7 نتیجه برای آب زیرزمینی
ابـوالقـاسم امیـراحمدی، زکیه آب باریکی ، مجید ابراهیمی،
دوره 2، شماره 6 - ( 10-1390 )
چکیده
یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیبپذیر آبخوان و مدیریت کاربری اراضی است. در این تحقیق با توجه به ویژگیهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی منطقهی مورد مطالعه، آسیبپذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده، پهنهبندی شده است. برای این منظور از مدل دراستیک و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای پردازش و تجزیه و تحلیل کیفی آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصههای موثر در ارزیابی آسیبپذیری آبخوان آب زیر زمینی شامل عمق سطح ایستابی، شبکهی تغذیه، جنس آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندهی منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی مورد استفاده قرار گرفته که به صورت هفت لایه در نرم افزار ArcGis تهیه شدند و با وزن دهی و رتبهبندی و تلفیق هفت لایه فوق، نقشهی نهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی تهیه گردید. با انطباق یون نیترات بر روی نقشهی نهایی دراستیک مشخص شد که کلیه نقاطی که دارای نیترات بالا هستند، در محدودهی آلودگی زیاد قرار گرفتهاند که دقت و صحت مدل را مورد تایید قرار میدهد. با توجه به نقشهی پهنهبندی بدست آمده حدود 2/23 درصد از منطقه مورد مطالعه در محدوده آسیبپذیری خیلی کم، 4/21 درصد آسیبپذیری کم، 38/17 درصد آسیبپذیری متوسط ،43/25 درصد آسیبپذیری زیاد و 59/12 درصد در محدوده آسیبپذیری خیلی زیاد قرار میگیرد. ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن میدهدﮐﻪ ﻣﯿﺰان آﻟﻮدﮔﯽ و ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ آﻟﻮدﮔﯽ آﺑﺨـﻮان بسیار ﺑـﺎﻻ ﺑـﻮده ﮐـﻪ اﯾـﻦ ﻣﺴـﺌﻠﻪ ﺗﻮﺟـﻪ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ آﺑﺨﻮان داورزن را ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮاﺟﻊ ذﯾﺼﻼح اﯾﺠﺎب میکند.
ابوذر پایدار، علی حاجی نژاد، جواد درینی،
دوره 5، شماره 18 - ( 12-1393 )
چکیده
امروزه یکی از مهمترین چالشهای پیش روی تحقق توسعه پایدار در سطح جهانی، منطقهای و محلی برداشت بی-رویه و بهرهبرداری نامطلوب از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی میباشد؛ مسئلهای که ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی زندگی روستاییان را با تهدید مواجه کرده است. هدف تحقیق حاضر پاسخگویی به این سوال است که راهکارهای مطلوب در راستای حفاظت و کنترل پایدار منابع آب در نواحی روستایی دشت جیرفت کدام است؟ تحقیق حاضر دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری دادهها از روش بررسی آمار سازمانی، و ابزار پرسشنامه ساختیافته استفاده شده است. تحلیل دادهها با استفاده از توابع خطی در محیط نرمافزار متلب و تکنیک ریاضی MOORA انجام شد. نتایج بررسی تغییرات سطح آب زیرزمینی در محیط متلب نشان داد این تغییرات از شیب نسبتا شدیدی تبعیت میکند، مجموع افت سطح آبهای زیرزمینی دشت جیرفت طی 26 سال اخیر؛ 14.2 متر میباشد که بطور متوسط سالانه 0.5461 متر افت را نشان میدهد. لذاطی 26 سال اخیر برداشت آب بیش از حد متعادل صورت گرفته است به طوری که روند تغییرات آب زیرزمینی دشت جیرفت کاهشی میباشد. نتایج تحلیل رگرسیون برای پیشبینی شرایط آینده، نیز نشان داد از آنجاییکه در سال 1392 افت سالیانه سطح آب زیرزمینی معادل 1.37 متر میباشد عمق دسترسی به آب در افق سال 1400، 566 متر میباشد. نتایج مدل MOORA نیز نشان داد "رواج الگوی کشت مطلوب و مبتنی بر کمآبی، کیفیت ساختار و فضای فیزیکی مزارع، و تغییر الگوی نگرشی، رفتاری و عملکردی بهرهبرداران" بهترین راهکارهای تعادلبخشی به برداشت آب زیرزمینی در دشت جیرفت هستند.
