22 نتیجه برای احمدی
دکترابوالقاسم امیراحمدی، محسن عباس نیا،
دوره 1، شماره 1 - ( پاییز 1389 )
چکیده
پهنهبندی اقلیمی و شناخت مهمترین عوامل و عناصر تأثیرگذار بر هر ناحیه، یکی از راههای شناخت شناسنامهی اقلیمی نواحی است. برای دریافت شناخت صحیح و جامع از اقلیم استان اصفهان، پهنهبندی اقلیمی با روشهای نوین آماری مانند تحلیل عاملی و تحلیل خوشهای انجام شد. برای این منظور تعداد 25 متغیر اقلیمی از 12 ایستگاه هواشناسی استان انتخاب گردید. سپس طی فرایند میانیابی IDW ، ماتریس پهنهای دادهها به ابعاد 25×111 به دست آمد و مبنای ناحیهبندی قرارگرفت. بررسی اقلیم استان با روش تحلیل عاملی نشان داد که اقلیم استان ساختهی 5 عامل است، این عوامل به ترتیب اهمیت عبارتند از: عامل بارشی، عامل دمایی، عامل آسمان صاف و آفتابی، عامل بادی و غباری، عامل گرمایی و رطوبت. تحلیل خوشهای روی 5 عامل اقلیمی وجود 4 ناحیهی اقلیمی را در استان نشان داد. یافتهها حاکی از آن است که عوامل بارشی و دمایی به تنهایی نزدیک به 67 درصد رفتار اقلیمی را در استان تبیین مینمایند.
حسین قدرتی، علی یار احمدی، مریم مختاری، حسین افراسیابی،
دوره 1، شماره 4 - ( سال اول، شمارهي چهارم، تابستان 1390 1390 )
چکیده
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی سرمایهی اجتماعی زنان متأهل و باروری آنها و توزیع میزان باروری در مناطق مختلف شهری میپردازد. بدین منظور نمونهای 384 نفری از زنان 20 تا 50 سالهی ساکن در شهر سبزوار به صورت تصادفی مورد مصاحبه قرار گرفتند. متغیر وابستهی تحقیق با شاخص تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده سنجیده شده است. از مفهوم سرمایهی اجتماعی به ابعاد ارتباطی و عینی آن اکتفا شده و متغیرهای عضویت در گروههای رسمی و عضویت غیررسمی به عنوان شاخصهای مفهوم سرمایهی اجتماعی مورد سنجش قرار گرفت. در کنار بررسی تأثیر متغیرهای مستقل یاد شده، تأثیر متغیرهای تحصیلات، درآمد، وضعیت اشتغال، محل تولد و میزان استفاده از رسانهها نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان میدهد که دو متغیر تحصیلات زن و عضویت در گروههای رسمی، به ترتیب مهمترین عوامل تأثیرگذار در تعداد فرزندان به دنیا آمده هر زن میباشند که در مجموع 20 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند. متغیر تحصیلات دارای تأثیری منفی بر باروری است در حالی که اثر متغیر دیگر بر روی باروری مثبت است. همچنین رابطهی معنیداری میان منطقهی محل سکونت و میزان باروری مشاهده شد. به این معنی که هرچه مناطق به لحاظ اجتماعی اقتصادی وضعیت بهتری دارند، دارای میانگین باروری کمتری هستند.
ابـوالقـاسم امیـراحمدی، زکیه آب باریکی ، مجید ابراهیمی،
دوره 2، شماره 6 - ( سال دوم، شمارهي ششم، زمستان 1390 1390 )
چکیده
یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیبپذیر آبخوان و مدیریت کاربری اراضی است. در این تحقیق با توجه به ویژگیهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی منطقهی مورد مطالعه، آسیبپذیری آبخوان در برابر عوامل آلاینده، پهنهبندی شده است. برای این منظور از مدل دراستیک و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای پردازش و تجزیه و تحلیل کیفی آبخوان استفاده شده است. در مدل دراستیک از مشخصههای موثر در ارزیابی آسیبپذیری آبخوان آب زیر زمینی شامل عمق سطح ایستابی، شبکهی تغذیه، جنس آبخوان، نوع خاک، شیب توپوگرافی، مواد تشکیلدهندهی منطقه غیر اشباع و هدایت هیدرولیکی مورد استفاده قرار گرفته که به صورت هفت لایه در نرم افزار ArcGis تهیه شدند و با وزن دهی و رتبهبندی و تلفیق هفت لایه فوق، نقشهی نهایی آسیبپذیری آبخوان نسبت به آلودگی تهیه گردید. با انطباق یون نیترات بر روی نقشهی نهایی دراستیک مشخص شد که کلیه نقاطی که دارای نیترات بالا هستند، در محدودهی آلودگی زیاد قرار گرفتهاند که دقت و صحت مدل را مورد تایید قرار میدهد. با توجه به نقشهی پهنهبندی بدست آمده حدود 2/23 درصد از منطقه مورد مطالعه در محدوده آسیبپذیری خیلی کم، 4/21 درصد آسیبپذیری کم، 38/17 درصد آسیبپذیری متوسط ،43/25 درصد آسیبپذیری زیاد و 59/12 درصد در محدوده آسیبپذیری خیلی زیاد قرار میگیرد. ﻧﺘﺎﯾﺞ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن میدهدﮐﻪ ﻣﯿﺰان آﻟﻮدﮔﯽ و ﭘﺘﺎﻧﺴﯿﻞ آﻟﻮدﮔﯽ آﺑﺨـﻮان بسیار ﺑـﺎﻻ ﺑـﻮده ﮐـﻪ اﯾـﻦ ﻣﺴـﺌﻠﻪ ﺗﻮﺟـﻪ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ آﺑﺨﻮان داورزن را ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮاﺟﻊ ذﯾﺼﻼح اﯾﺠﺎب میکند.
