7 نتیجه برای موضوع مقاله: ژئومورفولوژي و سنجش از دور
نعمت مال امیری، سید رضا حسین زاده، رویا خسروشاه آبادی،
دوره 7، شماره 27 - ( 1-1396 )
چکیده
این تحقیق به ارزیابی نظریه عدم تغییرات مکانی ریگزارها می پردازد. براین اساس ریگزارهای کشور با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست در طول 43 سال و تکنیک های سنجش از دوری مورد ارزیابی تغییرات مکانی قرار گرفتند. در این پژوهش نتایج روشن ساخت که ریگ ها به صورت تثبیت شده می باشند به طوری که ریگزار ها در سال مبدا (1973) وسعتی بیش از 35906 کیلومتر مربع را به خود اختصاص داده اند و سپس در سال 2016 نیز به همین اندازه وسعت داشته اند( 35173.5 کیلومتر مربع). با استفاده از تجزیه و تحلیل آمار بادها و ترسیم گلباد ایستگاههای پیرامونی ریگزار ها روشن گردید که بیشتر ریگزارها تحت تاثیر بادهای محلی چند جهته قرار دارند و وجود تپه های ماسه ای مرکب نتیجه همین امر است. همچنین تغییرات لبه های ریگ نیز با رویهم گذاری تصاویر ماهواری بررسی گردید که بر این اساس نیز لبه دارای تغییرات محسوسی نبوده و در برخی از موارد لبه ها به وسیله انسان دستکاری شده است علاوه بر این تحلیل نتایج آشکار کرد که 68% ریگ ها بر روی پهنه های کویری توسعه یافته اند که به دلیل افزایش خشکی محیطی می تواند باعث تغییر در ریگ ها گردد.. همچنین نتایج این پژوهش روشن ساخت که طرح هایی که مبتنی بر تثبیت ریگزارهای بزرگ صورت می پذیرد کارآیی لازم را نداشته زیرا به طور طبیعی ریگزارها در موقعیت مکانی خود تثبیت شده می باشند. با توجه به این نتایج برای جلوگیری از بروز خسارت های مربوط به تپه های ماسه ای باید به پیرامون ریگزارها توجه شود یعنی مناطقی که مسیر جابه جایی تپه های ماسه ای می باشند چون در مسیر حمل از مبدا به مقصد یا همان ریگزارها ، عوارض ماسه ای فعال مانند برخان ها اکثر خسارات را به بار می آورند.
مهران مقصودی، حمید گنجائیان، سیدجواد حسینی،
دوره 8، شماره 32 - ( 4-1397 )
چکیده
ریگزارها به علت قابلیت جابهجایی، پیشروی و تأثیر مستقیم آن بر نواحی سکونتگاهی و فعالیتهای مختلف عمرانی از مناطق مهم نواحی بیابانی هستند؛ بنابراین پایش آنها بسیار حائز اهمیت است. با توجه به اینکه استفاده از روشهای نظارتشده و نظارتنشده بهعنوان یکی از روشهای مرسوم در تعیین و پایش انواع کاربریهای اراضی محسوب میشوند، در این تحقیق به ارزیابی میزان دقت روشهای مختلف طبقهبندی در پایش ریگزارهای چالهی جازموریان پرداخته شد. در این تحقیق بهمنظور ارزیابی دقت روشهای مختلف طبقه-بندی در تعیین نوع کاربری منطقهی موردمطالعه بهخصوص ریگزارهای منطقه از تصویر ماهوارهی لندست 8، سنجندهی OLI سال 2017 استفاده شده است. ابتدا محدودهی ریگزارهای منطقه به روش دستی با استفاده از گوگل ارث و نقشهی توپوگرافی منطقه تهیه شد. سپس در نرمافزار ENVI نوع کاربری اراضی محدودهی مطالعاتی به روشهای مختلف نظارتشده (حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، متوازیالسطوح) و نظارتنشده (k-mean) تعیین گردید و سپس محدودهی ترسیمشده با محدودهای که به روشهای مختلف طبقهبندی تعیین شده است، با استفاده از دو روش نقطهای و سطحی مقایسه و میزان دقت هر کدام از روشها سنجیده شد. با توجه به نزدیک بودن نوع بازتابش تصاویر لندست در مناطق بیابانی، نتایج حاصل از دقت کمی برخوردار است؛ بهطوریکه نتایج ارزیابی بیانگر این است که در روش نقطهای و سطحی طبقهبندی حداکثر احتمال به ترتیب با دقت کلی 9/64 و 53 درصد دارای بالاترین دقت است و روش k-mean نیز به ترتیب با دقت کلی 5/15 و 17 درصد دارای کمترین دقت ممکن است؛ بنابراین بهمنظور پایش نوع کاربری ازجمله ریگزارهای مناطق بیابانی باید از نوع دیگری از تصاویر ماهوارهای یا الگوریتمهای دیگر طبقهبندی استفاده کرد.