مهران مقصودی، اسماعیل پاریزی، عبدالکریم ویسی،
دوره 6، شماره 22 - ( 12-1394 )
چکیده
در این پژوهش با توجّه به روشهای آماری و مطالعات میدانی نبکاهای مناطق سیرجان و شهربابک مورد مقایسه و تجزیهوتحلیل قرارگرفتهاند. در این راستا خصوصیات مورفومتری 51 نبکا در سیرجان و 55 نبکا در شهربابک در امتداد 5 ترانسکت 500 متری اندازهگیری و آنالیز شدند. جهت تعیین نوع رسوبات نبکاها و بازسازی قدرت گذشته باد به وسیلهی اندازهگیری قطر ذرات رسوبات نبکاها، یک پروفیل عمودی بر روی نبکاها حفر گردید و نمونهبرداری لازم انجام شد. در مرحلهی بعد نوع پوشش گیاهی در هر منطقه مشخص گردید و با توجّه به نقش مهمّی که جهت و سرعت باد و سطح آب زیرزمینی در تشکیل نبکا دارند، گلباد مناطق مورد مطالعه ترسیم و سپس دادههای سطح آب زیرزمینی در بازهی زمانی 10 ساله مورد پایش قرار گرفتند. در نهایت نیز مرحلهی تکاملی نبکاها در هر منطقه مشخص شد. نتایج نشان میدهد که بین اغلب پارامترهای مورفومتری نبکاها همبستگی معنیداری وجود دارد. همچنین پوشش غالب نبکاها در هر دو منطقه گز درختچهای (Tamarix macatensis) است. آنالیز گلباد ایستگاهها به همراه جهت یافتگی خاص نبکاها نشان داد که عمدهترین بادهایی که باعث تشکیل نبکاها شدهاند، در سیرجان دارای جهت جنوب غرب و غرب و در شهربابک دارای جهت جنوب غرب هستند. تجزیهوتحلیل رسوبات نبکاها مؤیّد آن است که رسوبات نبکاهای شهربابک در جهت ارتفاعی از نظر بافت هیچ تفاوتی ندارند، درصورتیکه رسوبات نبکاهای سیرجان در یک دوره (دورهای که ماسه ریز رسوب کرده) با بقیهی دورهها متفاوت است که نشاندهندهی کاهش سرعت باد در دورهی موردنظر است. همچنین پایش آب زیرزمینی نشان داد که در محدودهی نبکاها در هر دو منطقه آب زیرزمینی در هر سال 25 الی 30 سانتیمتر افت داشته است. از نظر مراحل تکاملی نیز نبکاهای سیرجان در مرحلهی در حال رشد و نبکاهای شهربابک در مرحلهی تخریبی قرار دارند.
دکتر عبدالرضا رحمانی فضلی، دکتر سعید صالحیان،
دوره 8، شماره 29 - ( 7-1396 )
چکیده
چکیده
حوضه آبریز زایندهرود در منطقه مرکزی ایران از مناطق دارای مسئله ناپایداری منابع آب است. در یک دهه اخیر منابع آبی حوضه کاهش یافته، به طوریکه بخشی از طول رودخانه در قسمت میانی و پایین دست جریان آب خشک شده و یا به صورت موقتی درآمده و تخصیص آب کشاورزی به اراضی زراعی این بخش ها کاهش شدیدی یافته است. در این پژوهش برای تحلیل میزان تاثیر عوامل طبیعی در بروز ناپایداری منابع آب حوضه، تغییرات شاخصهای اقلیمی از قبیل میزان بارش، نسبت بارش برف به کل بارندگی و تغییرات دمایی ایستگاه چلگرد در دهه های اخیر مورد بررسی قرار گرفته است. ایستگاه چلگرد منبع اصلی تامین آب طبیعی رودخانه بوده و تغییرات آن به طور مستقیم بر حجم آب رودخانه تاثیر میگذارد. سپس منابع کلی آب حوضه و تغییرات حجم آب ورودی به سد زایندهرود