ابوالقاسم امیر احمدی، محمد معتمدی راد، سیما پور هاشمی، هادی قرائی، زکیه آب باریکی،
دوره 2، شماره 8 - ( سال دوم، شمارهي هشتم، تابستان 1391 )
چکیده
اکوتوریسم، به طور عمده بر منابع و جاذبههایی استوار است که محیط طبیعی دراختیار گردشگر قرار میدهد که بهرهگیری از آن هم به امکانات و شرایط مناسب نیاز دارد و هم مستلزم حفاظت از منابع طبیعی میباشد، این امر از طریق ارزیابی توان و ظرفیت محیطزیست طبیعی برای جذب گردشگران قابل تحقق است. مقالهی حاضر با تکیه بر پژوهش انجام شده با مدل SWOTبه بررسی و تحلیل قابلیت و محدودیتهای عوارض ژئومورفولوژیکی مؤثر براکوتوریسم در کویر مزینان از توابع شهرستان سبزوار پرداخته است. جهت ارزیابی و تحلیل پتانسیلها و تنگناهای توسعهی اکوتوریسم در کویر مزینان و به منظور دستیابی به راهبردهای کلی توسعهی گردشگری در محدودهی مطالعاتی، با طبقهبندی ساختارهای مربوطه، اقدام به استخراج راهبردهای تلفیقی با استفاده از مدل SWOT شده و ضمن تهیهی نقشهی ژئومورفولوژی کویر مزینان از طریق نرم افزارGIS با استفاده از این مدل، نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها و اولویتبندی آنها تعیین گردیده است. مجموع امتیاز وزنی نقاط قوت منطقه برابر با 65/2 به دست آمده در حالیکه مجموع امتیاز وزنی مجموع نقاط ضعف منطقه 83/1 تعیین گردیده است که نشاندهندهی بالا بودن تأثیر نقاط قوت منطقهی کویر مزینان در میان عوامل داخلی است. همچنین مجموع امتیاز وزنی فرصتهای منطقه 25/2 محاسبه شده است، در صورتی که مجموع امتیاز وزنی تهدیدهای منطقه 07/1 تعیین شده است. بدین ترتیب بالا بودن امتیازهای مربوط به فرصتهای گردشگری و نقاط قوت داخلی از جمله وجود جاذبههای اکوتوریستی ممتاز در سطح منطقه و تنوع چشم اندازهای طبیعی و بکر، شرایط مناسب جهت برگزاری تورهای کویرنوردی و شننوردی با کاروانهای شتر و انواع فعالیتهای اکوتوریستی نشاندهندهی شرایط بسیار مطلوب برای توسعهی گردشگری در کویر مزینان است. در حالی که نبود زیرساختها و امکانات لازم و تبلیغات مؤثر و عدم سرمایهگذاریهای مناسب و کمی توجه به مناطق کویری به عنوان سرمایههای اکوتوریستی کشور در سطح کلان، از موانع توسعهی اکوتوریسم پایدار دراین ناحیه شده است.
علیرضا انتظاری، ، ابوالقاسم امیراحمدی، عاطفه عرفانی، اکرم برزویی،
دوره 3، شماره 9 - ( سال سوم، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان 1391 1391 )
چکیده
مریم بلالی، محمدرضا معین فرد، محمدرضا حامدی نیا، ابوالقاسم امیر احمدی،
دوره 3، شماره 9 - ( سال سوم، شماره نهم و دهم، پاییز و زمستان 1391 1391 )
چکیده
خانم طیبه احمدی، دکتر محمد علی زنگنه اسدی، دکتر محمد حسین رامشت، مهندس اکبر مقصودی،
دوره 3، شماره 11 - ( سال سوم ، شماره یازدهم ، بهار 1392 1392 )
چکیده
ویژگیهای ژئومورفیک و توپوگرافیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی و یا تجمع فعالیتهای انسانی مؤثر است، بلکه در نهایت یکی از عوامل مؤثر در شکل و سیمای فیزیکی ساختهای فضایی نیز به-شمار میآید. بهعلاوه برنامهریزیهای زیربنایی شهر به دور از تأثیرات شرایط توپوگرافی نبوده ونیست، زیرا توپوگرافی محل و جهتگیری ناهمواریها در مسائلی نظیر ساختوساز شهری و یا در ارگانیسم جابهجایی جمعیت شهر و غیره نقش انکارناپذیری دارد. بنابراین مهمترین هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر فرآیندهای ژئومورفیک در مکانگزینی و توسعه شهرخرمآباد بوده است. برای ارزیابی و اولویتگذاری مناطق جهت توسعه و سکونت از مدل تاپسیس استفاده شد. در این روش ابتدا لزوم طبقهبندی مناطق ضرورت پیدا میکند. برای این منظور روش تحلیل سیستمهای ارضی بهکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که روش تاپسیس کارایی بالایی در اولویتگذاری و رتبهبندی مناطق جهت سکونت دارد. به گونهای که منطقه فلوویال یا رودخانهای توانست رتبه اول را به خود اختصاص دهد و واحد ارضی تپههای کمالوند در شمال منطقه (B)، دشتهای میانکوهی (C)، تپههای جنوب منطقه (B1)، واحدهای دامنهای (D)، واحد پلویال یا دشت سیلابی (P) و کوههای اطراف (A) بهترتیب اولویتهای بعدی را برای توسعه و سکونت شهری کسب کردند. در ادامۀ فرآیند تاپسیس براساس روش اقلیدسی و منطقفازی مشخص شد که خطرات احتمالی (D) بیشترین تأثیرگذاری را در اولویتبندی مناطق جهت سکونت و توسعه شهر داشته و معیارهای سطح آب زیرزمینی (P)، دسترسی به نرونهای منطقه (R)، همواری و ناهمواری (N) و در نهایت شیب (Ø) به ترتیب در اولویتهای بعدی قرار می گیرند.
