14 نتیجه برای اجتماعی
محمدرضا پورمحمدی، کریم حسین زاده دلیر، عیسی پیری،
دوره 1، شماره 1 - ( 7-1389 )
چکیده
حکمروایی مطلوب شهری فصل مشترک تمام کنشگران اجتماعی است و ریشه در چشم انداز مدیریت عمومی نو دارد که از اواخر دهه 1980 با ابتکار عمل بانک جهانی و مرکز اسکان بشر سازمان ملل و سایر نهادهای بین المللی در ادبیات توسعه وارد شده است و در واقع رهیافتی ساختار شکنانه به برنامه ریزی توسعه شهری دارد و با مشارکت و کنش متقابل میان بازیگران اصلی مدیریت شهری یعنی جامعه مدنی، حکومت و بازار و بخش خصوصی، از یگانه الگوی توسعه شهری و مبتنی بر عقلانیت ابزاری گذر کرده و متشکل بر بنیان سرمایه اجتماعی شهروندان و عقلانیت ارتباطی، الگوی جایگزینِ شهرنشینی ارتباطی را پیش می گیرد. در این مقاله با استدلال قیاسی و با توجه به تعدد مولفههای حکمروایی مطلوب شهری، شاخصهای آن متناظر با متغیرمستقل تحقیق، یعنی سرمایه اجتماعی انتخاب شده است. جامعه آماری مورد نظر به منظور سنجش متغیر وابسته تحقیق( حکمروایی مطلوب شهری) شامل شهرداری تبریز به عنوان نهاد دولتی و رسمی، شورای شهر به عنوان فراگیرترین نهاد مدنی و شهروندان و بخش خصوصی به عنوان مولفه بازار می باشد که نتایج تحقیق همبستگی معنی داری را بین خلق و ایجاد حکمروایی مطلوب شهری از رهگذر جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی نشان می دهد.
دکتـر محمدرضـا پـورمحمدی، کریم حسین زاده دلیر، عیسی پیـری ،
دوره 1، شماره 3 - ( 1-1390 )
چکیده
در این مقاله سعی بر آن است تا کیفیت سرمایهی اجتماعی به عنوان متغیری وابسته در ارتباط با اندازه و مقیاس شهری، به عنوان متغیری مستقل، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. به همین منظور با روش استدلال قیاسی و از رهگذر تئوریهای مطلوب تحقیق و چارچوب روش شناختی مناسب، عناصر و مؤلفههای تشکیلدهندهی ابعاد و انواع سرمایه اجتماعی را، با اندازههای متفاوت شهری در مقیاسهای کوچک، متوسط و بزرگ در نظام شهری استان آذربایجان شرقی سنجیدهایم. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین نوع سرمایهی اجتماعی با نوع اندازهی شهر رابطه وجود دارد. بدین ترتیب که با افزایش اندازه شهر گسترش معکوسی در سرمایه اجتماعی اتصالی اتفاق میافتد.
حسین قدرتی، علی یار احمدی، مریم مختاری، حسین افراسیابی،
دوره 1، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی سرمایهی اجتماعی زنان متأهل و باروری آنها و توزیع میزان باروری در مناطق مختلف شهری میپردازد. بدین منظور نمونهای 384 نفری از زنان 20 تا 50 سالهی ساکن در شهر سبزوار به صورت تصادفی مورد مصاحبه قرار گرفتند. متغیر وابستهی تحقیق با شاخص تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده سنجیده شده است. از مفهوم سرمایهی اجتماعی به ابعاد ارتباطی و عینی آن اکتفا شده و متغیرهای عضویت در گروههای رسمی و عضویت غیررسمی به عنوان شاخصهای مفهوم سرمایهی اجتماعی مورد سنجش قرار گرفت. در کنار بررسی تأثیر متغیرهای مستقل یاد شده، تأثیر متغیرهای تحصیلات، درآمد، وضعیت اشتغال، محل تولد و میزان استفاده از رسانهها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان میدهد که دو متغیر تحصیلات زن و عضویت در گروههای رسمی، به ترتیب مهمترین عوامل تأثیرگذار در تعداد فرزندان به دنیا آمده هر زن میباشند که در مجموع 20 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند. متغیر تحصیلات دارای تأثیری منفی بر باروری است در حالی که اثر متغیر دیگر بر روی باروری مثبت است. همچنین رابطهی معنیداری میان منطقهی محل سکونت و میزان باروری مشاهده شد. به این معنی که هرچه مناطق به لحاظ اجتماعی اقتصادی وضعیت بهتری دارند، دارای میانگین باروری کمتری هستند.
