و فرآیندهای آن میباشد. این پژوهش در دشت آبرفتی گرمسار در استان سمنان صورت گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA که جدیدترین روش ارزیابی پتانسیل بیابانزایی در مناطق خشک و نیمه خشک میباشد. با توجّه به اهداف تحقیق، پایش و روند بیابانزایی دشت گرمسار از سال 1381 الی 1390 مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. پس از بررسی و ارزیابیهای اوّلیّه شاخصهای دو معیار اقلیم و آب به عنوان مهمترین شاخصهای مؤثّر در بیابانزایی منطقه درنظر گرفته شد. برای معیار اقلیم 3 شاخص خشکی ترانسو، بارش سالانه و شاخص خشک سالی و برای معیار آب 2 شاخص افت آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی درنظر گرفته شد. سپس براساس مدل به هر شاخص براساس تأثیّر آن در بیابانزایی وزنی داده شد، همچنین با محاسبه میانگین هندسی از امتیاز شاخصها و بهره-گیری از نرم افزار GIS نقشههای روند وضعیّت بیابانزایی مربوط به شاخصها برای هر سال تهیه گردید. از بین شاخصهای مطالعه شده در این دوره، چهار شاخص خشکی ترانسو، افت آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی آب و شاخص بارش سالانه به ترتیب با ارزش عددی 81/3، 17/3، 11/3 و 09/3 بیشترین تأثیّر و دو شاخص نسبت جذب سدیم، شاخص خشک سالی به ترتیب با ارزش عددی 17/1 و 63/1 کم ترین تأثیّر را در بیابانزایی دشت گرمسار دارند. تجزیه و تحلیل معیارهای بیابانزایی در منطقه گرمسار نشان داد که در میان معیارهای مورد مطالعه، معیار آب بیشترین اثر را بر روی تخریب زمین و بیابانزایی از سال 1373 داشته است.
دکتر ابراهیم فتاحی، دکتر شوکت مقیمی، مریم خورشیدی،
دوره 4، شماره 14 - ( 12-1392 )
چکیده
بخش عظیمی از بارش حوضه های شمال غرب ایران به صورت برف می باشد و در نتیجه آب حاصل از ذوب برف نقش مهمی را در ایجاد روانابهای سطحی و تغذیه آبهای زیرزمینی دارد. پوشش برف معرف میزان آب ذخیره شده در حوضه های کوهستانی می باشد، بنابراین پایش مکانی و زمانی سطح پوشیده شده از برف، اهمیت بسیار زیادی دارد. هدف این تحقیق، مطالعه تغییرات احتمالی سطح پوشش برف درشمالغرب ایران می باشد، در تحقیق حاضر سطح پوشش برف منطقه مورد مطالعه، با استفاده از تصاویر ماهواره NOAA سنجندهAVHRR استخراج شد. تصاویر سنجنده AVHRRدر محیط نرم افزار ERDAS به صورت مرحلهای پردازش و لایه های ابر، برف و زمین از هم جدا شد. سپس پیکسلهای لایه برف استخراج و سریهای نقشه پوشش برف دوره سرد سال ( نوامبر- مارس) برای دوره آماری 2008-1988 با فواصل زمانی پانزده روزه بدست آمد. به منظور بررسی روند تغییرات سطح پوشش برف آزمون ناپارامتریک من- کندال بر روی سریهای بدست آمده (100 نقشه سطح پوشش برف) انجام شد، ونتایج تحت عنوان u(t) وu'(t) آماره من- کندال ارائه گردید. نتایج مطالعه حاضر، روند معنی داری را برای سطح پوشش برف در منطقه را تائید نمی کند، از نتایج این تحقیق می توان به عنوان سناریو برای مدیریت منابع آب در منطقه استفاده کرد.
دکتر برومند صلاحی، خانم فخری سادات فاطمی نیا، آقای سید محمد حسینی،
دوره 4، شماره 16 - ( 10-1393 )
چکیده
پیشبینی اقلیم آینده در هر نقطهای از زمین، به مدلهای عددی رایانهای که به مدلهای گردش عمومی جو معروفند و اقلیم زمین را مدلسازی میکنند، متکی است. در این پژوهش، دادههای سناریوی B1 و A1B مدلهای BCM2 و HADCM3 برای ارزیابی تأثیر تغییرات اقلیمی بر دمای کمینه و بیشنه، تابش و بارش 12 ایستگاه همدید استان اصفهان توسط مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شدند . برای این منظور، سه مرحله واسنجی، صحتسنجی و مدلسازی مدلها در ایستگاههای منتخب انجام و کارایی مدلها از نظر شباهت مقادیر مشاهده شده و مقادیر شبیهسازی شده با استفاده از شاخصهای خطا نظیر ریشه میانگین مربعات ( RMSE ) و ضریب تعیین ( CD ) ارزیابی گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل A1B - BCM2 در تولید دادههای تابش، مدل A1B - HADCM3 در تولید دادههای دمای بیشینه و م دل B1 - BCM2 در تولید دادههای دمای کمینه و بارش نتایج مناسبتری به دست میدهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل دادهها در مکنز، سنساستیمیتور و منکندال نشان داد که دمای کمینه، دمای بیشینه، تابش و تبخیر و تعرق در کلیه ایستگاههای استان اصفهان طی 2060-2011 روند افزایشی و به جز نائین که افزایش بسیار جزئی بارش را خواهد داشت بقیه ایستگاهها روند کاهشی بارش را شاهد خواهند بود.