دکتر محمد باعقیده، دکتر ابوالقاسم امیراحمدی، دکتر عیسی ارجی، جمال خواجوی،
دوره 4، شماره 14 - ( سال چهارم،شماره چهاردهم،زمستان 1392 1392 )
چکیده
در این تحقیق، جهت مطالعه پدیده یخبندان و بررسی رابطه آن با عملکرد محصولات گردو و بادام در استان کرمانشاه، داده های دمای کمینه برای ایستگاه های منتخب مورد استفاده قرار گرفت. پس از روزشمارکردن، داده ها در چهار آستانه دمایی قرار گرفتند و شاخص های یخبندان استخراج گردید. روش تجزیه و تحلیل سری های جزیی با دوره بازگشت های مختلف جهت پیش بینی یخبندان ها ی خسارت بار با شدت کم تر از ۵- درجه سانتی گراد برای ایستگاه های منتخب به کار برده شد و از همبستگی پیرسون جهت بررسی رابطه بین تاریخ آغاز و خاتمه یخبندان ها در آستانه های مختلف و عملکرد محصول گردو و بادام استفاده شد. نتایج نشان دادند، مناطق شرقی استان از یخبندان های آستانه ) Dشدیدترین آستانه) تأثیر بیشتری می بینند ودرابن بین شدید ترین یخبندان ها در ایستگاه کنگاور روی می دهد. در سطح استان تاریخ وقوع زودرس ترین یخبندان پاییزه از 5 آبان تا 17 آذر و و دیررس ترین یخبندان های بهاره از4 اسفندتا 31 فروردین متغییر بوده است و ایستگاه کنگاور زودرس ترین و دیررس ترین یخبندان های پاییزه وبهاره را در هرچهار آستانه دمایی تجربه می کند بررسی رابطه عملکرد محصول با نوسان تاریخ وقوع یخبندان ها نیز نشان می دهد. کم ترین تأثیر پذیری عملکرد محصول گردو و بادام از یخبندان های پاییزه وبهاره مربوط به ایستگاه کرمانشاه بوده است و در اغلب ایستگاه ها کاهش عملکرد محصول بیشتر متأثراز یخبندان های دیر رس بهاره بوده است.
مریم متینی، نوید سعیدی رضوانی، رضا احمدیان،
دوره 4، شماره 15 - ( سال چهارم،شماره پانزدهم بهار 1393 1393 )
چکیده
چکیده: از آنجا که کودکان عامل پیوند نسلهای گذشته و آینده درهر جامعه محسوب می شوند و با توجه به اینکه قسمت عمده ای از جامعه ما را تشکیل میدهند تلاش برای ایجاد محیطی مناسب برای رشد کودک و آشنایی با نیازها و سرشت فطری او که در دوران کودکی به آن نیاز مند است، ضروری است.در این میان طراحی محلات بعنوان اولین عرصه عمومی که کودکان در تعامل با آن قرار می گیرند وگروه مهمی از استفاده کنندگان آن هستند مورد اهمیت است. در سالهای اخیر کامل ترین پژوهش در رابطه با کودکان در قالب رویکرد شهردوستدارکودک انجام گرفته است اما بیشتر این تحقیقات به جنبه های حقوقی کودکان پرداخته اند،این پژوهش بر آن است که به جنبه های فضایی -کالبدی این موضوع بپردازد.برای تحقق این امربا هدف اصلی دستیابی به ویژگیهای ساختاری محلات براساس رویکرد شهر دوستدارکودک، باروشهای کیفی ،پرسشنامه،مصاحبه وتحلیل های گرافیکی (تحلیل عکس،نقشه،نقاشی کودکان) نظرهای کودکان وفضاهای محله بررسی گردید.برای پیاده سازی این روشها محله فرهنگ شهر مشهد را به عنوان نمونه موردی بررسی کردیم.کودکان سنین 5تا11 سال وتعدادی از والدین آنها با روشهای پرسشنامه،مصاحبه ونقاشی مورد مشارکت قرار گرفتند وبا استفاده از تحلیل های گرافیکی فضاهای مرتبط با کودکان ونیازهای آنهابررسی گردید.اطلاعات بدست آمده از روشهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت ودر پایان به عنوان نتیجه معیارهایی برای طراحی محلات از جمله خوانایی،دسترسی ونفوذ پذیری،هویت،حضور پذیری ومشارکت مطرح گردید.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، الهه اکبری،
دوره 4، شماره 15 - ( سال چهارم،شماره پانزدهم بهار 1393 1393 )
چکیده