غــلامعلـی خمّــر، علی اسماعیلزاده کـواکی، علـی براتپـور ،
دوره 1، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
سرمایهی اجتماعی، از مقولات اجتماعی بسیار مهم است که همچون شاخصهای مهم اقتصادی از جمله تورم، تولید ناخالص ملی، میزان اشتغال و ... در میزان توسعه یافتگی کشورها نقش بزرگی را ایفا میکند. هدف از این مقاله، ارزیابی و تحلیل توزیع فضایی سرمایهی اجتماعی در سطح نواحی شهر قوچان است. روش تحقیق مطالعه حاضر، از نوع پیمایشی بوده، دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به دست آمده است. جامعهی آماری، ساکنان نواحی پنجگانه قوچان میباشند که تعداد 200 نفر انتخاب گردیدند. همچنین برای ارزشگذاری و رتبهبندی نواحی از نظر میزان سرمایه اجتماعی از مدل تصمیمگیری (Topsis) استفاده گردید. براساس تحلیل صورت گرفته، نواحی پنجگانهی قوچان در سه سطح برخوردار، نیمه برخوردار(متوسط) و فرو برخوردار (محروم) قرار گرفتهاند. برای بررسی میزان سرمایهی اجتماعی در سطح شهر قوچان، 12 شاخص مورد بررسی از طریق مدل آنتروپی شانون وزندهی شده و سپس از تاپسیس به عنوان روش تصمیمگیری چند شاخصهای استفاده شده و در نهایت با استفاده از نرم افزار Arc GIS ، نقشه سطوح برخورداری نواحی شهر ترسیم شده است. نتیجهی حاصل از بررسی انجام شده، نشان میدهد که در میان نواحی شهری قوچان، سه ناحیه (یک، دو و پنج) محروم با ضریب اولویت 38/0 در پایین-ترین سطح برخورداری جای گرفتهاند. دومین سطح، ناحیه چهار است که دارای ضریب اولویت 53/0 است و سطح یک، ناحیه سه میباشد که با ضریب اولویت 77/0 از لحاظ شاخصهای مورد بررسی، بهترین وضعیت را در بین نواحی پنجگانه شهر قوچان دارا است.
دکتر محمود فال سلیمان، حجت صادقی، زینب غلامی،
دوره 3، شماره 12 - ( 4-1392 )
چکیده
بخش کشاورزی دارای نقش اساسی در حیات اقتصادی و سیاسی جوامع سرتاسر جهان متناسب با اقلیم های خود میباشد. حال در بین محصولات کشاورزی، محصولات استراتژیک منطقه ای می تواند نسبت به دیگر محصولات جایگاه و نقش ویژه ای را از لحاظ منطقه ای و تأثیرات مختلف اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد. محصول پسته به عنوان یک محصول استراتژیک و پربازده کشاورزی با توجّه به مقاومت زیاد در برابر خشکی و شوری، نقش قابل توجّهی در وضعیّت اجتماعی و اقتصادی کشاورزان مناطق خشک و نیمه خشک ایفا مینماید. لذا، یکی از برنامه ریزی های اوّلیّه در زمینه محصولات استراتژیک از جمله پسته، مطالعه و بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی کشت پسته بر خانوارهای بهره بردار کشاورزی و مرتفع ساختن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوّت در این مورد می باشد. در این تحقیق هدف بررسی این موضوع در بخش ششطراز شهرستان خلیل آباد به صورت مطالعه موردی است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و بر مبنای روش و ماهیّت، توصیفی-تحلیلی است. برای جمع آوری اطّلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. تکنیک مورد استفاده در مطالعه میدانی ابزار پرسش نامه بوده، که با استفاده از فرمول کوکران298خانوار مورد پرسش گری قرار گرفتند. تحلیل ها در نرم افزار اس پی اس اس انجام و از آزمون دو جمله ای(binomial)، مرتبط با فرضیّه ها استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین علل محیطی، اقتصادی و حمایت های دولت و بخش خصوصی و افزایش انگیزه بهره برداران به توسعه کشت محصول پسته رابطه معنی داری وجود دارد. چراکه، مقدار به دست آمده از تحلیل متغیّرها، کم تر از 0.05 می باشد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون دو جمله ای(binomial)، ، محصول پسته بر وضعیّت اجتماعی و اقتصادی پسته کاران تأثیر گذار بوده است؛ به گونه ای که کشت پسته از لحاظ اقتصادی و اجتماعی، شاخص های مانند افزایش میزان پس انداز در بانک، بهبود وضعیّت مسکن ، بهبود شرایط رفاهی خانوار ، ایجاد درآمد بالا، خرید وسایل نقلیه، آموزش، افزایش تولید و... را ارتقا بخشیده است.