رضا زمانی، سجاد عبدالهی، رسول میرعباسی نجف آبادی،
دوره 5، شماره 18 - ( 12-1393 )
چکیده
امروزه با
توجه به اهمیت موضوع تغییر اقلیم، بررسی روند پارامترهای اقلیمی و هیدرولوژیکی از
اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، روند
پارامترهای دمای حداکثر، حداقل و متوسط، تبخیر، بارش، رطوبت نسبی و میزان جریان
ورودی در مقیاس زمانی ماهانه، فصلی و سالانه در چهار سد شهید عباسپور، دز، کرخه و
مارون در جنوب غربی ایران مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، علاوه بر استفاده از
آزمون من-کندال عادی (MK) از آزمون من-کندال با حذف کامل اثر
خودهمبستگی (MMK) برای تحلیل روند استفاده شد. همچنین شیب خط
روند با روش ناپارامتری تخمینگر شیب سن محاسبه گردید. از جمله نتایج این پژوهش میتوان
به وجود روند افزایشی در دمای متوسط و تبخیر و روندی کاهشی در میزان بارندگی اشاره
کرد. همچنین نتایج نشان داد که در همهی سدهای مورد مطالعه روندی کاهشی در مقدار
جریان ورودی به مخزن سدها وجود دارد که این کاهش در مقیاس سالانه به ترتیب در
سدهای دز و کرخه بیشترین و در سدهای مارون و شهید عباسپور کمترین مقدار را دارد. همچنین
استفاده از آزمون اصلاح شده من-کندال باعث کاهش آماره Z من-کندال شده
است. از نتایج این پژوهش میتوان در برنامهریزی و مدیریت منابع آب استفاده کرد.
حسن حیدری،
دوره 7، شماره 26 - ( 10-1395 )
چکیده
بارش بهعنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی در هر منطقهای است که بر مبنای آن وضعیت منابع آبی منطقه مورد ارزیابی قرار میگیرد. درعینحال نوع بارش نیز بهعنوان یکی دیگر از مشخصات بارش هر منطقه است. دراینبین بارش برف در ذخیرهی آبی منطقه بهویژه در مناطق کوهستانی و مناطق بدون بارش در فصل تابستان خیلی مؤثر است؛ بهنحویکه در سالهایی که کمیت آن نزول مییابد، موجبات ایجاد کمآبی و بعضاً خشکسالی میگردد، هرچند که مقدار کل بارش تغییر نیافته باشد. این امر موجبات ایجاد مشکلات عدیدهای را بهخصوص در مدیریت منابع آب و کشاورزی فراهم میآورد. آذربایجان غربی بهعنوان یکی از استانهای کوهستانی و فاقد بارشهای تابستانی است که بخش مهمی از بارش خود را بهصورت برف دریافت میکند که در مهرومومهای اخیر با موضوع خشکسالی و ازجمله خشکیدن دریاچهی ارومیه مواجه شده است. در این تحقیق بهمنظور استخراج تغییرات صورت گرفته در استان از حیث نوع و مقدار بارش طی فصل سرد، با استفاده از آمار SCDATA مربوط به 7 ایستگاه سینوپتیک با دورهی زمانی متفاوت حدفاصل 1951 تا 2012 و با پراکنش استانی، نخست دادههای برف و باران تفکیک و سپس بر مبنای آزمون محاسباتی و نموداری مانکندال و شاخص تخمینگر شیب سن و نیز آزمون جمع تجمعی تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد که در ایستگاههای جنوبی استان روند صعودی درصد بارش برف و در ایستگاههای شمالی روند کلی نزول بارش از سال 2000 به وقوع پیوسته است. ضمن آنکه در اکثریت ایستگاهها روند نزولی بارش برف از سال 1994 شروع شده است. در بین ایستگاهها، خوی دارای بیشترین تغییرات از حیث نوع و مقدار بارش و پیرانشهر بدون تغییر معنیدار بوده است. درعینحال عمدهی تغییرات شدید و ناگهانی بارش نیز در ایستگاههای خوی و ارومیه بوده است
سید حسن علوینیا، مهدی زارعی،
دوره 11، شماره 41 - ( 7-1399 )
چکیده