سیما پورهاشمی، ابوالقاسم امیراحمدی، محمد علی زنگنه اسدی، سید مهدی صالحی،
دوره 9، شماره 34 - ( 10-1397 )
چکیده
یکی از مهمترین مخاطرات در نواحی با اقلیم خشک و نیمهخشک، پدیدهی گردوغبار است. وقوع این پدیده با خسارات جانی و مالی و طبیعی بسیاری همراه است. در این تحقیق به بررسی خصوصیات کاربری اراضی و ژئومورفولوژی کانونهای برداشت گردوغبار در استان خراسان رضوی پرداخته شد. در ابتدا با استفاده از شاخصهای آشکارسازی گردوغبار بر روی تصاویر ماهوارهای مادیس، تعداد 65 کانون برداشت گردوغبار برای دورهی آماری (2016-2005) شناسایی گردید. سپس نقشهی واحدهای ژئومورفولوژی و کاربری اراضی منطقه تهیه گردید و کانونهای برداشت گردوغبار بر روی این نقشهها همپوشانی داده شد. نتایج حاکی از آن است که از لحاظ ژئومورفولوژی 81 درصد کانونهای گردوغبار در واحد دشتسر مشاهده شده است که حدود 5/71 درصد مساحت منطقه را دربر میگیرد. در دیگر چشماندازهای ژئومورفولوژی، کانونهای گردوغبار به ترتیب در واحد پلایا (7/ 10% در 5/17% مساحت) و کوهستان (6/4% در 14% مساحت) قرار گرفتهاند. نتایج حاصل از بررسی کاربری اراضی نشان داد که بیشترین تعداد کانونهای برداشت گردوغبار در کاربری مراتع ضعیف (3/35%) و اراضی دیم (6/27%) رخ داده که حدود 3/35 درصد مساحت از کل منطقه را دربر گرفتهاند. با محاسبهی نرخ گردوغبار در سطوح مختلف مشخص شد که علاوه بر نوع ساختار ژئومورفولوژی و کاربری اراضی، ارتباط تنگاتنگی بین مساحت و تعداد کانونهای برداشت گردوغبار هر واحد با نرخ انتشار گردوغبار وجود دارد.
