عبدالله عبداللهی، جعفر جوان،
دوره 1، شماره 2 - ( زمستان 1389 )
چکیده
جهانی شدن، امروزه با روند رو به رشد خود، چنان ابهامی بر سر روشنگری نقطهی عزیمت تاریخی این همه دگرگشت و تحول آفریده که تا این لحظه تقریرِ مبدأیی دقیق از آن مقدور و میسور نگشته است. این مقاله بر آن است که جهانی شدن را به جای تفسیر از منظر یک نگرش خطی و تدریجی، با تکیه بر فلسفه تبارشناسی میشل فوکو و تأکید بر گسست و پیوستهای مکرر در سیر غیرخطی تاریخ مورد بررسی و مداقه قرار دهد. در این راستا میزان تعلق جهانی شدن به دورههای مدرنیته و پسامدرنیته را از زبان نظریهپردازان مختلف ارزیابی نموده و در فرجام، شرایط بومی ایران را در پیوند با تبار تاریخی جهانی شدن تشریح کرده است.
رسول خوارزمی، علی اصغر عبداللهی، محمدرضا راهداری، منصور کارکن ورنوسفادرانی،
دوره 7، شماره 25 - ( دوره هفتم، شماره بيستم و پنجم، پاييز 1395 )
چکیده
امروزه فنّاوریهای سنجشازدور و سامانهی اطلاعات جغرافیایی بهعنوان دو عنصر اصلی در پایش کاربری اراضی و تغییرات پوشش گیاهی مورد استفاده قرار میگیرد. بهکارگیری این روش بهعنوان یکی از منابع مهم دریافت اطلاعات مربوط به تغییرات سطح زمین، نقش مهمی را در مدیریت زیستبومها ایفا میکند. تحقیق حاضر باهدف بررسی روند تغییرات کاربری اراضی، پویایی پوشش گیاهی و گرایش زیستبوم تالابهای هامون هیرمند و هامون صابری دریک دورهی هفتساله صورت گرفته است. بدین منظور از تصاویر ماهوارهای لندست 7 در سال 2006 میلادی و لندست 8 در سال 2013 میلادی و در ماه آوریل استفاده شده است. پس از انجام تصحیحات لازم، با استفاده از روش طبقهبندی نظارتنشده و با تکیه بر خصوصیات طیفی پدیدهها در باندهای مختلف نقشهی کاربری اراضی منطقهی تهیه شد. بهمنظور بررسی درصد تغییرات کاربری اراضی، هر کدام از کاربریهای بهدستآمده در سال 2006 بهطور جداگانه بر روی نتایج طبقهبندی سال 2013 قرار داده شد و مقدار تغییرات هر کلاس در دورهی موردنظر به دست آمد. صحت روش به کار گرفتهشده با تکیه بر پژوهشهای میدانی انجامشده در سال 2010 میلادی که شاخص تعدیلکنندهی خاک (SAVI) را بهعنوان شاخصی با بالاترین ضریب همبستگی با ویژگیهای منطقهی معرفی میکند، مورد بازبینی قرار گرفت. نتایج بیانگر این است که استفاده از خصوصیات طیفی پدیدهها در این نوع طبقهبندی صحت قابلاعتمادی را ارائه میدهد. با توجه به نتایج بهدستآمده، کلاسهای پوشش گیاهی و آب کاهش چشمگیری را در دورهی موردمطالعه داشتند و بر مساحت کلاس اراضی بایر افزوده شده است که نشان از گرایش منطقهی موردمطالعه به سمت بیابانی شدن دارد. سیر قهقرایی زیستبوم هامون سبب چالشهای زیستمحیطی متعددی منجمله آلودگی ناشی از گردوغبار، از دست رفتن مشاغل وابسته به دریاچه همچون ماهیگیری و دامداری و نیز افزایش مهاجرت از این منطقهی شده است.
ساحره عبداللهی، صمد فتوحی، آق محسن حمیدیان پور،
دوره 10، شماره 39 - ( دوره دهم، شماره سی و نهم، بهار 1399 )
چکیده
انتشار گردوغبار معلق در هوا ازجمله بزرگترین مشکلات جدی زیستمحیطی در نواحی مختلف جهان است؛ این در حالی است که منشأ بیشترین گردوغبار موجود در جو، ذرات ریزدانه است و این ذرات ریز در مناطق خشک و نیمهخشک از فراوانی بالاتری برخوردارند. پلایای طبس مسینا در ایران به دلیل داشتن آبوهوای گرم و خشک و عاری بودن از پوشش گیاهی و از طرفی به دلیل قرار گرفتن در مسیر باد 120 روزهی سیستان، یکی از مناطق مستعد تولید گردوغبار است. پژوهش حاضر به بررسی نقش این پلایا بر ریزگردهای این منطقه پرداخته است. بدین منظور، نمونهبرداری از پلایای طبس مسینا و ریزگردهای منطقهی سیستان انجام پذیرفت. این رسوبات از حیث گرانولومتری، مورفوسکپی و کلسیمتری موردمطالعه قرار گرفتند. آزمایشات XRD نشان میدهد که کانی کوارتز و کلسیت در همهی نمونهها یافت میشود. همچنین در آزمایش XRF ترکیبات معدنی در همهی نمونهها سیلیس، اکسیدآلومینیوم، گازهای فرار و اکسید کلسیم نسبت به سایر ترکیبات معدنی بیشتر است. بر اساس این آزمایشات جنس رسوبات و نیز ترکیبات معدنی در دو منطقهی پلایای مسینا و زابل یکسان شناسایی گردید. علاوه بر آن، طبق نتایج گرانولومتری رسوبات، حدود 6/59 درصد ماسهریز بوده و با توجه به اینکه ذرات ریزدانه قادرند تا ارتفاع زیادی از سطح زمین بلند شوند و کیلومترها از مبدأ خود فاصله بگیرند؛ بنابراین پتانسیل انتقال به منطقهی سیستان را دارا میباشند. با بهرهگیری از مدل لاگرانژی HYSPLITمسیر ذرات گردوغبار ردیابی شد. پس از مسیریابی پسگرد ذرات گردوغبار، پلایای طبس مسینا بهعنوان یکی از کانونهای شکلگیری گردوغبار در دشت سیستان شناسایی گردید.