دکتر جعفر جوان، سعید دلیل، دکتر محمد سلمانی مقدم،
دوره 3، شماره 12 - ( 4-1392 )
چکیده
هنری لوفور، جامعهشناس و فیلسوف مارکسیست فرانسوی، مُبدِع نظریه تولید فضاست. تحلیل بقای نظام اقتصادی سرمایهداری از طریق فضا و همچنین تاثیرات دولت و مردم بر فضا، از جمله مسائلی هستند که لوفور را به نظریه پردازی درباره فضا به عنوان یک محصول اجتماعی رهنمون کردند. لوفور به دنبال بررسی این موضوع بود که دولت چگونه بر کاربران فضا، از طریق فضا، هژمونی خود را اعمال میکند و همچنین به دنبال تغییری در مفهومپردازیهای رایج درباره فضا در علوم انسانی بود. لوفور با استفاده از منطق دیالکتیکی هگلی-مارکسی و تلقیِ خاصّ خود از این منطق به مفهومپردازی درباره فضا پرداخت. از نظر وی فضا فی نفسه (در مفهوم دکارتی) مفهومی تهی است و اصالتا باید فضا را اجتماعی در نظر گرفت. فضا از نظر لوفور، بودگاهی است که در آن نزاع طبقاتی رخ میدهد و همچنین محل تسلط دولت با ویژگیهای سرمایهدارانه است، از همین نقطه نظر لوفور به این نتیجه میرسد که فضا سیاسی نیز هست. به عبارتی از نظر لوفور، نه تنها فضا ناشی از شرایط و روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تولید میشود، بلکه در بازتولید آن شرایط و روابط نقشی مستقیم و اساسی ایفا میکند.
محمد اسکندری ثانی، ژیلا سجادی، مظفر صرافی،
دوره 4، شماره 15 - ( 3-1393 )
چکیده
چکیده
با توجه به تاکید روزافزون رویه و عمل برنامه ریزی در سطح بین المللی به توسعه اجتماعات محلی جهت کاهش فقر، متاسفانه در نظام برنامه ریزی کشورمان نه تنها به توسعه اجتماعات محلی و مکانیزمی که اینگونه اجتماعات می تواند در برخورد با فقر داشته باشند، توجهی نشده است، بلکه برنامه ریزان و تصمیم سازان نیز اطلاعات کمتری درباره نوع و ویژگیهای محلاتی که توانایی یا علاقه بیشتری در توسعه فعالیت های اجتماع محور دارند. بنابراین این مقاله شامل تحلیل توصیفی و تحلیلی از ظرفیت و در عین حال تفاوتهای فعالیت های توسعه اجتماعات محلی در قالب فرایند و نتیجه برای کاهش فقر است. برای این منظور این فعالیت ها در سه حوزه رفاه اجتماعی محله، اداره و مدیریت محله و مسایل اقتصادی و محیطی محلی دو محله میانه ای ها و دولتخواه های نعمت آباد (که از آن به عنوان منطقه فقیر نشین تهران یاد می شود) مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که خانوارهای با وضعیت اقتصادی و تحصیلات متوسط، بعد خانوار وسیع تر، نرخ اشتغال بیشتر، سرپرستان با سن بالاتر، وابسته به اکثریت قومی و دارای اقوام و آشنایان بیشتر در محله، بیشترین مشارکت و کمک را در بعد زمان و منابع مالی در توسعه اجتماعات محلی داشتند و این در حالی است که زنان سرپرست خانوار و مهاجرین وارد شده در کمتر از دو سال اخیر کمترین مشارکت را در این فعالیت ها دارند. همچنین گرچه هویت جمعی و تا حدی سرمایه اجتماعی در هر دو محله در حد خوبی و حتی در متغیرهای زمینه ای و زبان و قومیت بین دو محله میانه ای ها و دولتخواه تفاوتی وجود ندارد، ولی ساکنان محله میانه ای ها توانسته اند ظرفیت اجتماع محلی خود را در جهت کنش جمعی تنظیم نموده که این کنش منجر به تحول و جهش اقتصادی و خارج شدن آنها از تله فضایی فقر شده است.