حمید گنجائیان، افشان قاسمی، عطرین ابراهیمی، خانم زهرا اسدپور،
دوره 9، شماره 36 - ( 4-1398 )
چکیده
دشت همدان-بهار در طی سالهای اخیر با افت شدید سطح آب زیرزمینی مواجه بوده است که این عامل سبب شده تا این منطقه در معرض وقوع مخاطره فرونشست قرار گیرد. بر این اساس در این تحقیق ابتدا با استفاده از اطلاعات مربوط به ۱۳ چاه پیزومتری در محدوده مطالعاتی، وضعیت افت سطح آب زیرزمینی در منطقه ارزیابی شده است و سپس با استفاده از ۱۶ تصویر ماهواره سنتینل ۱(از تاریخ ۱۱/۰۱/۲۰۱۶ تا ۱۹/۱۲/۲۰۱۷) و روش سری زمانی SBAS به ارزیابی میزان جابجایی عمودی منطقه پرداخته شده است. نتایج ارزیابی وضعیت آب زیرزمینی منطقه بیانگر این است که محدوده مطالعاتی در طی سالهای اخیر با روند افزایشی افت سطح آب زیرزمینی مواجه بوده است به طوری که میزان افت سطح آب در بعضی از چاهها به ۲ متر در سال رسیده است که این میزان سبب افت شدید سطح آب در آن منطقه شده است. همچنین نتایج حاصله از ارزیابی میزان جابجایی منطقه بیانگر این است که این محدوده در طی دوره زمانی ۲ ساله ۲/۱۳۳ میلیمتر فرونشست داشته است. به علاوه نتایج حاصله از همبستگی بین میزان افت سالانه سطح آب چاهها با میزان فرونشست منطقه بیانگر این است که بین افت سطح آب چاهها و میزان فرونشست منطقه رابطه مستقیم برقرار است و ضریب همبستگی آنها ۹۴/. میباشد.
سیداسداله حجازی، عطرین ابراهیمی،
دوره 10، شماره 38 - ( 10-1398 )
چکیده
یکی از مهمترین معضلاتی که امروزه مناطق بیابانی با آن مواجه است، روند رو به رشد بیابانزایی و تغییرات کاربریهای اراضی است. کاربریهای اراضی در طول زمان در حال تغییر بوده و این تغییرات منجر به افزایش تخریب سرزمین و نابودی اکوسیستم بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک شده است. بر این اساس، در تحقیق حاضر روند تغییرات کاربری اراضی شرق استان کرمان از فهرج تا ارگ جدید بم مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این تحقیق بهمنظور پایش تغییرات کاربری اراضی محدودهی مطالعاتی از تصاویر ماهوارهای سالهای 2000، 2010 و 2017 استفاده شده است. پس از تهیهی تصاویر موردنظر، ابتدا با استفاده از روش طبقهبندی نظارتشدهی نقشهی کاربری اراضی برای سالهای مذکور تهیه شده است و سپس با استفاده از مدل LCM (Land Change Modeler) میزان تغییرات محاسبه و نیز روند تغییرات مدل شده است. نتایج تحقیق حاضر بیانگر این است که در محدودهی مطالعاتی اراضی کشاورزی و پوشش گیاهی بیشترین میزان تغییر را داشته است؛ بهطوریکه در طی بازهی زمانی موردمطالعه در کنار روند رو به رشد نواحی سکونتگاهی، اراضی کشاورزی و پوشش گیاهی، روند کاهش داشته است. در کنار روند افزایش نواحی سکونتگاهی، اراضی بایر محدودهی مطالعاتی نیز در طی بازهی زمانی موردمطالعه روند افزایشی داشته است که با توجه به شرایط محیطی حاکم بر منطقه، تغییرات مذکور میتواند خطری جدی برای ساکنان آن باشد.