مطالعه گردیده و تغییرات آبهای زیرزمینی (تعداد چاه و سطح آب زیرزمینی) در دو دوره آماربرداری سالهای 1385 و 1390 مورد مقایسه قرار گرفته است. منبع اخذ داده های مقاله شرکت مدیریت منابع آب وزارت نیرو و سازمان هواشناسی میباشد. نتایج تحلیل آمارها نشان می دهد طی دهه های اخیر میزان بارش باران روند کاهشی داشته، بر میزان دمای هوا در بلندمدت افزوده شده و نسبت بارش برف به کل بارش ها کاهش چشمگیری داشته است. همچنین بررسی دمای هوای فصل پاییز، به دلیل تاثیر آن در ذوب برف ها نشان از افزایش شدید دمای فصل پاییز در سه سال اخیر نسبت به میزان بلندمدت دارد. به طور کلی طبق نتایج پژوهش تغییرات اقلیمی بر بروز ناپایداری منابع آب حوضه موثر بوده است. در ادامه بررسی تغییرات آبهای زیرزمینی حاکی از حفر چاههای کشاورزی برای جبران کاهش آب رودخانه و کاهش سطح آب زیرزمینی حوضه بوده که خود وضعیت خشکی حوضه را تشدید نموده است.
حمید سعیدی، غلامرضا لشکری پور، محمد غفوری،
دوره 9، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
در سالهای اخیر افت سطح آبهای زیرزمینی باعث فرونشست زمین در دشت کاشمر-بردسکن در استان خراسان رضوی شده است. این فرونشست باعث ایجاد و توسعهی گستردهی درز و شکافهای کششی در این دشت شده است. بهمنظور شناخت این مخاطرهی زمینشناسی با استفاده از تصاویر ماهوارههای Envisat و1 Sentinel- در سالهای 2010-2003 و 2017-2014 محدودههای فرونشست دشت و گسترش این شکافها بررسی گردید. برای مطالعهی شرایط زیرسطحی و ارتباط آن با موقعیت شکافها با استفاده از اطلاعات چاههای مشاهدهای و نتایج مطالعات ژئوالکتریک، ضخامت و بافت رسوبات و توپوگرافی سنگ کف برای دشت ترسیم شده است. موقعیت درز و ترکها در دشت تعیین و با مقادیر فرونشست و نوع رسوبات زیرسطحی و توپوگرافی سنگ بستر مقایسه شده است. نتایج تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که انطباق مکانی بالایی بین محل درز و شکافها با مناطق فرونشست دیده میشود و تفاوت در میزان فرونشست زمین مهمترین علت تشکیل درز و شکافها در منطقهی موردمطالعه است. بیشترین تعداد شکستگیها در غرب این دشت مشاهده میشود. در این منطقه دو پروفیل در راستای مختلف ترسیم گردید. در این پروفیلها تغییرات سطح آب زیرزمینی، جنس و ضخامت رسوبات و گسترش افقی و عمودی آنها، مقدار فرونشست، توپوگرافی سنگ بستر و محل درز و شکافها با یکدیگر مقایسه شدهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که ارتباط مستقیم میان فرونشست زمین با افت سطح آب زیرزمینی و جنس رسوبات وجود دارد. علاوه بر آن، انطباق درز و شکافها با نقاط افزایش شیب یا پرتگاههای سنگ بستر که در آنجا مقدار فرونشست و در نتیجه استرس کششی افقی به بیشترین مقدار میرسد، همخوانی دارد. راستای غالب درز و شکافها بر اساس نمودار گلسرخی، دارای روند شمال شرق-جنوب غرب است.
