9 نتیجه برای رضایی
یوسف قویدل رحیمی، محمد رضایی،
دوره 4، شماره 15 - ( سال چهارم،شماره پانزدهم بهار 1393 1393 )
چکیده
در پژوهش حاضر به تعیین آستانه دمایی و تحلیل الگوهای سینوپتیک دماهای ابرگرم منطقهی جنوب شرق ایران پرداخته شده است. برای این کار پس از اخذ دادههای حداکثر دمای روزانهی دوره گرم سال (ژوئن تا سپتامبر) 9 ایستگاه سینوپتیک واقع در جنوب شرق ایران در یک دورهی آماری 24 ساله (1986-2009)، مقادیر بالاتر از 99 درصد دماهای فرین بیشینه یا 1 درصد بالایی به عنوان آستانهی تفکیک دماهای ابرگرم تعیین شد. بر اساس توزیع احتمال آماری گاما، دمای 36/42 درجه سانتیگراد و بالاتر با احتمال رخداد 1 درصد در طی دورهی آماری مورد مطالعه آستانهی تعیین روزهای ابر گرم برای مجموع ایستگاهها مد نظر قرار گرفت و بر اساس آستانهی مذکور 30 روز توام با دمای ابر گرم برای تحلیل سینوپتیک شناسایی گردید. جهت شناسایی الگوهای گردشی مولد روزهای ابر گرم، ماتریسی به ابعاد 30 روز در 943 گره از دادههای فشار سطح زمین و تراز 500 هکتوپاسکال در مختصات جغرافیایی 0 تا 100 درجهی طول شرقی و 15 تا 70 درجهی عرض شمالی تشکیل گردید. ابتدا جهت تعیین الگوی متوسط روزهای ابر گرم، نقشه های میانگین سی روزه ترسیم و مورد تحلیل قرار گرفت. الگوی به دست آمده حاکی از نفوذ سامانهی کم فشار حرارتی گنگ در سطح زمین و حاکمیت پرفشار جنب حارهای آزور در تراز 500 هکتوپاسکال بر روی جنوب شرق کشور میباشد. برای شناسایی الگوهای گردشی متمایز در روزهای شاخص، با استفاده از روش تحلیل خوشهای وارد بر روی ماتریس مذکور، و پس از اعمال برش دو خوشهای روزهای منتخب، نقشههای مربوطه ترسیم شد. نتایج نشان داد که علیرغم تفکیک روزها به دو خوشهی مجزا، تفاوت بارزی بین این الگوها با الگوی سی روزه مشاهده نمی شود. بنابراین می توان تنها الگوی موثر بر رخداد روزهای ابرگرم جنوب شرق ایران را استقرار کم فشار حرارتی گنگ در سطح زمین و حاکمیت پرارتفاع جنب حارهای آزور در تراز 500 هکتوپاسکال ذکر کرد. الگوی ضخامت جو در طی روزهای ابرگرم نشانگر استقرار بیشینهی ضخامت جو به میزان 5945 متر بر روی منطقهی مورد مطالعه است که نشان دهنده استقرار توده هوای گرم بر روی منطقهی مورد مطالعه می باشد.
زهرا حجازی زاده، محمدحسین ناصرزاده، داریوش حاتمی، محمد رضایی،
دوره 5، شماره 17 - ( سال پنجم، شماره هفدهم، پاییز1393 1393 )
چکیده
در پژوهش حاضر با استفاده از دادههای بارش فصلی ایستگاه سینوپتیک کرمان در یک دورهی بلند مدت 50 ساله از سال 1956-2005 میلادی نوسانات بارش ایستگاه مذکور، محاسبه و روند تغییرات بارش بررسی شد. در این مطالعه از روش آماره ناپارامتریک من-کندال برای آزمون معنی داری روند تغییرات و نوسانات بارش فصلی استفاده شد. همچنین با استفاده از شاخصهای مختلف تعیین خشکسالی، دورههای خشک، عادی و مرطوب فصلی تعیین شد. نتایج آزمون حاکی از معنی دار بودن روند بارش بهارهی ایستگاه کرمان میباشد. به علاوه نتایج مدلهای مختلف خشکسالی نشانگر تغییرات معنی دار در روند بلند مدت بارش فصلی میباشد که حاکی از وقوع دورهای پدیده خشکسالی در ایستگاه کرمان است. تمامی مدلهای مورد استفاده در پژوهش حاضر هر یک به نحوی بازگو کننده نوسانات فصلی بارش ایستگاه کرمان بودند. در بین فصول مختلف، روند فصل بهار به سوی دورههای خشک در حال تغییر بوده است.نتایج پژوهش میتواند در بخشهای مختلف از جمله مدیریت بلند مدت منابع آب در کرمان و ایستگاههای مشابه به کار گرفته شود.