ملیحه پورعلی، عادل سپهر، محمد حسین محمودی قرائی،
دوره 11، شماره 41 - ( 7-1399 )
چکیده
در این مطالعه، پنج سری از تصاویر سنسورهای لندست ازجمله MSS، TM، ETM + و OLI در فواصل زمانی نابرابر در دورهی 42 ساله بین سالهای 1973 تا 2015 به منظور بررسی تغییرات فضایی و زمانی پوستههای نمکی در پلایای سبزوار واقع در ایران مرکزی، موردبررسی قرار گرفت. تصاویر ماهوارهای لندست و مدل رقومی ارتفاعی SRTMتهیه و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج با استفاده از مشاهدات میدانی و 8 نقطهی کنترل زمینی و آزمایش کانیشناسی پراش اشعهی ایکس مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. بر اساس تفاوت اختلاف بین بازتاب گروههای طیفی قابلمشاهده و مادون قرمز نزدیک (NIR)، یک روش قابلاطمینان به نام شاخص اختلاف استانداردشدهی نمک NDSI به منظور تمایز پوستههای نمکی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که پوستههای نمک در طول دورهی 42 ساله بین 15٪ تا 35٪ در تغییر بودهاند و این تغییرات بر مورفولوژی پلایا تأثیرگذار بوده است. بخشهای غربی و جنوبی پلایا، بیشترین گسترش سطوح نمکی را در تمام تصاویر نشان داده است. آنالیز کانیشناسی پراش اشعهی ایکس نیز در این مناطق نشان از غالب بودن کانی هالیت دارد که خود حاکی از فرآیند رو به افزایش تبخیر و کاهش آبهای زیرزمینی در منطقهی موردمطالعه در سالهای اخیر است. درنهایت، رابطهی معنادار مثبت بین گسترش پوستههای نمک و میانگین دما در ماههای مرداد طی پنج دورهی متوالی (R = 0.624) برآورد شد. این نتیجه بیانگر گسترش پوستههای نمکی در دماهای بسیار بالا در طی زمان در منطقهی موردمطالعه است.
حدیث مرادی، ابوالقاسم امیراحمدی، لیلا گلی مختاری، رحمان زندی،
دوره 12، شماره 46 - ( 12-1400 )
چکیده
انسان از ابتدای حیات خود دائماً با تهدیدهای ژئومورفیک مواجه بوده و این مخاطرات، خسارتهای جانی و مالی را در زیستگاههای انسانی به ویژه شهرها و روستاها برای جوامع انسانی به دنبال داشته است. یکی از این مخاطرات، زلزله است. نیمهی غربی استان کرمانشاه ازجمله کانونهای زلزلهخیز کشور میباشد که در این پژوهش به عنوان منطقهی موردمطالعه برگزیده شد. در این پژوهش جهت بررسی الگوی فضایی زلزلههای رخداده در قرن اخیر در منطقهی موردمطالعه، دادههای موردنیاز از سایت سازمان زمینشناسی ایالات متحده استخراج گردید. سپس در راستای سنجش نحوهی توزیع فضایی دادهها از شاخص موران استفاده گردید. همچنین جهت ارتباط بین کاربریهای اراضی و کانونهای زلزله از مدلهای رگرسیونی OLS و GWR استفاده شد. نتایج نشان میدهد که در دورهی مورد بررسی از 173 زلزلهی رخداده 22 مورد بیش از 5 ریشتر قدرت داشتهاند. الگوی توزیع متغیر عمق زلزلههای رخداده با استفاده از آمارهی موران از نوع الگوی خوشهای بوده و با توجه به بالا بودن میزان P-value (49/0) و پایین بودن Z (68/0-) خودهمبستگی فضایی را برای این پارامتر تأیید میکند. طبق مدل OLS تمام متغیرهای مورد استفاده متغیرهای اصلی و تاثیرگذار بودهاند، اما نزدیکی به گسل بیشترین نقش را دارا میباشد. لکن عدد VIF (5/7) بهدستآمده برای متغیرها نشاندهندهی این است که احتیاج به بررسی متغیرهای مستقل بیشتری وجود دارد، اما طبق مدل GWR مقدار مربعات باقیماندهی تعدیلشده که نمایانگر شاخص خوبی انطباق میباشند، بیانگر کاهش خطا و افزایش دقت در برآورد متغیر وابسته و بیانگر برتری مدل رگرسیون وزندار جغرافیایی نسبت به مدل حداقل مربعات است. همچنین نتایج حاکی از آن است که میزان شدت زلزله ارتباط مستقیمی با شاخصهای تراکم گسل، نزدیکی به گسل و ارتفاع دارد و کمترین ارتباط را با کاربریهای زمینهای بایر و باغات و جنگل نشان داد.