مجید یاسوری، ژیلا وطنخواه کلورزی،
دوره 5، شماره 20 - ( 4-1394 )
چکیده
امروزه گردشگری روستایی نقش مهمی در توسعهی اجتماعی- اقتصادی روستاها دارد و میتواند در استقلال اقتصادی، توانمند کردن زنان روستا و خلق فرصتهای شغلی جدید نقش مهمی ایفا کند. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی قابلیّتها، موانع و راهکارهای توسعهی کارآفرینی زنان روستایی و تأثیر گردشگری در توانمندسازی و افزایش درآمد آنان در محدوده مورد مطالعه میباشد. جامعه آماری این تحقیق، 4475 نفر از زنان بالای 15 سال است، که بر اساس جدول مورگان برای 357 نفر پرسشنامه تکمیل شد، سپس از بین این تعداد، 37 نفر از زنان باقابلیّت و کارآفرین، شناسایی و برای اجرای روش ارزیابی مشارکتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیلهای انجام شده نشان دهنده اینست که باوجود موانع کارآفرینی مانند عدم مشارکت گروهی، ناکافی بودن سرمایه، کمبود نمایشگاه و فروشگاه در این دهستان، زمینههای بالقوه و قابلتوجهی مانند جاذبههای طبیعی، تاریخی و قابلیّتهای انسانی( تولید صنایعدستی، فراوردههای خانگی و ارگانیک) برای توسعه کارآفرینی وجود دارد. نتایج تحقیق نیز نشان میدهد که از بین 37 نفر، فقط چهار نفر (11 درصد) با فروش صنایع دستی و اجارهدادن خانههای روستایی به گردشگران، کسب درآمد میکنند و بقیه با وجود تولید بیش از نیاز، بازاری برای فروش ندارند؛ بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که با وجود زمینههای طبیعی و انسانی بالقوه در این دهستان، گردشگری هنوز نتوانسته است نقش قابلتوجهی در اشتغال، بالفعل نمودن قابلیّتهای بالقوه، بهبود وضعیت اقتصادی- اجتماعی و توسعهی کارآفرینی زنان در این دهستان داشته باشد.
