10 نتیجه برای حسینی
منیژه قهرودی تالی ، حسـن لشـگری ، زهرا سـادات حسینی،
دوره 1، شماره 3 - ( بهار 1390 )
چکیده
ایران کشوری است که در بخشهای داخلی آن، شواهد ژئومورفولوژیکی متعددی را، از تغییرات اقلیمی به صورت تناوب اقلیم خشک و بارانی دارا است. دریاچه مهارلو، یکی از بسترهایی است که این شواهد را به صورت سطوحی از رسوبات آواری و تبخیری حفظ کرده است. این دریاچه، حوضهی آبریز خود به مساحت حدود 4266 کیلومترمربع را زهکشی میکند و در حال حاضر دارای اقلیمی خشک، با تبخیر بیش از بارش است. شرایط اقلیمی و همچنین شرایط زمینشناسی آن، سبب شده است که این دریاچه به شکل پلایا تحول یابد. در حالی که بسترهای سیلابی و تراسهای کم ارتفاع اطراف دریاچه، حکایت از اقلیم با بارش بیشتر را در این حوضه دارد. این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات دریاچه مهارلو انجام شده است. از نقشههای توپوگرافی 1:25000، دادههای ارتفاعی Aster، تصاویر ماهوارهای ETM+ و IRSP6، نقشه زمینشناسی 1:100000 و مشاهدات میدانی استفاده شده است. تکنیکهای تحلیل مؤلفههای اصلی و شاخص OIF برای شناسایی سطوح اطراف دریاچه انجام شده است و نتایج آنالیز به کمک مشاهدات میدانی و نمونهگیری، ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که دریاچهی مهارلو در آخرین دورهی سرد، باران بیشتری دریافت نموده است و مساحتی معادل 517.6 کیلومترمربع را داشته است. به دلیل وجود کانیهای تبخیری از جمله کلسیت، ژیپس وهالیت در بستر زمینشناسی حوضه و با تغییر اقلیم، کاهش بارش و افزایش تبخیر، دریاچه کوچکتر شده و کانیهای تبخیری براساس میزان حلالیت خود رسوب نمودهاند و سطوح آهکی، گچی و نمکی را در اطراف دریاچه تشکیل دادهاند و دریاچهی مهارلو به صورت پلایا تحول یافته است. وجود کانی هالیت در سایر سطوح بیانگر این است که که تغییرات اقلیمی بعد از اولین دوره خشکی، تنها سبب تغییر سطوح نمکی شده است و تحول ژئومرفولوژیکی پلایای مهارلو را مختل ننموده است.
سیدهادی حسینی، حسین کریمزاده، محمد میره،
دوره 2، شماره 6 - ( سال دوم، شمارهي ششم، زمستان 1390 1390 )
چکیده
هدف اصلی این تحقیق، تحلیل سطح پایداری توسعه در شهر سبزوار میباشد. روششناسی تحقیق، رویکردی کمی ـ تحلیلی است. در بخش مبانی نظری و ادبیات موضوع از روش اسنادی استفاده گردید و از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی نیز جهت تحلیل سطح پایداری بهره گرفته شد. در جهت تحلیل سطح پایداری توسعه شهر سبزوار، با بررسی مبانی نظری و ادبیات تحقیق و همچنین انجام مطالعات اکتشافی در سطح شهر سبزوار، در نهایت 58 شاخص انتخاب گردید که در قالب پنج بعد اصلی پایداری شهری شامل ابعاد محیطی، اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و کالبدی دستهبندی گردیدند. بعد محیطی شامل 5 شاخص، بعد اقتصادی شامل 7 شاخص، بعد اجتماعی شامل 23 شاخص، بعد کالبدی شامل 19 شاخص و بعد مدیریتی شامل 4 شاخصمیباشد. یافتههای حاصل از تحقیق بیانگر این است که بیشترین ناپایداری از آن بعد مدیریتی با ضریب نهایی 234/0 و کمترین ناپایداری مربوط به بعد محیطی با ضریب نهایی 044/0 است. همچنین تلفیق ضرایب حاصل از مجموعه شاخصها حاکی از این است که این شهر درشرایط ناپایداری قرار دارد، بهطوری که ضریب نهایی پایداری برای گزینه کاملاً ناپایدار برابر با 356/0 و برای گزینه نسبتاً ناپایدار 243/0 میباشد، در حالی که این ضرایب برای گزینههای کاملاً پایدار و نسبتاً پایدار به ترتیب برابر با 123/0 و 122/0 است. بر این اساس به نظر میرسد که هرگونه برنامهریزی در جهت پایدار ساختن توسعه شهر سبزوار باید درگام اول مبتنی بر بهبود سازوکارهای نظام مدیریت شهری و به خصوص ایجاد مدیریت واحد شهری باشد. قطعاً بهبود نظام مدیریت و برنامهریزی شهری، تاثیرات شگرفی را بر بهبود و پایداری سایر ابعاد توسعه، برجای خواهد نهاد.