تغییر اقلیم پدیدهای است که طی سالهای اخیر اکوسیستمهای طبیعی و نیز تمام جوانب زندگی انسان را تحت تأثیر خود قرار داده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی بروز یا عدم وقوع تغییر اقلیم طی سالهای 2015-1961 با استفاده از شاخصهای حدی TXx و TNn است. همچنین برای پیشبینی سناریوهای اقلیمی آینده از 3 سناریوی مدل CanESM2 استفاده و دادههای موردنظر با مدل SDSM کوچکمقیاس شدند. بدین منظور از دادههای دمای حداکثر و حداقل روزانه ایستگاههای سینوپتیک سنندج و سقز استفاده شد. برای تشخیص روند شاخصها از آزمون من-کندال و از روش تخمینگر شیب سن برای بزرگی روند استفاده شد. در ادامه، پیشبینی اقلیمی برای دورهی 2050-2020 صورت گرفت و دو شاخص حدی به دست آمد. نتایج نشان داد که طی دورهی پایه در سنندج هر دو شاخص روند معنیدار دارند، اما در مورد سقز معنیداری تنها برای TNn صادق است. این امر در مورد سناریوهای تولیدشده نیز تنها در RCP2.6 در هر دو شاخص برای سنندج و در RCP8.5 تنها در شاخص TXx برای سقز رخ داد. بر اساس نتایج، روند افزایشی بزرگترین دمای بیشینه و کوچکترین دمای کمینهی منطقهی موردمطالعه همانند دورهی پایه نیز طی 30 سال آینده تحت هر سه سناریو افزایش خواهد یافت که این تغییرات افزایشی به میزان حدود یک درصد نسبت به میانگین دورهی پایه خواهد بود. با توجه به یافتههای حاصل میتوان نتیجه گرفت که یکی از عوامل افزایش دما طی دورهی مشاهداتی میتواند پدیدهی تغییر اقلیم تلقی گردد و این پدیده در سناریوی RCP2.6 ایستگاه سنندج نیز عامل افزایش دما بوده است.
مجتبی جنّترستمی، محمّد رحیمی، حسن کابلی،
دوره 11، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
یکی از عوامل مؤثر بر روند تغییرات پدیدهی گردوغبار، نوسانات پارامترهای اقلیمی و بهتبع آن، خشکسالی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی روند تغییرات شاخص تجربی طوفان گردوغبار (DSI) و رابطهی آن با شاخصهای خشکسالی بارندگی استانداردشده (SPI) و شاخص بارش-تبخیر و تعرق استانداردشده (SPEI) در دامنهی جنوبی البرز صورت گرفت. پس از اخذ کدهای هواشناسی، شاخص تجربی طوفان گردوغبار (DSI) فصلی-سالیانه، دهساله محاسبه و پهنهبندی گردید. سپس SPI و SPEI ماهانهی ایستگاههای با دورهی آماری سیساله، محاسبه و استانداردسازی شد. روند تغییرات زمانی DSI را با استفاده از روشهای آماری کندال و پیت بررسی کردیم و درنهایت همبستگی آن با شاخصهای خشکسالی هواشناسی به روش پیرسون انجام گردید. نتایج نشان داد که از غرب به شرق، بر شدت گردوغبار افزوده شده و در فصل بهار با حداکثر شدت قابلمشاهده است. تغییرات سالیانهی DSI (۲۰08-۲۰17) شکل نامنظمی از خود نشان داده و دارای روند نیست؛ بهطوریکه در سال ۲۰۰۸ شدت گردوغبار بالا بوده و در سال بعد کاهش محسوسی داشته و مشابه آن در ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ مشاهده گردید. همچنین روند تغییرات زمانی DSI نشان داد که ایستگاههای غربی و مرکزی دارای روند معنیدار بوده و هرچه به سمت شرق میرویم، تغییرات زمانی نامنظمتر و فاقد روند معنیدار است. از طرفی همبستگی معنیداری بین شاخص DSI و SPI وجود نداشته و بین شاخصهای DSI و SPEI بهجز قسمت غربی منطقه، یک رابطهی منفی وجود داشته است که در برخی از ایستگاهها با شدت بالا به صورت ارتباط معنیدار بوده و با استاندارسازی، این ارتباط نیز مشهودتر میگردد. بهطورکلی، لحاظ نمودن بارندگی به همراه درجه حرارت و تبخیر-عرق، همبستگی بهتری با شاخص گردوغبار نشان داده که نتایج این تحقیق میتواند در بحث پایش و برنامههای بیابانزدایی و جلوگیری از گسترش بیابان و نیز آمادگی در برابر طوفانهای گردوغبار مفید واقع شود.