سیروس قنبری، حبیب الله بیاد،
دوره 6، شماره 23 - ( 1-1395 )
چکیده
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که خسارات زیادی بر زندگی انسان و اکوسیستمهای طبیعی وارد میآورد. منطقهی جیرفت به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهای که دارد، همواره با این پدیده مواجه بوده و ارکان اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه، تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است. این پژوهش با هدف "تحلیل آثار اقتصادی و اجتماعی خشکسالی بر کشاورزی مناطق روستایی شهرستان جیرفت" و به صورت توصیفی ـ تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات بهصورت پیمایشی میباشد. جهت انجام این مطالعه، ضمن بهرهگیری از یک چارچوب مفهومی، از طریق تکمیل 217 پرسشنامه، دادهها جمع آوری گردیده و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سال 1386 به عنوان سال پایهی خشکسالی درنظر گرفته شد و به بررسی آثار خشکسالی در سالهای 1384 و 1388 (دو سال قبل و دو سال بعد از خشکسالی) بر وضعیت اشتغال، درآمد، سطح زیرکشت در بخش کشاورزی و نیز مهاجرت خانوارهای روستایی پرداخته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد در اثر خشکسالیهای 3 دههی اخیر حجم آبهای زیرزمینی، سطح زیرکشت محصولات زراعی و باغی در سطح بالایی آسیب دیده است. همچنین نتایج نشان داد در منطقهی مورد مطالعه تأثیر خشکسالی بر خروج دائمی نیروی کار از بخش کشاورزی و مهاجرت روستایی بسیار اندک بوده و تغییر در اشتغال بعد از خشکسالی بهصورت موقتی بوده است. همچنین نتایج تحلیل همبستگی نشان میدهد که بین تأثیر خشکسالی و میزان درآمد و پسانداز، رابطهی معنیدار و مثبت وجود دارد. درآمد خانوارها از بخش کشاورزی کاهش قابل توجهی یافته و میزان سرمایهگذاری در بخش کشاورزی نیز کاهش یافته است، در این نوشتار ضمن تحلیل اثرات خشکسالی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی راهکارهایی جهت مقابله با خشکسالی ارائه گردیده است.
رحمت الله امیر احمدی، مرتضی توکلی، راحله پودینه،
دوره 7، شماره 28 - ( 4-1396 )
چکیده
مناطق روستایی، بخش عمده ای از جمعیت و عرصه های طبیعی کشور را به خود اختصاص داده و نقش اساسی در حیات اقتصادی و اجتماعی کشور دارد. این مناطق تحت تأثیر روند ها و سیاست های دهه های اخیر دچار تحولات گسترده ای شده است، اما شواهد به گونه ای است که نشان از حرکت روستاها به سمت ناپایداری و به ویژه ناپایداری اجتماعی و اقتصادی دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با تأکید بر ارزیابی اجتماعی – اقتصادی، نقش و تأثیر خشک سالی در روستاهای شهرستان مرزی هیرمند بررسی گردد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز با بررسی مستندات، مشاهده میدانی و پرسش نامه جمع آوری شده است. برای به دست آوردن سطح پایداری و ناپایداری اجتماعی– اقتصادی روستاهای محدوده ی موردمطالعه از مدل موریس دیویس استفاده شد. سپس به تجزیه وتحلیل ابعاد اجتماعی و اقتصادی قبل و بعد از خشک سالی به وسیله ی آزمون Mann-Whitney در نرم افزار SPSS پرداخته شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان می دهد که مقدار من ویتنی برای بُعد اجتماعی برابر با 5.132 و برای بُعد اقتصادی برابر با 589.000 است که با توجه به سطح معناداری کوچک تر از 05/0 تفاوت معناداری در سطح 095/0 ملاحظه می شود؛ بدین معنی که شاخص های اجتماعی شامل دسترسی به خانه ی بهداشت، وجود امکانات تفریحی، رضایت مندی از کیفیت راه، رضایت از کیفیت مکان، رضایت مندی از عملکرد نهادهای محلی، میزان رضایت کلی از زندگی در روستا و شاخص های اقتصادی شامل امنیت شغلی، امنیت درآمد، تمایل به سرمایه گذاری در روستا، تغییر کاربری اراضی، افزایش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، تنوع محصولات کشاورزی در بین سال های قبل و بعد از خشک سالی دارای تفاوت معناداری هستند.