یعقوب زنگنه، داوود سمیعی پور، سیدهادی حسینی، زکیه آب باریکی،
دوره 2، شماره 7 - ( سال دوم، شمارهي هفتم، بهار 1391 1391 )
چکیده
یکی از جنبههای پویایی شهر، حرکت خانوادهها از یک محل مسکونی به سایر محلهها در داخل شهر است. این جابهجاییها که به دلایل و انگیزههای فردی، اجتماعی و اقتصادی صورت میگیرد، نقش عمدهای در شکلگیری و یا تغییر ساختار اجتماعی ـ فضایی شهر ایفا میکند. در مطالعات شهری، بررسی چگونگی و چرایی تحرکات سکونتی، برای دستیابی به قانونمندیهای حاکم بر آن، از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این تحقیق بررسی مهاجرتهای درون شهری خانوادهها در داخل شهر سبزوار و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این تحرکات است. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی بوده و دادههای مورد نیاز به روش پیمایشی گردآوری شده و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بیش از نیمیاز خانوادههای مورد بررسی (4/56 درصد) حداقل یک بار محل سکونت خود را در داخل شهر تغییر دادهاند. بیشترین حجم جابهجایی خانوادهها در داخل و بین مناطق درآمدی متوسط، متوسط به پایین تا کم درآمد صورت گرفته است. البته این جابه جاییها همیشه در جهت مثبت یعنی از مناطق درآمدی پایین به سمت مناطق درآمدی بالاتر نبوده است بلکه تحرکات سکونتی معکوس به سوی مناطق درآمدی پایین تر نیز وجود داشته است. از دیگر نتایج این تحقیق وجود رابطهی معنادار بین شاخصهای اجتماعی ـ اقتصادی، به ویژه سطح درآمد و تحصیلات با چگونگی تحرکات سکونتی خانوادهها است. دلایل و انگیزههای اقتصادی (بهبود وضعیت مالی یا کاهش درآمد)، سنخیت اجتماعی - اقتصادی و احساس منزلت اجتماعی، نزدیکی به خویشاوندان و آشنایان و محیط ساکت و آرام از مهمترین عوامل مؤثر در انتخاب محل سکونت وتغییر آن توسط خانوادهها بوده است.