ایمان بابائیان ، آذر رضایی پور، زهرا آهنگرزاده ،
دوره 5، شماره 18 - ( سال پنجم، شماره هجدهم، زمستان 1393 1393 )
چکیده
اقلیم یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در مکانیابی مراکز جمعیتی و شهرنشینی بوده و هر چه شرایط اقلیمی با آستانههای دمایی بدن انسان سازگاری بیشتری داشته باشد، آسایش اقلیمی و کیفیت زندگی انسان بهتر خواهد بود. برای کمی سازی آسایش اقلیمی نمایههای متعددی از جمله نمایه زیست اقلیمی بیکر طراحی شده اند. در این تحقیق ابتدا با به کارگیری دادههای دیدبانی شده دما و تندی باد در ده ایستگاه استان خراسان رضوی شامل مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، سرخس، قوچان، نیشابور، کاشمر، تربت جام، گناباد و گلمکان ( چناران ) نمایه مذکور برای دوره 2009-1970 محاسبه و تغییرات آن در دوره دیدبانی بررسی شد. سپس برای آگاهی از وضعیت زیست اقلیمی آینده استان در شرایط تغییر اقلیم، با به کارگیری برونداد سه مدل گردش عمومی جو CGCM3، GFDL2.1 و ECHO-G تحت سه سناریوی انتشار A2، A1B و B1، نمایه زیست اقلیمی بیکر برای دوره 2100-2011 شبیه سازی شد. فراسنجهای دما و تندی باد که به عنوان ورودیهای نمایه بیکر میباشند، به روش وایازی چند متغیره ریزمقیاس شدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد علیرغم اینکه نمایه زیست اقلیمی بیکر در آینده به سمت مقادیر نا مساعد گرم تغییر خواهند کرد، اما این تغییرات به گونهای نیستند که منجر به جابجایی طبقه بندی زیست اقلیمی ایستگاههای هواشناسی استان از شرایط مطلوب فعلی به وضعیت نامطلوب گرم شوند.
محمد رضا رضایی، امیر رضا خاوریان گرمسیر،
دوره 5، شماره 18 - ( سال پنجم، شماره هجدهم، زمستان 1393 1393 )
چکیده
رشد و توسعه اقتصادی پایدار در سه قرن اخیر با رشد و توسعه صنعت و به کمک فناوری های جدید اندیشمندان در موسسات تحقیقاتی علمی و آموزشی و با پیشرفت فنی و فناوری و کاربرد آن در صنعت تحقق یافته است. توسعه صنعتی به عنوان قوه محرکه توسعه و رشد همه جانبه بخش های اقتصادی و عامل اصلی تحول در ساخت و بافت جامعه و روابط داخلی و بین المللی آن عمل کرده است. این امر ضرورت برنامه ریزی در راستای توسعه بخش های صنعتی کشور را آشکار می سازد. این پژوهش با هدف توسعه شهرک صنعتی شهر یزد، سعی می کند تا شناخت کلی و تحلیلی از وضع موجود شهرک ها و نواحی صنعتی شهر یزد داشته باشد. نخست منابع بالقوه شهرک صنعتی شهر یزد مشخص، و سعی بر آن گردید تا الگویی برای تبیین راهبردها، در جهت توسعه این شهرک ارائه شود و در نهایت نیز راهبردهایی اساسی در راستای دستیابی به اهداف مورد نظر پیشنهاد شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات مورد نیاز اسنادی، پیمایشی و میدانی است. برای تدوین استراتژی توسعه و تشریح قوت ها، فرصت ها، آرمان ها و نتایج قابل اندازه گیری از تکنیک تحلیلی SOAR استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده، وجود فضا جهت گسترش شهرک های صنعتی در شهر یزد، وجود معادن غنی و نیروی انسانی متخصص و مزیت های دیگر باعث ایجاد پتانسیل بالایی در جهت برنامه ریزی راهبردی توسعه شهرک صنعتی در این شهر و نیز موجب پدید آمدن فرصت هایی از قبیل وجودآمدن حوزهای صنعتی فعال و قدرتمند و پتانسیل بالای تاسیسات صنعتی و افزایش رغبت سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بخش صنعت شده است. در واقع شهر یزد قابلیت تبدیل شدن به شهری با اقتصادی پویا در بخش صنعت کشور را داراست. بنابرین نتایجی مانند کاهش نرخ بیکاری اقتصادی از 38/9 در سال 1389به 6 درصد در سال 1395، افزایش تعداد شاغلان کارگاه های صنعتی با ده نفر و بیشتر از 22530 نفر در سال 1389به 39452 در سال 1391، افزایش نرخ مشارکت اقتصادی(نرخ فعالیت) در استان یزد از 7/35 درصد در سال 1390 به 39 درصد در سال 1395 در شهر یزد مورد انتظار است.