جابجایی تودهای مواد از قبیل زمین لغزش از جمله فرآیندهای دامنهای مشکل آفرین حوضه بقیع در دامنههای جنوبی بینالود است، چرا که این پدیده موجب تخریب اراضی، زمینهای کشاورزی و مراتع، و نیز افزایش تولید رسوب در خروجی حوضه میشود. بنابراین شناسایی پهنههای حساس به زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای تجربی مناسب یکی از اقدامات اساسی در مدیریت خطر در حوضههای آبخیز کشور محسوب میشود. در این تحقیق جهت نیل به پهنهبندی خطر زمین لغزش از روش آماری 2 متغیره (دو روش ارزش اطلاعاتی ( WINF) و گوپتا و جوشی(LNRF )) استفاده شده است. بنابراین، ابتدا لایه پراکنش 44 نقطه لغزشی بوقوع پیوسته در سطح حوضه به عنوان متغیر وابسته و 10 لایه تأثیرگذار بر وقوع لغزش همچون ارتفاع، شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، فاصله از گسل، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بارش، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه به عنوان متغیر مستقل تهیه گردیدند. سپس از طریق همپوشانی و انطباق نقشههای عامل با نقشه پراکنش لغزش بطور مستقل و جداگانه، پهنهبندی خطر زمینلغزش با دو روش مذکور در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS ) انجام شد. جهت ارزیابی کارایی و انتخاب مدل مناسب برای پهنهبندی خطر زمینلغزش از روش شاخص زمینلغزش (Li) استفاده گردید. بر اساس این شاخص، در روش ارزش اطلاعاتی 97/78 درصد و در روش پیشنهادی گوپتا و جوشی حدود 64/69 درصد زمین لغزشها در طبقههای پرخطر و خیلی پرخطر اتفاق افتادهاند. بنابراین روش ارزش اطلاعاتی به لحاظ داشتن انطباق بیشتر زمین لغزشها با پهنههای خطر بالا، کارایی بهتری نسبت به روش گوپتا و جوشی در پهنهبندی خطر زمین لغزش در حوضه بقیع دارد. از بین عوامل 10 گانه مؤثر، عامل شیب بیشترین تأثیر را داشته است، چرا که بیش از 90 درصد لغزشها در شیبهای بیشتر از 12 درصد رخ داده است. نقشه پهنهبندی، نواحی در معرض خطر و مستعد زمین لغزش را نشان میدهد و میتواند مورد استفاده طیف وسیعی از مدیران و برنامهریزان منطقهای قرار گیرد.
محمد سلمانی مقدم، ابوالقاسم امیراحمدی، فرزانه کاویان،
دوره 5، شماره 17 - ( سال پنجم، شماره هفدهم، پاییز1393 1393 )
چکیده
ادغام و گنجاندن مفاهیم کاهش خطر در برنامههای توسعه شهری یکی از مناسبترین راههای افزایش تابآوری جوامع شهری در برابر بلایای طبیعی است. مطالعهی حاضر به بررسی تاثیر برنامهریزی کاربری اراضی بر افزایش تابآوری الگوهای کاربری اراضی شهر سبزوار از جنبههای دسترسی به فضاهای باز، شبکه معابر شهری، سازگاری کاربریها با مکان احداث آنها، وضعیت سازههای ساختمانی و... میپردازد. به منظور بررسی معیارهای فوق اقدام به تهیهی نقشههای شهر سبزوار در محیط GISگردید و سپس با استفاده از قابلیتهای نرم افزار در زمین پردازش و تلفیق لایهها، نقشههای نهایی استخراج گردید. نتایج نشان میدهد در بین نواحی سیزدهگانه شهر سبزوار ناحیه 3 با 32.23 درصد از بناهای خشتی و چوبی شهر، 56.57 درصد معابر با عرض کمتر از 6 متر و 35.51 درصد از بناهای بالای چهل سال و دسترسی تنها 12.72 درصد از مساحت ناحیه به حریم کمتر از 50 متری فضای باز از تاب آوری کمتری در مقابل زمین لرزه برخوردار است علاوه بر موارد فوق تمرکز بالای کاربری های مقیاس شهری و فراتر فشار مضاعفی را بر ناحیه وارد میسازد. با توسعهی شهر به سمت اطراف معیارها از وضعیت بهتری برخوردار میشوند و وضعیت معیارها به عنوان نمودی از به کارگیری برنامهریزی کاربری اراضی قابل مشاهده است. به عنوان مثال در ناحیه 13 به عنوان بخشی از توسعهی جدید تنها 4.2 درصد از معابر دارای عرض کمتر از 6 متر هستند. 95 درصد از ساختمان ها دارای اسکلت فلزی بوده و بناهای زیر 10 سال 93 درصد از بناهای این منطقه را تشکیل میدهند. این مسئله سبب افزایش تابآوری ناحیه میگردد. همچنین توسعهی ناپیوستهی شهر سبزوار در بخشهای شمالی به سمت رسوبات سست نئوژن و سازندهای کواترنری نواحی شمالی شهر بوده با توجه به ویژگیهای این مناطق میتوان گفت توسعهی شهر سبزوار با حرکت در جهت افزایش احتمال خطر توسعهای تابآور محسوب نمیگردد.