دکتر برومند صلاحی، خانم فخری سادات فاطمی نیا، آقای سید محمد حسینی،
دوره 4، شماره 16 - ( سال چهارم، شماره شانزدهم، تابستان 1393 1393 )
چکیده
پیشبینی اقلیم آینده در هر نقطهای از زمین، به مدلهای عددی رایانهای که به مدلهای گردش عمومی جو معروفند و اقلیم زمین را مدلسازی میکنند، متکی است. در این پژوهش، دادههای سناریوی B1 و A1B مدلهای BCM2 و HADCM3 برای ارزیابی تأثیر تغییرات اقلیمی بر دمای کمینه و بیشنه، تابش و بارش 12 ایستگاه همدید استان اصفهان توسط مدل آماری LARS-WG ریزمقیاس شدند . برای این منظور، سه مرحله واسنجی، صحتسنجی و مدلسازی مدلها در ایستگاههای منتخب انجام و کارایی مدلها از نظر شباهت مقادیر مشاهده شده و مقادیر شبیهسازی شده با استفاده از شاخصهای خطا نظیر ریشه میانگین مربعات ( RMSE ) و ضریب تعیین ( CD ) ارزیابی گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل A1B - BCM2 در تولید دادههای تابش، مدل A1B - HADCM3 در تولید دادههای دمای بیشینه و م دل B1 - BCM2 در تولید دادههای دمای کمینه و بارش نتایج مناسبتری به دست میدهد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل دادهها در مکنز، سنساستیمیتور و منکندال نشان داد که دمای کمینه، دمای بیشینه، تابش و تبخیر و تعرق در کلیه ایستگاههای استان اصفهان طی 2060-2011 روند افزایشی و به جز نائین که افزایش بسیار جزئی بارش را خواهد داشت بقیه ایستگاهها روند کاهشی بارش را شاهد خواهند بود.
فاطمه ساعدنیا، سید هادی حسینی، حسین قدرتی،
دوره 7، شماره 25 - ( دوره هفتم، شماره بيستم و پنجم، پاييز 1395 )
چکیده
موضوع کیفیت زندگی بهخصوص در زمینهی شهری در سالهای اخیر توجهات زیادی را به خود جلب کرده و بهطور فزایندهای به موضوع تحقیقات مختلف تبدیل شده است. بر این اساس، هدف اصلی این تحقیق بررسی تفاوتهای فضایی کیفیت زندگی در شهر همدان است. با توجه به اهمیت جایگاه عدالت در ابعاد مختلف بر رضایتمندی شهروندان از کیفیت زندگی، مطالعهی چگونگی ارتباط میان عدالت فضایی و رضایتمندی شهروندان از کیفیت زندگی خود، از موضوعات دیگری است که موردمطالعه قرار خواهد گرفت. محدودهی موردمطالعه تمام نواحی شهر همدان که دربرگیرندهی 4 منطقه، 12 ناحیه و 75 محله است. با توجه به گستردگی محدودهی موردمطالعه، از میان محلات شهر همدان، 17 محله بهعنوان محلات منتخب برای مطالعه انتخاب گردیدند. روششناسی تحقیق، توصیفی زمینهیابی (پیمایشی) و همبستگی است و ازآنرو که تحقیق در یک محدودهی جغرافیایی خاص صورت میگیرد، میتوان آن را در زمرهی پژوهشهای موردی دانست. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامهی محققساخته بر اساس پرسشنامهی استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی است. بر اساس یافتههای پژوهش، امتیاز کلی کیفیت زندگی در محلههای موردمطالعه در شهر همدان برابر با 13/3 و بیشتر از حد متوسط است. همچنین یافتههای تحقیق گویای آن است که رابطهی معنیدار و مستقیمی میان بهرهمندی از عدالت فضایی (بهرهمندی از خدمات و امکانات شهری) و رضایتمندی از کیفیت زندگی در محلات موردمطالعه وجود داشته است.