بهلول علیجانی، محمد رضایی، فرزانه جعفری، فرشاد پژوه،
دوره 5، شماره 20 - ( سال پنجم، شماره بيستم، تابستان 1394 )
چکیده
هرگونه تغییر در عناصر اقلیمیرا میتوان در تغییر الگوهای فشار جستوجو کرد. در این پژوهش با نگرش گردشی به محیطی، اثر تغییرات الگوهای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال بر دمای ماه ژانویهی مطالعه شدهاست. بهاین منظور، دادههای ماه ژانویهی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال و دمای سطح زمین در یک دوره آماری 50 ساله (1961-2010) از مرکز پیشبینیهای محیطی گرفتهشد. در گام بعد همبستگی مقادیر استاندار شدهی دادههای مذکور نشانداد که بیشترین ارتباط بین دمای سطح زمین و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال در منطقهی جنوب غرب کشور با ضریب 82/0 و کمترین با 59/0 در شمال غرب کشور قرار دارد. سپس به منظور کاهش حجم دادهها و استخراج الگوهای اصلی با ایجاد ماتریسی به ابعاد 24(تعداد نقاط در گسترهایران) در 50 ( تعداد سالها)، تحلیل مؤلفههای اصلی با آرایه S روی ماتریس مقادیر استاندارد شدهی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال اعمال، و 4 مؤلفه حاصل گردید و به روش وریمکس (Varimax) چرخانده شد. در هر یک از 4 الگوی یاد شده انطباق بسیار خوبی بین ناهنجاری ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال با ناهنجاری دما ملاحظه گردید. بهگونهای که کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل منجر به کاهش دما و پدیدآیی ژانویهیهای سردتر شدهاست؛ بهعبارتی دیگر، شکلگیری پشتهی ضعیف و افزایش ارتفاع ژئوپتانسیل و عدم ریزش هوای سرد عرضهای بالا، ژانویهیهای گرمتری را به وجود آوردهاست. از نتایج جالب توجه میتوان بهاین نکته اشاره کرد که وجود جریانات مداری در تراز 500 هکتوپاسکال در الگوی دوم، نوعی ناهنجاری منفی برای جنوب شرق ایران به حساب میآید که منجر به بروز ژانویهیهای سردتر در این منطقه شدهاست.
محمدرضا رضایی، صادق مختاری، لیلا کشتکار،
دوره 6، شماره 22 - ( سال ششم، شماره بيستم و دوم، زمستان 1394 )
چکیده
امروزه گردشگری با ویژگیهای توسعه مدارانه خود نقش مهمی در اقتصاد کشورهای جهان ایفا نموده است. با توجه به اینکه ارتقا و گسترش گردشگری مستلزم ایجاد شرایط ویژه ساختاری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است، تنظیم برنامههای متناسب با شرایط و امکانات مناطق گردشگری با هدف کاهش نابرابری-های منطقهای، شناخت و درک تفاوتهای موجود میان مناطق و نواحی مختلف امری ضروری است. در این راستا هدف این پژوهش بررسی زیرساختهای گردشگری شهرستانهای استان چهار محال و بختیاری به منظور برنامهریزی و اولویتبندی شهرستانها برای توسعه گردشگری است. ماهیت تحقیق توسعهای-کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از مدل VIKOR، TOPSIS و ELECTER به اولویتبندی شهرستانهای استان بر اساس 58 شاخص پرداخته شده است. در ادامه با توجه به این که نتایج حاصل از اجرای روشهای فوق در مواردی با یکدیگر هم خوانی نداشت، برای رسیدن به یک اجماع کلی از تکنیک کپلند بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان از توزیع نامتعادل زیرساختهای توسعه گردشگری در استان می دهد. به طوری که بر اساس خروجی مدل کپ لند به ترتیب شهرستان سامان، شهرکرد و بن در سطح برخوردار، شهرستانهای فارسان، کیار و لردگان در بخش نیمه برخوردار و در نهایت شهرستانهای بروجن، کوهرنگ و لردگان در سطح محروم قرار گرفتهاند. وجود این تفاوتها، لزوم تهیه و اجرای برنامهها و طرحهای هدفمند برای توسعه یکپارچه و متوازن شهرستان-های استان در زمینه گردشگری را ایجاب میکند.