واژگان کلیدی: تابآوری، زمینلرزه، برنامهریزی کاربری اراضی، سبزوار.
سید مهدی دلبری، ابوالقاسم امیر احمدی، اسماعیل فیله کش،
دوره 5، شماره 19 - ( سال پنجم، شماره نوزدهم، بهار 1394 )
چکیده
لازمه بهره برداری از منابع تجدیدشوندهای چون گیاهان، شناخت دقیق روابط و ضوابط حاکم بر آن است و مدیریت در عرصه های طبیعی مناطق خشک بدون شناخت دقیق پتانسیلهای آنها و عوامل محیطی میسر نخواهد شد. در تپهها و اراضی ماسهای بیابانها گیاهان ویژهای که سازگاری بالایی با شرایط خاک داشته باشند، رویش دارند و یکی از مهمترین آنها گونه Stipagrostis pennata میباشد که از جنس Stipagrostis طایفه Aristideae و تیره Poaceae (گندمیان) است. در این بررسی در منطقه بیابانی دشت سبزوار چهار سایت مطالعاتی مورد نظرقرارگرفته شد و عوامل اقلیمی، خاک، پوشش گیاهی و خصوصیات رویشی این گونه با استفاده از روش نمونهبرداری سیستماتیک- تصادفی مطالعه گردید. مهمترین عامل اکولوژیکی برای رویش و پراکنش این در ماسهزارهای بیابانی منطقه به عنوان گونه شاخص و غالب به صورت اجتماعات رویشگاهی، سازگاری خاکی گونه با داشتن غلاف ماسهای تارهای ریشهای و گسترش سیستم ریشه بصورت شبکه گسترده، افشان و طویل است. مطالعات حاکی ازآن است که این گیاه ارزشمند مناطق بیابانی میتواند علاوه برتثبیت ماسههای روان، در تامین بخشی از علوفه دام مناطق خشک مؤثر باشد و رابطه بین میزان تولید و فاکتورهای خاک در سطح با معنی دار 5% بیانگر رابطهی مستقیم بین تولید و میزان نیتروژن و درصد لاشبرگ میباشد.
رضا احمدی، سعید امانپور، سجاد منفرد، ذبیح الله ترابی،
دوره 6، شماره 21 - ( سال ششم، شماره بيستم و يکم، پاييز 1394 )
چکیده
در این مطالعه برآن هستیم که به تحلیل شبکه شهری وتوزیع فضایی جمعیت در کانون های شهری استان خوزستان طی سالهای1335 تا1390 بپردازیم. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی توصیفی- تحلیلی میباشد. دادههای تحقیق از سالنامه های آماری استان خوزستان گرداوری شده و بهوسیله نرم افزار EXCEL و روشهای مرتبه اندازه، توزیع لگاریتمی، حد اختلاف طبقه ای، ضریب آنتروپی و ضریب کشش پذیری به بررسی وضعیت شبکه شهری، سلسله مراتب شهری و توزیع فضایی جمعیت در استان خوزستان می پردازیم.در طول این سالها دو دوره کاملا مجزا از یکدیگر قابل شناسایی می باشد.دوره اول شامل سالهای1335 تا1355 می باشد. از ویژگی های این دوره می توان به عدم حاکمیت نخست شهری، تعادل نسبی توزیع جمعیت در طبقات شهری ،تعدد شهرهای بزرگ و تمرکز بخش اعظم جمعیت درآنها،عدم وجود برتری مطلق اهواز برشهرهای بزرگ استان و تعداد کم شهرهای کوچک اشاره کرد.دوره دوم شامل سالهای1355تا1390می باشد.با حمله عراق به ایران درسال1359یک نقطه عطف در نظام شهری استان خوزستان به وقوع می پیوندد.این جنگ منجر به تخلیه جمعیتی دو شهر بزرگ استان یعنی آبادان و خرمشهر وتحولات شدیدجمعیتی در نظام شهری خوزستان می شود.درطی این دوره شبکه شهری استان بطورکلی از توازن خارج شده،نخست شهری به شدت افزایش می یابد، اهواز خود را از بقیه شهرها جدا می کند وتبدیل به یک کلانشهر میلیونی می شود.به تعداد شهرهای کوچک هم شدیدا افزوده می شود.