محمود آروین، حسین فرهادی خواه، احمد پوراحمد،
دوره 8، شماره 29 - ( 7-1396 )
چکیده
امروزه مشارکت یکی از مفاهیم عمده و اصلی توسعهی پایدار به شمار میرود. یکی از جنبههای مشارکت، مشارکت شهروندان در امور شهری است که هرچه مردم جامعه مشارکت بیشتری در امور شهر داشته باشند، امکان کسب موفقیت بیشتر فراهم میشود، تهیه و اجرای طرحهای شهری راحت انجام میگردد و سطح زیست به دنبال آن بهبود مییابد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر شاخصهای زمینهساز مشارکت ساکنان منطقهی 9 شهر تهران در امور شهری است. پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و ازنظر گردآوری دادهها جز پژوهشهای توصیفی- پیمایشی و مدل معادلات ساختاری برای تحلیل دادهها استفاده شده است. با استفاده از مرور ادبیات تحقیق پرسشنامهای با 8 متغیر(آگاهی اجتماعی، تعامل اجتماعی، اعتماد اجتماعی، همبستگی اجتماعی، مشارکت عملی، نگرش به مشارکت، رضایتمندی، دلبستگی به مکان) و تعداد 57 سؤال تدوین شد. جامعهی آماری ساکنان منطقهی 9 شهر تهران با 158425 نفر است که با فرمول کوکران حجم نمونه 384 بهدست آمده است. بهمنظور تحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS21 و smart- PLS3 استفاده گردید. نتایج بیانگر این است که متغیرهای تعامل اجتماعی، همبستگی اجتماعی، اعتماد اجتماعی و آگاهی اجتماعی از حوزهی سرمایهی اجتماعی بر نگرش به مشارکت تأثیر معناداری دارند. متغیر رضایتمندی بر دلبستگی به مکان اثر دارد و دلبستگی به مکان بر نگرش به مشارکت و مشارکت عملی تأثیر مثبتی دارد. بهطورکلی بحث مشارکت شهروندان در امور شهری در منطقهی 9 همزمان از ویژگیهای اجتماعی، مکانی و فردی تأثیر میپذیرد.
مریم مختاری، علیرضا وحیدزاده، رامین مرادی،
دوره 8، شماره 31 - ( 1-1397 )
چکیده
موضوع این پژوهش، موانع توسعهی اجتماعی سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان است. علیرغم گذشت بیش از یک دهه از زمان ابلاغ سند بالادستی ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی بوده و مسئلهی آن توسعهنیافتگی اجتماعی مناطق ذکر شده است. جامعهی موردمطالعه این پژوهش، چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، صنعتی، صیاد شیرازی و فیروزآباد بوده و روش انجام آن کیفی با رویکرد نظریهی زمینهای و استفاده از استراتژی مدل پارادایمی است. برای نمونهگیری در این پژوهش از روش هدفمند و مبتنی بر قاعدهی انتخاب تدریجی استفاده شده است. تکنیک جمعآوری دادهها مصاحبهی عمیق و در دو سطح ساختار نهادی و محلی انجام شده و تحلیل دادهها به روش مقایسهای مداوم استروس و کوربین صورت پذیرفته است. تعداد مصاحبهها در سطح محلی 43، تعداد مفاهیم شکلگرفته 30 و تعداد مقولههای ایجادشده 12 مورد و در سطح ساختار نهادی نیز تعداد مصاحبههای صورتپذیرفته 17، تعداد مفاهیم شکلگرفته 7 و تعداد مقولههای ایجادشده 3 مورد است. در این بررسی بهمنظور قابلفهم کردن نتایج تحقیق برای خواننده و افزایش سطح یکنواختی و همسازی نتایج، در بحث روایی به اندیشهی لینکلن و گوبا و در بحث پایایی به اندیشههای کرک و میلر رجوع گردیده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که با توجه به شرایط زمینهای و مداخلههای غیرتخصصی ساختار نهادی محلی، راهبردهای اتخاذشده توسط ساکنین سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان، از سازمانیافتگی لازم جهت مطالبهگری مؤثر و مشارکت در فرآیندهای منجر به توسعه برخوردار نشده و توسعهی مشارکتی مورد انتظار در راستای دستیابی به توسعهی اجتماعی تحقق نیافته است.