اسماعیل پاریزی، مجتبی یمانی، سید رضا مهرنیا، مهران مقصودی، سید موسی حسینی،
دوره 8، شماره 30 - ( دوره هشتم، شمارهی سيام، زمستان 1396 )
چکیده
نبکاها تأثیر قابلتوجهی در کنترل فرسایش بادی و ثبات محیط زیست مناطق بیابانی دارند. مورفومتری متفاوت نبکاها در دو سایت همجوار در چاله دراَنجیر، سؤالهایی را در مورد عوامل اصلی کنترلکنندهی این اشکال مطرح میکند. ویژگی خاص منطقه، تنوع ویژگیهای آب زیرزمینی و تفاوت مکانی مورفومتری نبکاها این فرضیه را مطرح میکند که تفاوت خصوصیات هیدروژئولوژی تأثیر مستقیمی بر مورفومتری نبکاها داشته است. برای دستیابی به این هدف، تکنیکهای سنجشازدور، دادههای میدانی و آنالیزهای ژئوشیمی به کار گرفته شدهاند. در این راستا، ابتدا دو سایت همجوار که دارای گونههای متفاوت نبکا بودند، تفکیک شدند. در مرحلهی بعد مؤلفههای مورفومتری نبکاها در هر سایت اندازهگیری شدند. سپس با مغزهگیری توسط اوگر دستی، 8 گمانه تا عمق متوسط 2/06 متر حفاری و نمونههای رسوب در فواصل 20 سانتیمتر برداشت گردیدند. حفاری با اوگر تا سطح ایستابی (متوسط عمق 2/06 متر) انجام و عمق آب زیرزمینی برای هر گمانه اندازهگیری شد. همچنین در هر گمانه، 300 میلیلیتر آب برای آنالیز شیمیایی توسط دستگاه نمونهبردار آب، برداشت گردید. در مجموع 46 نمونه رسوب از سایت اول، 58 نمونه رسوب از سایت دوم و 8 نمونه آب از 8 گمانه استخراج شد. بعد از انتقال نمونهها به آزمایشگاه ژئومورفولوژی، ابتدا آنالیز شیمیایی نمونههای آب با استفاده از دستگاه مولتی پارامتر مدل HI9811-5 انجام گردید. سپس با تهیهی عصارهی اشباع نمونههای رسوب، مقادیر TDS، EC و pH هر کدام از نمونهها اندازهگیری شد. نتایج مؤید آن است که در سایت اول میانگین سطح ایستابی، میانگین TDS و EC به ترتیب 1/69 متر، ppm18850 و µS/cm37750 و در سایت دوم 2/44 متر، ppm27500 و µS/cm 54950 است. همچنین آنالیز شیمیایی نمونههای رسوب حاکی از آن است که میزان شوری رسوبات به ترتیب تحت تأثیر سطح ایستابی و کیفیت آب زیرزمینی است. در مجموع یافته ها نشان میدهند که شرایط هیدروژئولوژی در سایتهای موردمطالعه نهتنها مهمترین عامل شکلگیری نبکاها است، بلکه ویژگیهای مورفومتری نبکاها را نیز کنترل میکند.
مهران مقصودی، حمید گنجائیان، سیدجواد حسینی،
دوره 8، شماره 32 - ( دوره هشتم، شماره سي و دوم، تابستان 1397 )
چکیده
ریگزارها به علت قابلیت جابهجایی، پیشروی و تأثیر مستقیم آن بر نواحی سکونتگاهی و فعالیتهای مختلف عمرانی از مناطق مهم نواحی بیابانی هستند؛ بنابراین پایش آنها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه استفاده از روشهای نظارتشده و نظارتنشده بهعنوان یکی از روشهای مرسوم در تعیین و پایش انواع کاربریهای اراضی محسوب میشوند، در این تحقیق به ارزیابی میزان دقت روشهای مختلف طبقهبندی در پایش ریگزارهای چالهی جازموریان پرداخته شد. در این تحقیق بهمنظور ارزیابی دقت روشهای مختلف طبقه-بندی در تعیین نوع کاربری منطقهی موردمطالعه بهخصوص ریگزارهای منطقه از تصویر ماهوارهی لندست 8، سنجندهی OLI سال 2017 استفاده شده است. ابتدا محدودهی ریگزارهای منطقه به روش دستی با استفاده از گوگل ارث و نقشهی توپوگرافی منطقه تهیه شد. سپس در نرمافزار ENVI نوع کاربری اراضی محدودهی مطالعاتی به روشهای مختلف نظارتشده (حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، متوازیالسطوح) و نظارتنشده (k-mean) تعیین گردید و سپس محدودهی ترسیمشده با محدودهای که به روشهای مختلف طبقهبندی تعیین شده است، با استفاده از دو روش نقطهای و سطحی مقایسه و میزان دقت هر کدام از روشها سنجیده شد. با توجه به نزدیک بودن نوع بازتابش تصاویر لندست در مناطق بیابانی، نتایج حاصل از دقت کمی برخوردار است؛ بهطوریکه نتایج ارزیابی بیانگر این است که در روش نقطهای و سطحی طبقهبندی حداکثر احتمال به ترتیب با دقت کلی 9/64 و 53 درصد دارای بالاترین دقت است و روش k-mean نیز به ترتیب با دقت کلی 5/15 و 17 درصد دارای کمترین دقت ممکن است؛ بنابراین بهمنظور پایش نوع کاربری ازجمله ریگزارهای مناطق بیابانی باید از نوع دیگری از تصاویر ماهوارهای یا الگوریتمهای دیگر طبقهبندی استفاده کرد.