مهناز شیران، شهرام بهرامی، حامد ادب، محمدعلی زنگنه اسدی، ابولقاسم امیر احمدی،
دوره 6، شماره 24 - ( دوره ششم، شماره بيستم و چهارم، تابستان 1395 )
چکیده
مطالعه روی تغییرات بیلان انرژی و دمای سطحی، پوشش گیاهی و نیز تغییرات طیفی رخساره های ژئومورفولوژیکی طی وقوع فرایندهای کاتاستروفیکی نظیر طوفان و مخاطرات محیطی در مقیاس وسیع، نیازمند ابزاری قدرتمند همچون سنجش از دور حرارتی است. این پژوهش به کاربرد موثر روشهای سنجش از دور با چنین رویکرد کاربردی پرداخته است. منطقه مورد مطالعه جنوب شرق اصفهان و پلایای گاوخونی است که از منظر تنوع رخسارههای ژئومورفولوژیکی مناطق خشک و بیابانی چشمگیر است. در این پژوهش تغییرات کمیت های آلبدوی سطحی، توان تشعشعی، دمای سطحی، بخارآب، شاخص پوشش گیاهی و بازتاب طیفی رخسارههای زمین (کمیتهای اپتیکی و بیوفیزیکی) و کاربری آن، قبل و پس از وقوع طوفان توسط تصاویر ماهواره ای مودیس مورد سنجش قرارگرفت و نتایج نشان داد وقوع طوفان، شرایط خشکی خاک و دمای سطحی را افزایش داده و در مدت زمان کوتاه بر شاخص پوشش گیاهی نیز تاثیر منفی گذاشته است. آزمون T این کمیتها فرض برابری میانگین ها در شرایط قبل وبعد از طوفان را رد میکند لذا طوفان تاثیر معنا داری بر کمیتهای مورد مطالعه قبل و بعد از وقوع داشته است. شدت این تغییرات بر اساس نوع رخسارههای زمین و کاربری آن متفاوت بوده و مناطقی که فاقد پوشش گیاهی بودهاند مانند پلایا، اراضی کویری و تپه های ماسهای بیشترین تغییرات را داشتهاند. تغییرات طیفی بازتاب رخسارههای زمین توسط نقشه استاندارد اختلاف مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان میداد که پلایای گاوخونی بیشترین نمره معیار باقیمانده و لذا بیشترین تغییرات بازتابی را داشته و کانونی برای برداشت سطحی توسط باد شدید بوده است. همچنین بررسی نقشه جهت ناهمواریها نشان میداد دامنه های شرقی و شمالشرقی ارتفاعات، تغییرات بازتابی بیشتری نسبت به دامنه های غربی و جنوبغربی داشتهاند.
دکتر عباسعلی ولی، حسن برآبادی، ابوالقاسم امیراحمدی،
دوره 7، شماره 25 - ( دوره هفتم، شماره بيستم و پنجم، پاييز 1395 )
چکیده
یکی از راههای بسیار مهم جهت مبارزه با بیابانزایی، افزایش پوشش گیاهی میباشد. یکی از طرحهایی که میتواند مدیریت یکپارچه منابع آب در اکوسیستمها را تامین نماید و موجبات کاهش اثرات بیابانزایی و افزایش پوشش گیاهی را فراهم آورد، استفاده از آب های نامتعارف به عنوان منبع آب است که از جمله این آب ها، استفاده از پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهری می باشد. در این راستا انتخاب صحیح گونههای گیاهی سازگار و مقاوم با شرایط اکوسیستم بیابانی و سازگار با کیفیت پساب بسیار مهم است. هدف از انجام این تحقیق، انتخاب بهترین الگوی کشت مناسب با کیفیت پساب فاضلاب شهری سبزوار جهت طرح احیای مراتع بیابانی حاشیه روستاهای دروک - برآباد شهرستان سبزوار و ارزیابی گونههای گیاهی کشت شده در آن مناطق میباشد. جهت انجام این کار، در ابتدا پساب تصفیه خانه شهر سبزوار نمونهبرداری و مورد آزمایش قرار گرفت. سپس الگوی کشت متناسب با کیفیت پساب با مقایسه خصوصیات کیفی پساب با استانداردهای کیفی کشور اردن تعیین گردید. و در نهایت ارزیابی گونههای شورپسند بیابانی کشت شده در منطقه با مقایسه میزان استقرار گونهها در دو زمان متفاوت و مقایسه درصد تاج پوشش گیاهی گونههای کشت شده در حال حاضر انجام گرفت. نتایج نشان داد که در سبزیجات پخته شده، محصولات علوفه ای و درختان جنگلی و محصولات صنعتی فقط پارامترهای کلیفرم کل و اکسیژن محلول و در چمنزار و پارک(فضای سبز شهری) علاوه بر این دو، پارامترهای مجموع کل مواد جامد معلق، اکسیژن مورد تقاضای شیمیایی و بیوشیمیایی نیز محدود کننده میباشد.همچنین نتایج ارزیابی گونههای کشت شده نشان داد بعد از گذشت چند سال از اجرای طرح آبیاری با پساب، به ترتیب گونههای تاغ، آتریپلکس و قرهداغ بیشترین درصد زنده مانی را داشته است. در مجموع میتوان گفت گونه تاغ در بین گونهها، گونه برتر از نظر زنده مانی میباشد.