نصرالله کلانتری، ایمان علی جانی، فرشاد علی جانی، حسن دانشیان،
دوره 9، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
رخداد خشکسالی دهساله از سال 1386 تا 1396 باعث رفتار کاملاً متفاوت آب زیرزمینی آبخوانهای کارستی ایلام – سروک در شمال خوزستان در دو منطقهی ایذه (با افت حدود 120 متر) و لالی (با افت حدود 20 متر) شده است. در این مقاله، میزان افت در آبخوانهای کارستی ایذه و دلیل کاهش آبدهی چاههای آهکی آن نسبت به آبخوان لالی، بر اساس رفتار هیدروژئولوژی آنها مورد مقایسه قرار گرفته است. دادههای سطح آب زیرزمینی در پنج حلقه چاه آهکی جمعآوری گردید و خطاهای مربوط مورد تصحیح قرار گرفتند. هیدروگراف عمق سطح ایستابی چاهها تهیه و افتهای میانگین سالانه و مجموع روند افتها در دو منطقهی ایذه مورد مقایسه قرار گرفته است. بهمنظور شناسایی دلیل اختلاف فاحش در افت سطح آب زیرزمینی در آبخوانهای موردمطالعه، خطوارهها با استفاده از موتور جستجوی تصاویر ماهوارهای Bing (تصویر ماهوارهای Landsat 8) در محیط ArcGIS استخراج گردید. بهطور میانگین میزان افت آبخوانهای کارستی شاویش و تنوش ایذه برابر با 129.1 متر و در تاقدیس گورپی لالی حدود 17 متر در دورهی دهساله خشکسالی است. علت اصلی اختلاف رفتار هیدروژئولوژی این دو منطقهی ایذه در لیتولوژی متفاوت سازندهای ایلام و سروک، ضخامت متفاوت لایهها و خاصیت شکنندگی متفاوت این دو سازند در دو منطقهی ایذه است که این باعث ایجاد آبخوان کارستی با پتانسیل خیلی خوب در لالی شده است.
سید حسن علوی نیا، سید جواد ساداتی نژاد، آرش ملکیان، هدی قاسمیه،
دوره 10، شماره 38 - ( 10-1398 )
چکیده
با توجه به خشکسالیهای اخیر و کاهش ریزشهای جوی، برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی و فشار بر آبخوانها افزایش یافته است. در این مطالعه به بررسی وضعیت تغذیه و تخلیهی آبخوان اصفهان-برخوار پرداخته شده است. این امر به مدیریت بلندمدت آبخوان میانجامد و موجب تصمیمگیری مناسب توسط برنامهریزان میشود. با بررسیهای صورتگرفته و با رسم آبنمود آبخوان موردنظر مشخص گردید که سطح تراز ایستابی در طول دورهی آماری منتخب بهطور دائم سیر نزولی دارد و به ازای هر سال، معادل 46/0 متر سطح آب سفره کاهش یافته که بیانکنندهی این واقعیت است که آبخوان در شرایط بحرانی به سر میبرد. در این مطالعه با استفاده از مدل سهبعدی آب زیرزمینی تفاضل محدود MODFLOW در حالت پایدار، میزان تغذیه توسط سه عامل نشت از رودخانه، نفوذ از بارندگی و تغذیه توسط پساب آبیاری کشاورزی تعیین گردید و ضریب همبستگی بالای 97 درصد نشاندهندهی دقت بالای شبیهسازی بود. با توجه به نتایج بهدستآمده، مشخص شد که از کل میزان تغذیه توسط بارش و پساب کشاورزی، بیشترین سهم مربوط به پساب آبیاری کشاورزی بوده است (حدود 32 درصد کل آب آبیاری) که این امر به دلیل نوع آبیاری در منطقه (آبیاری از نوع کرتی) بوده و پسازآن، نفوذ از طریق بارش صورت میگیرد (حدود 10 درصد کل حجم بارندگی دشت) که سهم کمنفوذ از این بخش به دلیل نرخ بالای تبخیر در سطح منطقه است. بدین ترتیب، میتوان نتیجه گرفت که مهمترین منبع تغذیهی آبخوان، پساب ناشی از آبیاری کشاورزی است که لازم است در مطالعات مدلسازی هیدروژئولوژیکی منطقه بهطور دقیق با توجه به نوع محصول، نوع آبیاری، ویژگیهای خاک و شرایط آب و هوایی محدودهی مطالعاتی محاسبه گردد. در محدودهی مطالعاتی اصفهان-برخوار با توجه به کاهش مداوم سطح تراز آب زیرزمینی که در آبنمود آبخوان بهوضوح مشهود است و نیز بیلان منفی منابع آب زیرزمینی، امکان توسعهی بهرهبرداری از آبخوان وجود ندارد.