سیدحمید میرقاسمی، حسین بانژاد، علیرضا فریدحسینی،
دوره 9، شماره 36 - ( دوره نهم، شماره سي و ششم، تابستان 1398 )
چکیده
در سالهای اخیر تصرف روزافزون بستر و حریم رودخانهها و تغییر کاربری آنها نهتنها تهدیدی برای دسترسی به آب سالم محسوب میشود، بلکه باعث شده است که با وجود تداوم دورههای خشکسالی، مخاطرات سیل افزایش یابد. مدیریت منابع آب و بهرهگیری از سیل و تبدیل آن به یک موهبت الهی بدون شناخت و تحلیل واکنش مؤلفههای هیدرولوژی به تغییر اقلیم و دخالتهای انسانی ازجمله تغییر کاربری اراضی بستر و حریم رودخانهها میسر نیست. این پژوهش در سال 1396 در مشهد مقدس و در حوضهی رودخانه ارداک انجام گرفت. برای ترسیم حوضهی آبخیز و استخراج پارامترهای فیزیکی آن از تصاویر ماهوارهای ASTER و نرمافزار HEC-GeoHMS استفاده شد. نقشهی بستر موجود رودخانه و حاشیهی آن تهیه و بهعنوان یک لایهی جدید به نقشهی کاربری اراضی حوضه اضافه شد. با همپوشانی نقشههای کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیکی خاک حوضه در محیط GIS، نقشهی CN حوضهی آبخیز و متوسطCN هر زیرحوضه محاسبه گردید. پس از ورود اطلاعات به مدلHEC-HMS ، مدل اجرا و سیلاب با دورهی بازگشتهای مختلف شبیهسازی شد. نقشههای کاربری اراضی و گروه هیدرولوژیکی خاک برای شرایط تغییر کاربری بستر رودخانه اصلاح و نقشهی جدید CN و سپس متوسطCN هر زیرحوضه تعیین و به مدل معرفی شد. مدلHEC-HMS مجدد برای شرایطی که CN متوسط زیرحوضهها تغییر و سایر مشخصات آنها ثابت میمانند، اجرا گردید. نتایج نشان داد که با تغییر بستر رودخانه به کاربری باغی و زراعی، دبی حداکثر سیلاب و حجم رواناب کاهش مییابد که نرخ این کاهش با افزایش دورهی بازگشت سیلاب کمتر میشود؛ بهطوریکه برای سیلاب با دورهی بازگشت 25 ساله در اثر تغییر کاربری اراضی بستر رودخانه، دبی حداکثر سیلاب و حجم رواناب به ترتیب 3/3 و 6/2 درصد کاهش را نشان میدهد.