علیرضا حمیدیان، علی شکاری بادی، ابوالقاسم امیراحمدی،
دوره 7، شماره 26 - ( دوره هفتم، شمارهی بيستم و ششم، زمستان 1395 )
چکیده
از ابتدای تاریخ، محیط طبیعی به عنوان عامل تعیین کننده در حیات سکونتگاههای انسانی عمل نموده، بهگونهای که محل استقرار سکونتگاهها و سایر تأسیسات انسانی، کاملا تحتتأثیر عوامل طبیعی بهویژه ژئومورفولوژی و زمینشناسی قرار گرفته است. مطالعات ژئومورفولوژی با تعیین فرآیندهای حاکم بر منطقه و بررسی تحول لندفرمها، شرایط محیطی زمان استقرار سکونتگاهها و نحوه پراکنش آنها را مورد ارزیابی قرار میدهد. از اینرو، اهمیت مطالعات ژئومورفیک در مکانگزینی سکونتگاههای انسانی آشکار میشود. پژوهش حاضر بهصورت تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و منابع کتابخانهای به بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی در پراکنش کانونهای زندگی دامنههای شمالی ارتفاعات کرکس پرداخته است. بدین منظور، ابتدا نقشه ژئومورفولوژی موضوعی منطقه در مقیاس 1:25000 با استفاده از روش تحلیل فرم و فرآیند چشماندازهای ژئومورفیک تهیه گردید، سپس سکونتگاههای با جمعیت بیش از 100 نفر (74 شهر و روستا با جمعیت 435373 نفر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرآیند یخچالی و لندفرم دره یخچالی مهمترین عوامل در توزیع فضایی سکونتگاهها میباشند. تمامی سکونتگاههای منطقه در ارتفاعی پایینتر از خط مرز برف دائمی (2500 متر) مستقر شدهاند. تعداد 45 نقطه سکونتگاهی شامل 5 شهر و 27 روستا در واحد کوهستان قرار دارند. بنابراین مهمترین واحد ارضی، کوهستان (سطح محدب) میباشد.
رحمت الله امیر احمدی، مرتضی توکلی، راحله پودینه،
دوره 7، شماره 28 - ( دوره هفتم، شمارهی بيست و هشتم، تابستان 1396 )
چکیده
مناطق روستایی، بخش عمده ای از جمعیت و عرصه های طبیعی کشور را به خود اختصاص داده و نقش اساسی در حیات اقتصادی و اجتماعی کشور دارد. این مناطق تحت تأثیر روند ها و سیاست های دهه های اخیر دچار تحولات گسترده ای شده است، اما شواهد به گونه ای است که نشان از حرکت روستاها به سمت ناپایداری و به ویژه ناپایداری اجتماعی و اقتصادی دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با تأکید بر ارزیابی اجتماعی – اقتصادی، نقش و تأثیر خشک سالی در روستاهای شهرستان مرزی هیرمند بررسی گردد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز با بررسی مستندات، مشاهده میدانی و پرسش نامه جمع آوری شده است. برای به دست آوردن سطح پایداری و ناپایداری اجتماعی– اقتصادی روستاهای محدوده ی موردمطالعه از مدل موریس دیویس استفاده شد. سپس به تجزیه وتحلیل ابعاد اجتماعی و اقتصادی قبل و بعد از خشک سالی به وسیله ی آزمون Mann-Whitney در نرم افزار SPSS پرداخته شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان می دهد که مقدار من ویتنی برای بُعد اجتماعی برابر با 5.132 و برای بُعد اقتصادی برابر با 589.000 است که با توجه به سطح معناداری کوچک تر از 05/0 تفاوت معناداری در سطح 095/0 ملاحظه می شود؛ بدین معنی که شاخص های اجتماعی شامل دسترسی به خانه ی بهداشت، وجود امکانات تفریحی، رضایت مندی از کیفیت راه، رضایت از کیفیت مکان، رضایت مندی از عملکرد نهادهای محلی، میزان رضایت کلی از زندگی در روستا و شاخص های اقتصادی شامل امنیت شغلی، امنیت درآمد، تمایل به سرمایه گذاری در روستا، تغییر کاربری اراضی، افزایش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، تنوع محصولات کشاورزی در بین سال های قبل و بعد از خشک سالی دارای تفاوت معناداری هستند.
عباسعلی ولی، حسن برآبادی، ابوالقاسم امیراحمدی،
دوره 8، شماره 32 - ( دوره هشتم، شماره سي و دوم، تابستان 1397 )
چکیده
یکی از طرحهایی که میتواند مدیریت یکپارچهی منابع آب در اکوسیستمها را تأمین نماید و موجبات کاهش اثرات بیابانزایی را فراهم آورد، استفاده از آبهای نامتعارف (پساب فاضلاب شهری) است. در این راستا، بررسی اثرات پساب شهری روی خصوصیات خاک بسیار مهم است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تأثیر پساب تصفیهخانهی شهری سبزوار روی خصوصیات خاک منطقهی بوتهکاری شده با آن است. جهت انجام این کار، کل منطقه بهصورت سیستماتیک به دوازده بخش تقسیم و درون هر بخش، نمونهبرداری بهصورت تصادفی انجام گرفت. همچنین بهصورت همزمان از مناطق شاهد همجوار با هر بخش جهت مقایسات نیز نمونهبرداری خاک انجام گرفت. نتایج خصوصیات شیمیایی خاک نشان داد که میزان کلسیم، منزیم، اسیدیته و درصد مواد خنثیشونده بدون تغییرات معنیدار و میزان شوری، سدیم، کلر و نسبت جذب سدیم، کاهش معنیداری را نسبت به منطقهی شاهد نشان داد. همچنین نتایج مربوط به حاصلخیزی خاک، نشاندهندهی افزایش معنیدار کربن آلی، فسفر و پتاسیم قابلجذب در منطقهی احیاشده نسبت به منطقهی شاهد است. درمجموع، طرح بوتهکاری با پساب در منطقهی موردمطالعه ازنظر تغییرات خصوصیات خاک اثرات مثبتی را نشان داده است و درنهایت گونهی تاغ نسبت به آتریپلکس و قرهداغ از نظر بهبود شرایط خاک، مناسبتر ارزیابی گردید.