مهوش محرابی، عباسعلی ولی،
دوره 11، شماره 41 - ( 7-1399 )
چکیده
خشکسالی در کشور ما نو و ناشناخته نیست. خشکسالی اثرات مستقیم و غیرمستقیم در نواحی روستایی و شهری دارد؛ نهتنها روستاییان دچار مشکل میشوند، بلکه با مهاجرت به شهرها، بر مسائل اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی شهری تأثیر میگذارد. تأثیر خشکسالی بر مسائل اقتصادی-اجتماعی-زیستمحیطی بر کسی پوشیده نیست، لذا اولویتبندی تأثیر خشکسالی بر این مسائل، اهمیت زیادی داشته و کمک بسیار زیادی در مدیریت این بحران خواهد کرد. این پژوهش، جهت اولویتبندی تأثیر خشکسالی بر این مسائل، به بررسی آن در استان یزد پرداخته است. طبق محاسبات، درصد تغییرات سطح زیر کشت در همهی موارد بعد از وقوع خشکسالی کاهش یافته است. به دلیل خشکسالی و کاهش بارندگی، سطح زیر کشت دیم به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. همچنین مقدار بهرهبرداری از دام و تعداد دام بعد از وقوع خشکسالی به صورت محسوس کاهش داشته است؛ بهگونهای که در تعداد گوسفند و بره 16%، بز و بزغاله 29%، گاو و گوساله 19% کاهش مشاهده میشود. هزینهی خالص در مناطق شهری جهت تهیهی گوشت و میوه و سبزیجات قبل و بعد از وقوع خشکسالی رشد بسیار زیادی داشته است. پس از تحلیل دادهها جهت اعتبارسنجی پرسشنامهای با حداقل150 نمونه، از خانوارهای شهری و روستایی منطقه تهیه گردید که پس از صحتسنجی، تأثیر خشکسالی بر ابعاد مختلف منطقه بر اساس آزمون فریدمن بررسی گردید و معیارهایی که بیشترین و کمترین تأثیرپذیری را در شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی دارا بودهاند، تعیین گردید. درنهایت با توجه به آزمون فریدمن و تفاوت میانگین بین ابعاد گوناگون رتبهبندی صورت گرفت که بر اساس آن، شاخص اقتصادی با میانگین 2.75 رتبهی اول؛ پسازآن، شاخص اجتماعی و سپس زیستمحیطی با میانگین 1.87 کمترین پیامد ناشی از خشکسالی را داشته است.
سعید حسین آبادی، محمد یاپنگ غراوی،
دوره 12، شماره 45 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، سنجش وضعیت زیستپذیری اجتماعی در شهر قاین و مدلسازی ساختاری تفسیری مؤلفههای زیستپذیری اجتماعی است. این تحقیق، جزو تحقیقات پیمایشی است و ابزار اصلی گردآوری دادهها، پرسشنامه است. جامعهی آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر قاین و نمونهی مورد بررسی 360 نفر است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش وضعیت شاخصهای زیستپذیری اجتماعی از روش T تکنمونهای استفاده شد. در بخش دیگر تحقیق با بهرهگیری از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) روابط درونی مؤلفههای زیستپذیری اجتماعی مشخص و به صورت یکپارچه تحلیل شد. برای انجام تحلیل ساختاری-تفسیری از نظر متخصصان مرتبط با موضوع که به شیوهی نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که طبق تحلیل T تکنمونهای، میانگین شاخصهای امنیت و تعلق مکانی، بالاتر از حد متوسط؛ شاخص آگاهی و آموزش در حد متوسط؛ و شاخصهای تعاملات اجتماعی، اعتماد، همبستگی و مشارکت اجتماعی در حد پایینی قرار دارند. درمجموع، میانگین زیستپذیری اجتماعی نیز در این شهر در حد متوسط ارزیابی میشود. همچنین نتایج حاصل از مدل ساختاری تفسیری زیستپذیری اجتماعی 4 سطح از مؤلفهها را نشان داد. در بین این مؤلفهها، حس تعلق مکانی و همبستگی اجتماعی، اساسیترین مؤلفههای مؤثر بر زیستپذیری اجتماعی شهری است که باید در سطح اول بر آنها تأکید شود. بهعبارتیدیگر، هرگونه اقدام برای ایجاد زیستپذیری اجتماعی، مستلزم زمینهسازی برای ارتقاء این مؤلفههاست.