6 نتیجه برای مقصودی
مهران مقصودی، علیاکبر شمسیپور، سیدهفاطمه نوربخش، مهدی یزدانپناه اسرمی،
دوره 2، شماره 7 - ( سال دوم، شمارهي هفتم، بهار 1391 1391 )
چکیده
گردشگری، امروزه یکی از مسائل مهم و موثر اقتصادی و یکی از عوامل برجستهی ارتباط اجتماعی و فرهنگی است. هدف از این پژوهش ارزیابی و یررسی برنامههای مدیریت گردشگری در منطقهی مرنجاب، واقع در جنوب دریاچهی نمک و مشخص نمودن مشکلات و موانع، اهداف و سیاستهای گردشگری منطقه، در راستای توسعه اکوتوریسم است. پژوهش حاضر، به بررسی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها با استفاده از تکنیک مدیریت استراتژیک SWOT پرداخته و در نهایت، راهبردهای مناسب را ارائه کرده است. شرایط ویژهی ژئومرفولوژیکی و ژئوتوریسمیاز مهمترین توانمندیهای منطقه برای جذب گردشگر است. روش تحقیق حاضر تلفیقی از دو روش کتابخانهای و مطالعات میدانی است. در روش کتابخانهای علاوه بر متون مرتبط با موضوع، برخی از اطلاعات مورد نیاز، خصوصاً اطلاعات کمیاز طریق مراجعه به کتابخانهها وسازمانها جمعآوری شد. در روش مطالعات میدانی، جمعآوری اطلاعات، از طریق مشاهده مستقیم (عکس و فیلم)، مصاحبه و پرسشنامه انجام شد. در این راستا تعداد 10 پرسشنامه به روش دلفی پرشد، سپس با استفاده از مدل برنامه ریزی استراتژیک سوآت تجزیه و تحلیل شد. در نهایت عوامل داخلی و خارجی ارزیابی شدند و راهبردهای آنها استخراج شد. استخراج ماتریس داخلی و خارجی نشان داد که راهبردهای WO اولویت بیشتری برای اجرا دارند و نهایتاً این عوامل توسط ماتریس برنامهریزی راهبردی کمّی (QSPM) به ترتیب 1ـ احداث و بهبود وضعیت واحدهای اقامتی خدماتی، 2ـ ارائهی تبلیغات گسترده، 3ـ حفاظت از جاذبههای گردشگری، 4ـ ارتقای شبکه حملونقل منطقه، 5ـ تربیت نیروی متخصص با بهرهگیری از مراکز آموزش گردشگری کاشان 6ـ آشنا کردن مردم بومیبا فرهنگ گردشگری توسط مراکز آموزشی کاشان با هزینه دولتی ویا سرمایهگذاران، اولویتبندی شدند.
خانم طیبه احمدی، دکتر محمد علی زنگنه اسدی، دکتر محمد حسین رامشت، مهندس اکبر مقصودی،
دوره 3، شماره 11 - ( سال سوم ، شماره یازدهم ، بهار 1392 1392 )
چکیده
ویژگیهای ژئومورفیک و توپوگرافیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی و یا تجمع فعالیتهای انسانی مؤثر است، بلکه در نهایت یکی از عوامل مؤثر در شکل و سیمای فیزیکی ساختهای فضایی نیز به-شمار میآید. بهعلاوه برنامهریزیهای زیربنایی شهر به دور از تأثیرات شرایط توپوگرافی نبوده ونیست، زیرا توپوگرافی محل و جهتگیری ناهمواریها در مسائلی نظیر ساختوساز شهری و یا در ارگانیسم جابهجایی جمعیت شهر و غیره نقش انکارناپذیری دارد. بنابراین مهمترین هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر فرآیندهای ژئومورفیک در مکانگزینی و توسعه شهرخرمآباد بوده است. برای ارزیابی و اولویتگذاری مناطق جهت توسعه و سکونت از مدل تاپسیس استفاده شد. در این روش