غلامرضا روشن، محمد سعید نجفی،
دوره 2، شماره 6 - ( سال دوم، شمارهي ششم، زمستان 1390 1390 )
چکیده
امروزه با بر هم خوردن تعادل سیستماتیک سامانهی اقلیم، بروز آشفتگیها و ناهنجاریهای رفتاری در اقلیم تشدید یافته است؛ از جمله بروز و تشدید این رخدادهای حدی، افزایش خشکسالیهاست. از آنجا که کشورایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود، در مواجه با این ناهنجاریهای اقلیمی به شدت آسیبپذیر است. دراین تحقیق به ارزیابی و شبیهسازی اثر گرمایش جهانی بر خشکسالیهای آیندهی کشور پرداخته شده است. بدین منظور جهت شبیهسازی مؤلفهی اقلیمی بارش، از ترکیب دو مدل گردش عمومی جو GISS-EH و CNRM-CM3 استفاده گردید. امّا جهت معرفی سناریوی مناسب، 18 سناریو انتخاب و از میان آنها، سناریوی p50 که با شرایط انتشار گازهای گلخانهای درایران انطباق مناسبتری دارد پیشنهاد گردید. بهعلاوه بر این جهت ارزیابی خشکسالیهای ایران با استفاده از شاخص بارش استاندارد (SPI) در دو مقیاس زمانی گذشته تا حال (1976 تا 2005) و برای دهههای آینده، سالهای 2025، 2050، 2075 و 2100 مورد توجه واقع گردید. آنچه دادههای تجربی و فصلی برای سالهای 1976 تا 2005 نشان میدهند، وجود فراوانی رخداد خشکسالیها در بین 43 ناحیهی مطالعاتی کشور، ابتدا برای فصل زمستان، سپس بهار و در نهایت پاییز است، که این برای دادههای شبیهسازی شده تقریباً عکس میباشد؛ زیرا با رخداد گرمایش جهانی بیشترین ریسک رخداد خشکسالی بهترتیب برای فصول بهار، پاییز و زمستان شبیهسازی شد. امّا خروجیهای شبیهسازی شده بارش نشان میدهند که با توجه به میانگین سالانه و درازمدت(1961- 1990)، تمام دورههای شبیهسازی شده از افزایش بارش نسبت به این میانگین درازمدت برخوردار خواهند گردید. بهگونهای که انتظار میرود مقادیر شبیهسازی شده بارش برای سال2100 به میزان88 میلیمتر نسبت به میانگین درازمدت افزایش خواهد یافت. خروجیهای شبیهسازی برای خشکسالیها، در دهههای آینده نشان میدهند که این نواحی غرب خزر و گیلان، بههمراه نواحی غرب کرمانشاه وایلام است که بالاترین ترسالیها را تجربه خواهند کرد، از طرف دیگر نواحی شمال خراسان و شمال خراسان رضوی، از بالاترین ریسک رخداد خشکسالی برای سالها و فصول شبیهسازی شده برخوردار میباشند.
صدیقه لطفی، مجتبی شهابی شهمیری، ساسان روشناس،
دوره 6، شماره 21 - ( سال ششم، شماره بيستم و يکم، پاييز 1394 )
چکیده
در طول دهههای اخیر، فرضیات مبنی بر ارتباط میان ساختار فضایی و کاهش نابرابریهای منطقهای، بار دیگر توجّه صاحبنظران و سیاستگذاران را همراه با مطرح شدن سیاستهای توسعهی چندمرکزی در مقیاس اروپا و سطوح ملّی، جلب کرده است. بر این اساس، مقالهی حاضر سعی کرده است تا با بررسی نظریات اقتصادی و آزمون تجربی این فرضیات در کشور، پایهای را برای پشتیبانی از سیاستهای توسعهی چندمرکزی بیابد. در این راستا، با استفاده از شاخصهای دو مؤلّفهی توزیع اندازهی شهرها و پراکنش فضایی مراکز، میزان چندمرکزیتی یا تکمرکزیتی استانهای کشور تعیین شد. سپس با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، پیوند میان مقادیر چندمرکزی و سه شاخص ضریب جینی، پراکندگی و سهم مصرف فقرای استانهای کشور در سال 91 و میزان تغییرات آنها در بین سال های 91-1384 محاسبه گردید. یافتههای تحلیلها حاکی از آن است که بر خلاف ادعاهای صورت گرفته، پیوند معنادار و قابل توجّهی میان ساختارهای چندمرکزی و نابرابری منطقهای کمتر، حداقل در بین استانهای ایران وجود ندارد. با این وجود، با حذف ساختارهای میانی(بین چندمرکزی و تک مرکزی)، روابط مهمی پدیدار شد که نشان میدهد، چندمرکزیتی بیشتر و همچنین توزیع متوازن اندازهی مراکز، میتواند باعث کاهش نابرابریهای منطقهای گردد.