محمدحسین رضایی مقدم، صغری اندریانی، محمدرضا نیکجو، ابوالفضل مختاری اصل،
دوره 6، شماره 23 - ( دوره ششم، شماره بيستم و سوم، بهار 1395 )
چکیده
هر ساله هزاران تن خاک حاصلخیز از اراضی مختلف کشور مشتمل بر اراضی جنگلی، مرتعی و زراعی در اثر فرسایش خاک از دسترس خارج شده و با انباشت در مناطق رسوبگذاری موجب بروز خسارات قابل ملاحظهای میشوند. برای جلوگیری و مهار این پدیده لازم است مناطق تولید رسوب (تحت فرسایش) همراه با شدت و مقدار آن شناسایی شوند تا از این طریق افزون بر تعیین نقاط بحرانی و ردهبندی مناسب بتوان اقدام به برنامهریزی مقتضی در قالب طرحهای حفاظت خاک یا آبخیزداری نمود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی نتایج مدلهای EPM و فورنیه با هدف تعیین مناسبترین مدل برای برآورد فرسایش و رسوب در حوضهی آبریز شهر چای میانه و همچنین بررسی کارایی مدل سادهای مانند مدل فورنیه به جای مدلهای هزینهبر و زمانبر میباشد. بهمنظور ارزیابی مدلهای مورد استفاده و تعیین مدل مناسب، از دادههای مشاهدهای و اندازهگیری شدهی رسوب (آمار 40 ساله ایستگاه کوهسالار) استفاده گردید. بدین منظور 22 زیر حوضه در منطقهی مورد مطالعه در نظر گرفته شد. برای هر یک از زیر حوضهها، لایههای مورد نیاز اعم از لایههای عناصر اقلیمی مانند دما و بارش، توپوگرافی مانند شیب و ... با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و GIS تهیه گردید. نتایج نشان میدهد مدل EPM با خطای نسبی 9/9 درصد همخوانی نزدیکی با وزن رسوب مشاهداتی دارد. همچنین مدل فورنیه بسیار کمتر از حد، وزن رسوب تولیدی را نشان میدهد و تغییر وزن رسوب ویژه در زیر حوضهها تقریباً عدد مشابهی را در منطقهی مورد مطالعه نشان میدهند و این پارامتر مساحت زیر حوضهها است که در تبدیل رسوب ویژه به رسوب کل عامل تغییر در مقدار وزن رسوب در زیرحوضهها میگردد.