ابتدا لزوم طبقهبندی مناطق ضرورت پیدا میکند. برای این منظور روش تحلیل سیستمهای ارضی بهکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روش تاپسیس کارایی بالایی در اولویتگذاری و رتبهبندی مناطق جهت سکونت دارد. به گونهای که منطقه فلوویال یا رودخانهای توانست رتبه اول را به خود اختصاص دهد و واحد ارضی تپههای کمالوند در شمال منطقه (B)، دشتهای میانکوهی (C)، تپههای جنوب منطقه (B1)، واحدهای دامنهای (D)، واحد پلویال یا دشت سیلابی (P) و کوههای اطراف (A) بهترتیب اولویتهای بعدی را برای توسعه و سکونت شهری کسب کردند. در ادامۀ فرآیند تاپسیس براساس روش اقلیدسی و منطقفازی مشخص شد که خطرات احتمالی (D) بیشترین تأثیرگذاری را در اولویتبندی مناطق جهت سکونت و توسعه شهر داشته و معیارهای سطح آب زیرزمینی (P)، دسترسی به نرونهای منطقه (R)، همواری و ناهمواری (N) و در نهایت شیب (Ø) به ترتیب در اولویتهای بعدی قرار می گیرند.
مهران مقصودی، اسماعیل پاریزی، عبدالکریم ویسی،
دوره 6، شماره 22 - ( سال ششم، شماره بيستم و دوم، زمستان 1394 )
چکیده
در این پژوهش با توجّه به روشهای آماری و مطالعات میدانی نبکاهای مناطق سیرجان و شهربابک مورد مقایسه و تجزیهوتحلیل قرارگرفتهاند. در این راستا خصوصیات مورفومتری 51 نبکا در سیرجان و 55 نبکا در شهربابک در امتداد 5 ترانسکت 500 متری اندازهگیری و آنالیز شدند. جهت تعیین نوع رسوبات نبکاها و بازسازی قدرت گذشته باد به وسیلهی اندازهگیری قطر ذرات رسوبات نبکاها، یک پروفیل عمودی بر روی نبکاها حفر گردید و نمونهبرداری لازم انجام شد. در مرحلهی بعد نوع پوشش گیاهی در هر منطقه مشخص گردید و با توجّه به نقش مهمّی که جهت و سرعت باد و سطح آب زیرزمینی در تشکیل نبکا دارند، گلباد مناطق مورد مطالعه ترسیم و سپس دادههای سطح آب زیرزمینی در بازهی زمانی 10 ساله مورد پایش قرار گرفتند. در نهایت نیز مرحلهی تکاملی نبکاها در هر منطقه مشخص شد. نتایج نشان میدهد که بین اغلب پارامترهای مورفومتری نبکاها همبستگی معنیداری وجود دارد. همچنین پوشش غالب نبکاها در هر دو منطقه گز درختچهای (Tamarix macatensis) است. آنالیز گلباد ایستگاهها به همراه جهت یافتگی خاص نبکاها نشان داد که عمدهترین بادهایی که باعث تشکیل نبکاها شدهاند، در سیرجان دارای جهت جنوب غرب و غرب و در شهربابک دارای جهت جنوب غرب هستند. تجزیهوتحلیل رسوبات نبکاها مؤیّد آن است که رسوبات نبکاهای شهربابک در جهت ارتفاعی از نظر بافت هیچ تفاوتی ندارند، درصورتیکه رسوبات نبکاهای سیرجان در یک دوره (دورهای که ماسه ریز رسوب کرده) با بقیهی دورهها متفاوت است که نشاندهندهی کاهش سرعت باد در دورهی موردنظر است. همچنین پایش آب زیرزمینی نشان داد که در محدودهی نبکاها در هر دو منطقه آب زیرزمینی در هر سال 25 الی 30 سانتیمتر افت داشته است. از نظر مراحل تکاملی نیز نبکاهای سیرجان در مرحلهی در حال رشد و نبکاهای شهربابک در مرحلهی تخریبی قرار دارند.