مصطفی یعقوب زاده، عباس خاشعی سیوکی، یوسف رمضانی، سیده عاطفه حسینی،
دوره 10، شماره 37 - ( دوره دهم، شماره سي و هفتم، پاییز 1398 )
چکیده
امروزه تغییر آبوهوا یکی از دلایل اصلی نگرانیهای مرتبط به آب است. علت این امر آن است که امکان دارد این تغییر سبب خشکسالی یا سیلابهای شدید، کوتاه و طولانیمدت در آینده شود. در این تحقیق سعی شد بهترین مدل GCM از بین مدلهای تغییر اقلیم بهمنظور تعیین دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش برای ایستگاه سینوپتیک بیرجند در دورههای آتی مشخص شود. بدین منظور تعداد 35 مدل GCM برای هریک از متغیرهای دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش تعیین شد و با نتایج ایستگاه سینوپتیک بیرجند مقایسه گردید. نتایج نشان داد که مدل NorESM1-M به دلیل دارا بودن مقدار RMSE برابر 091/0 و مدل GISS-E2-R نیز با دارا بودن مقدار PBIAS پایین میتواند مدل انتخابی مناسب برای تحقیقات در مورد بارش باشد. در مورد دمای بیشینه و دمای کمینه نیز به ترتیب مدلGISS-E2-R با مقدار RMSE برابر 664/0 و مدل CSIROMKMK3.6با داشتن مقادیر RMSE برابر 778/0 بیشترین شباهت را به دادههای ایستگاه سینوپتیک بیرجند دارد. از مقایسهی دادههای مدل-ها با دادهی ایستگاه سینوپتیک، بیشترین درصد خطای نسبی مقادیر بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه به ترتیب برای ماههای اول (ژانویه)، دوم (فوریه) و پنجم (می) مشخص شده است. همچنین در مقایسهی قطعیت مدلهای GCM، متغیرهای بارش، دمای بیشینه و دمای کمینه به ترتیب در ماههای پنجم (می)، سوم (مارس) و اول (ژانویه) نسبت به بقیهی ماهها کمترین قطعیت را دارند.
سیدهادی حسینی،
دوره 10، شماره 40 - ( دوره دهم، شماره چهلم، تابستان 1399 )
چکیده
طی سالهای اخیر، اختلاط کاربری اراضی و توسعهی ترکیبی به یکی از حوزههای مهم پژوهش در مطالعات شهری تبدیل شده است. یکی از مباحث مهم در ارتباط با اختلاط کاربری، چگونگی سنجش آن در مناطق شهری است. با توجه به اینکه در بسیاری از پژوهشها، اختلاط کاربری بهعنوان یک متغیر مستقل فرض گردیده که بر سایر ابعاد زیست شهری تأثیر میگذارد، لذا چگونگی سنجش آن برای دستیابی به نتایج قابلاعتماد بسیار مهم است، لذا هدف این پژوهش، ارزیابی نتایج روشهای مختلف در سنجش اختلاط کاربری اراضی در شهر مشهد است. نوع پژوهش، کاربردی و به لحاظ روششناختی دارای رویکردی تحلیلی-تطبیقی است. دادهها از طریق بررسی اسنادی کاربری اراضی شهر مشهد گردآوری شده است. از چهار روش فرانک و همکاران، هرفیندال-هریشمن، سیمپسون و آنتروپی شانون برای سنجش اختلاط کاربری اراضی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که چهار روش مورداستفاده در این پژوهش را میتوان بر اساس نسبت مشابهت در نتایج، در دو دسته طبقهبندی نمود؛ روشهای آنتروپی شانون و فرانک در یک طبقه و روشهای تنوع سمپسون و هرفیندال– هریشمن نیز در طبقهای قرار میگیرند. بررسیها نشان داد که نوع روش مورداستفاده برای سنجش اختلاط کاربری اراضی میتواند بر نتیجهی بهدستآمده تأثیرگذار باشد و بر این اساس، ضروری است که در بررسی اختلاط کاربری اراضی و مخصوصاَ زمانی که قرار است این موضوع بهعنوان یک متغیر مستقل مهم در پژوهش مورداستفاده قرار گیرد، نوع روش انتخابی باید با دقت و اهتمام بیشتری انتخاب گردد و بهویژه اینکه در صورت لزوم ضروری است از دو یا چند روش مختلف نسبت به بررسی وضعیت اختلاط کاربری اراضی اقدام نمود. در خصوص اینکه کدامیک از روشهای چهارگانه مورداستفاده در این پژوهش از قابلیت اعتماد بیشتری برخوردار هستند، نمیتوان پاسخی مطمئن ارائه نمود و بر این اساس پیشنهاد میشود که در سنجش اختلاط کاربری، بر اساس ماهیت موضوعی که در حال بررسی است، نسبت به وزندهی به کاربریهای مختلف بر اساس اهمیت آن اقدام نمود.