خلیل رضایی،
دوره 7، شماره 26 - ( دوره هفتم، شمارهی بيستم و ششم، زمستان 1395 )
چکیده
یکی از واحدهای رسوبی فراوان و مهم از دیدگاه مخاطرات زیستمحیطی، عمرانی، آبخیزداری و فرسایش خاک ایران، مارنها میباشند که به دلیل ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی، خود توان تولید رسوب و فرسایش بالایی داشته و مطالعه و تفکیک آنها ضروری است. ماهیت دانهبندی، اندازهی ذرات سازنده، عناصر و ترکیبات شیمیایی موجود در مارنها و تأثیر توأمان این دو موضوع، یکی از نکات مهم در مورد میزان فرسایش است. در پژوهش حاضر به بررسی ویژگیهای فیزیکی- شیمیایی واحدهای مارنی و تأثیر آن بر اشکال مختلف فرسایشی در منطقهی جنوب شرق پیشوای ورامین پرداخته شده است. در این تحقیق، پس از بازدید میدانی و انتخاب پنج واحد مارنی در منطقه بر اساس خصوصیات زمینشناسی و اشکال مختلف فرسایشی برای نمونهبرداری از رسوبات، علاوه بر انجام آزمایش شبیهسازی باران (به کمک دستگاه)، برداشت نمونه از عمق 5 تا 15 سانتیمتری نیز در پنج منطقه انجام شد. در آزمایشگاه، میزان رواناب و رسوب تولیدشده در هر نقطه تفکیک و اندازهگیری شد. همچنین پارامترهای هدایت الکتریکی، میزان عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، گچ، درصد ذرات رسوبی و سدیم قابلجذب (SAR) نمونهها در آزمایشگاه اندازهگیری و برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تجزیهی واریانس و مقایسهی میانگینها در نرمافزار آماری SPSS استفاده شده است. به دلیل تفاوت بین دامنههای رو به شمال و جنوب ازنظر فرسایش، مقایسهای اجمالی بین آنها انجام شد. بر اساس نتایج، میزان میانگین یون سدیم و نسبت جذب سدیم از فرسایش سطحی به فرسایش خندقی در مارنهای منطقه افزایش یافته و میزان میانگین درصد رس از فرسایش سطحی به فرسایش خندقی کاهش مییابد. همچنین تجزیه واریانس اشکال مختلف فرسایشی در میزان یون سدیم، نسبت جذب سدیم و میزان درصد رس، دارای اختلاف معنیدار میباشند. در نهایت، میتوان سه متغیر نسبت جذب سدیم، درصد سیلت و رس و یون سدیم نمونهها را میتوان عواملی تأثیرگذار در فرسایش مارنهای منطقه و ایجاد اشکال مختلف فرسایشی دانست.
ذبیحاله خانی تملیه، حسین رضایی، رسول میرعباسی نجفآبادی،
دوره 11، شماره 44 - ( دوره یازدهم، شماره چهل و چهارم، تابستان 1400 )
چکیده
خشکسالیها پدیدههای حدی هستند که بر اساس خصوصیات تداوم در زمان و با توجه به اثرات مکانی آنها توصیف میشوند و میتوانند در هر وضعیت اقلیمی رخ دهند. شناخت و رفتار خشکسالیها که ارتباط تنگاتنگ و بیواسطهای با مدیریت منابع آب دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی ریسک خشکسالی با استفاده از توابع مفصل، در تحلیل دومتغیره پدیدهی خشکسالی در شرق کشور است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از شاخص بارش استانداردشدهی اصلاحی (SPImod) خصوصیات خشکسالی شامل شدت و مدت استخراج گردید. در ادامه جهت ارزیابی ریسک خشکسالی و تحلیل دومتغیرهی آن، عملکرد 9 تابع مفصل کلایتون، علی-میخائیل-حق، فارلی-گامبل-مورگنسترن، فرانک، گامبل، گامبل-هوگارد، پلاکت، فیلیپ-گامبل و جوئی برازش بر دادههای شدت و مدت خشکسالی مورد آزمون قرار گرفت. جهت تشخیص تابع مفصل برتر از معیارهای آکائیکه، حداکثر درستنمایی و ضریب نش-ساتکلیف استفاده گردید. نتایج نشان داد که توابع توزیع گاما و نمایی بهعنوان توابع توزیع حاشیهای برتر به ترتیب برای متغیرهای شدت و مدت خشکسالی شناسایی شدند و ضریب نش-ساتکلیف در محدودهی 76/0 تا 99/0، میانگین مربعات خطا در محدودهی 007/0 تا 034/0، جهت تعیین تابع مفصل برتر به دست آمد که تابع مفصل جوئی تابع برتر برای ایجاد توزیع دومتغیره در منطقهی موردمطالعه شناخته شد. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی ریسک خشکسالی با استفاده از دورهی بازگشت توأم نشان داد که بیشترین خطر ریسک مربوط به ایستگاههای بجنورد، سبزوار، تربت حیدریه و مشهد است؛ بهطوریکه در ایستگاه سبزوار حدود 53 درصد از کل ماهها در طی دورهی آماری خشک بوده است و برای ایستگاه بجنورد حدود 55 درصد است. نتایج حاصل از تحلیل ریسک بر مبنای دورهی بازگشت و توابع مفصل میتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار برنامهریزان منابع آب، مسائل زیستمحیطی، کشاورزان قرار دهد.