سیاوش شایان، مهران مقصودی، موسی گل علیزاده، امیر کرم، سیده فاطمه نوربخش،
دوره 6، شماره 23 - ( دوره ششم، شماره بيستم و سوم، بهار 1395 )
چکیده
پیچیدگی جهان در تضاد با سادگی قوانین فیزیکی قراردارد. مطالعهی رفتارهای غیرخطی و پویای سیستمها در سالهای اخیر نشان داد که این رفتارها منجر به پیچیدگی و درنهایت آشوب در سیستمهای ژئومورفیک میشوند. مطالعهی این رفتارها، سبب شدهاند تا قوانینی جدید جهت درک هرچه بهتر رفتار این سیستمها یافته شود. یکی از نکات جالب توجه در پیچیدگی این است که بهرغم تصورات پیشین، قوانین ساده میتوانند منجر به بروز رفتارهای بسیار پیچیده شوند و منجر به شناخت عمیقتر عملکرد سیستمها بهویژه سیستمهای ژئومورفولوژیک شود. از همین روست که در حال حاضر اندازهگیری پیچیدگی و راههای کاهش آن در سیستمها و فرآیندهای تصمیمگیری به یکی از مباحث روز تبدیل شده است. درمقالهی حاضر که مبتنی بر مروری سیستماتیک بر ادبیات موضوع به روش کتابخانهای است بران است تاکلیاتی از پیچیدگی و انواع آن ارائه شود و نقش آن رادر طبیعت و سیستمهای تولیدی مورد مطالعه قرار دهد. در این راستا جهت یافتن بهترین روش و رویکرد برای مطالعهی سیستمهای پیچیده و رویارویی علمی با آنها، رویکردهای اثباتگرایی، فرااثباتگرایی و پراگماتیسم موردمطالعه قرار گرفت. درنهایت براساس مطالعات، رویکرد پراگماتیسم مناسبترین رویکرد در مطالعات ژئومورفولوژیک است که در این مطالعه کلاژیسم نامیده شد. کلاژیسم با درهم آمیختن قطعات مجزا، هویتی جدید را برای سیستم پذیرفته و آنرا با نگاهی تلفیقی موردمطالعه قرار میدهد.
اسماعیل پاریزی، مجتبی یمانی، سید رضا مهرنیا، مهران مقصودی، سید موسی حسینی،
دوره 8، شماره 30 - ( دوره هشتم، شمارهی سيام، زمستان 1396 )
چکیده
نبکاها تأثیر قابلتوجهی در کنترل فرسایش بادی و ثبات محیط زیست مناطق بیابانی دارند. مورفومتری متفاوت نبکاها در دو سایت همجوار در چاله دراَنجیر، سؤالهایی را در مورد عوامل اصلی کنترلکنندهی این اشکال مطرح میکند. ویژگی خاص منطقه، تنوع ویژگیهای آب زیرزمینی و تفاوت مکانی مورفومتری نبکاها این فرضیه را مطرح میکند که تفاوت خصوصیات هیدروژئولوژی تأثیر مستقیمی بر مورفومتری نبکاها داشته است. برای دستیابی به این هدف، تکنیکهای سنجشازدور، دادههای میدانی و آنالیزهای ژئوشیمی به کار گرفته شدهاند. در این راستا، ابتدا دو سایت همجوار که دارای گونههای متفاوت نبکا بودند، تفکیک شدند. در مرحلهی بعد مؤلفههای مورفومتری نبکاها در هر سایت اندازهگیری شدند. سپس با مغزهگیری توسط اوگر دستی، 8 گمانه تا عمق متوسط 2/06 متر حفاری و نمونههای رسوب در فواصل 20 سانتیمتر برداشت گردیدند. حفاری با اوگر تا سطح ایستابی (متوسط عمق 2/06 متر) انجام و عمق آب زیرزمینی برای هر گمانه اندازهگیری شد. همچنین در هر گمانه، 300 میلیلیتر آب برای آنالیز شیمیایی توسط دستگاه نمونهبردار آب، برداشت