احمد عدالتیان، محمد علی احمدیان، ابوالفضل بهنیافر، مهدی جهانی ثانی،
دوره 8، شماره 32 - ( دوره هشتم، شماره سي و دوم، تابستان 1397 )
چکیده
با توجه به اینکه کشورمان وارد یک دورهی خشکسالی طولانیمدت شده است، تأمین آب و استفادهی بهینه از آن بهویژه در نقاط روستایی از اولویتهای خاص شده است. مهمترین هدف تحقیق حاضر، امکانسنجی تأمین بخشی از آب مصرفی روستاها از طریق حوضههای آبخیز پشتبامی است. محقق امیدوار است که با اشاعهی فرهنگ استفادهی بهینه از نزولات جوی، علاوه بر تأمین بخشی از نیازهای روستاییان، بهخصوص روستاییانی که بهوسیلهی تانکر آبرسانی میشوند، از فشار بر منابع آبهای زیرزمینی که در معرض مخاطرات جوی قرار دارند، کاسته شود. تحقیق از نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. جمعآوری اطلاعات با دو شیوهی میدانی و اسنادی صورت گرفته است. با توجه به جامعهی آماری که 57 روستای بالای 20 خانوار از بخش رضویهی شهرستان مشهد را تشکیل میداده، حجم نمونه از طریق فرمول کوکران معادل 251 خانوار تعیین گردیده است. ابزار اصلی تحقیق، پرسشنامه با مجموع 28 پرسش بوده است که به روش تصادفی سیستماتیک انجام شد. با توجه به ضریب آلفای کرونباخ بهدستآمده (0.732) پایایی پرسشنامهی مطلوب ارزیابی میشود. در این تحقیق به بررسی پتانسیل موجود برای جمعآوری آب باران از پشتبام پرداخته شد که با توجه به نتایج بهدستآمده با استفاده از این سیستم میتوان سالانه در یک کاربری مسکونی روستایی به مساحت 75 مترمربع، 90/32 مترمکعب در سال در مصرف آب صرفهجویی کرد. روستاییان نهتنها از انگیزهی بالای مشارکت در اجرای این طرح برخوردارند، بلکه به اهمیت و بهرهگیری از آن بهعنوان یک روش ساده برای مقابله با بحران کمآبی و کاهش اتکا به سیستمهای متمرکز آبرسانی به نقاط دوردست از قبیل آبلولهکشی، سد، چاه، قنات و تجدید حیات سطح ایستایی پی بردهاند و خواهان حمایتهای مالی و فنی نهادهای دولتی و خصوصی در رفع مشکلات هستند. ازجمله راهکارهایی که در این مقاله مورد تأکید قرار گرفته، ایجاد روحیهی مشارکت در روستاییان و اشاعهی فرهنگ بهرهبرداری بهینه از نزولات جوی از طریق آموزش همگانی بوده است.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، محمد علی زنگنه اسدی، سید مهدی صالحی،
دوره 9، شماره 34 - ( دوره نهم، شماره سي و چهارم، زمستان 1397 )
چکیده
یکی از مهمترین مخاطرات در نواحی با اقلیم خشک و نیمهخشک، پدیدهی گردوغبار است. وقوع این پدیده با خسارات جانی و مالی و طبیعی بسیاری همراه است. در این تحقیق به بررسی خصوصیات کاربری اراضی و ژئومورفولوژی کانونهای برداشت گردوغبار در استان خراسان رضوی پرداخته شد. در ابتدا با استفاده از شاخصهای آشکارسازی گردوغبار بر روی تصاویر ماهوارهای مادیس، تعداد 65 کانون برداشت گردوغبار برای دورهی آماری (2016-2005) شناسایی گردید. سپس نقشهی واحدهای ژئومورفولوژی و کاربری اراضی منطقه تهیه گردید و کانونهای برداشت گردوغبار بر روی این نقشهها همپوشانی داده شد. نتایج حاکی از آن است که از لحاظ ژئومورفولوژی 81 درصد کانونهای گردوغبار در واحد دشتسر مشاهده شده است که حدود 5/71 درصد مساحت منطقه را دربر میگیرد. در دیگر چشماندازهای ژئومورفولوژی، کانونهای گردوغبار به ترتیب در واحد پلایا (7/ 10% در 5/17% مساحت) و کوهستان (6/4% در 14% مساحت) قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از بررسی کاربری اراضی نشان داد که بیشترین تعداد کانونهای برداشت گردوغبار در کاربری مراتع ضعیف (3/35%) و اراضی دیم (6/27%) رخ داده که حدود 3/35 درصد مساحت از کل منطقه را دربر گرفتهاند. با محاسبهی نرخ گردوغبار در سطوح مختلف مشخص شد که علاوه بر نوع ساختار ژئومورفولوژی و کاربری اراضی، ارتباط تنگاتنگی بین مساحت و تعداد کانونهای برداشت گردوغبار هر واحد با نرخ انتشار گردوغبار وجود دارد.