گردید. در مجموع 46 نمونه رسوب از سایت اول، 58 نمونه رسوب از سایت دوم و 8 نمونه آب از 8 گمانه استخراج شد. بعد از انتقال نمونهها به آزمایشگاه ژئومورفولوژی، ابتدا آنالیز شیمیایی نمونههای آب با استفاده از دستگاه مولتی پارامتر مدل HI9811-5 انجام گردید. سپس با تهیهی عصارهی اشباع نمونههای رسوب، مقادیر TDS، EC و pH هر کدام از نمونهها اندازهگیری شد. نتایج مؤید آن است که در سایت اول میانگین سطح ایستابی، میانگین TDS و EC به ترتیب 1/69 متر، ppm18850 و µS/cm37750 و در سایت دوم 2/44 متر، ppm27500 و µS/cm 54950 است. همچنین آنالیز شیمیایی نمونههای رسوب حاکی از آن است که میزان شوری رسوبات به ترتیب تحت تأثیر سطح ایستابی و کیفیت آب زیرزمینی است. در مجموع یافته ها نشان میدهند که شرایط هیدروژئولوژی در سایتهای موردمطالعه نهتنها مهمترین عامل شکلگیری نبکاها است، بلکه ویژگیهای مورفومتری نبکاها را نیز کنترل میکند.
مهران مقصودی، حمید گنجائیان، سیدجواد حسینی،
دوره 8، شماره 32 - ( دوره هشتم، شماره سي و دوم، تابستان 1397 )
چکیده
ریگزارها به علت قابلیت جابهجایی، پیشروی و تأثیر مستقیم آن بر نواحی سکونتگاهی و فعالیتهای مختلف عمرانی از مناطق مهم نواحی بیابانی هستند؛ بنابراین پایش آنها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه استفاده از روشهای نظارتشده و نظارتنشده بهعنوان یکی از روشهای مرسوم در تعیین و پایش انواع کاربریهای اراضی محسوب میشوند، در این تحقیق به ارزیابی میزان دقت روشهای مختلف طبقهبندی در پایش ریگزارهای چالهی جازموریان پرداخته شد. در این تحقیق بهمنظور ارزیابی دقت روشهای مختلف طبقه-بندی در تعیین نوع کاربری منطقهی موردمطالعه بهخصوص ریگزارهای منطقه از تصویر ماهوارهی لندست 8، سنجندهی OLI سال 2017 استفاده شده است. ابتدا محدودهی ریگزارهای منطقه به روش دستی با استفاده از گوگل ارث و نقشهی توپوگرافی منطقه تهیه شد. سپس در نرمافزار ENVI نوع کاربری اراضی محدودهی مطالعاتی به روشهای مختلف نظارتشده (حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، متوازیالسطوح) و نظارتنشده (k-mean) تعیین گردید و سپس محدودهی ترسیمشده با محدودهای که به روشهای مختلف طبقهبندی تعیین شده است، با استفاده از دو روش نقطهای و سطحی مقایسه و میزان دقت هر کدام از روشها سنجیده شد. با توجه به نزدیک بودن نوع بازتابش تصاویر لندست در مناطق بیابانی، نتایج حاصل از دقت کمی برخوردار است؛ بهطوریکه نتایج ارزیابی بیانگر این است که در روش نقطهای و سطحی طبقهبندی حداکثر احتمال به ترتیب با دقت کلی 9/64 و 53 درصد دارای بالاترین دقت است و روش k-mean نیز به ترتیب با دقت کلی 5/15 و 17 درصد دارای کمترین دقت ممکن است؛ بنابراین بهمنظور پایش نوع کاربری ازجمله ریگزارهای مناطق بیابانی باید از نوع دیگری از تصاویر ماهوارهای یا الگوریتمهای دیگر طبقهبندی استفاده کرد.