10 نتیجه برای موضوع مقاله: توسعه پايدار شهري
احمد پور احمد، حسین حاتمی نژاد، کرامت الله زیاری، حسنعلی فرجی سبکبار، ابوذر وفایی،
دوره 7، شماره 26 - ( 10-1395 )
چکیده
یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست و یکم در ارتباط با پایداری شهر، الگوی رشد شهری است و امروزه اکثر محققان معتقدند ارتباط معناداری میان الگوی توسعهی کالبدی شهر (فرم شهر) و پایداری شهری وجود دارد؛ بنابراین ازآنجاکه ساماندهی کالبد شهرها بر اساس چارچوب توسعهی پایدار امری ضروری است؛ لذا هدف اصلی پژوهش شناخت الگوی توسعهی کالبدی- فضایی شهر کاشان و میزان انطباق آن با الگوی توسعهی پایدار است. نوع پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوهی انجام، توصیفی- تحلیلی است و تلاش بر آن است با درنظر گرفتن شاخصهای جمعیـت، مساحت، سرانه و تراکم، در چارچوب مدلهای کمی همچون درجهی توزیع متعادل شامل (مدل آنتروپی شانون، ضریب جینی)، درجهی تجمع (شامل ضریب موران) و مدل هلدرن به این پرسش پاسخ داده شود که: الف) آیا رشد فیزیکی شهر کاشان طی سه و نیم دههی اخیر (سالهای 1355 تا 1390) از الگوی توسعهی پایدار تبعیت نموده است؟ نتایج حاصل از بررسی الگوی فیزیکی شهر کاشان با مدلهای سنجش فرم شهری نشان میدهد ضمن توزیع نابرابر و نامتعادل جمعیت در سطح شهر و عدم هماهنگی آن با توسعهی فیزیکی طی دهههای اخیر، الگوی رشد کالبدی – فضایی شهر کاشان از الگوی پراکندهی شهری تبعیت نموده که به دنبال آن پیامدهای منفی رشد پراکنده را برای شهر کاشان به وجود آورده؛ لذا نیازمنـد بهکارگیری راهبردهای رشد هوشمند است.
شیرین صباغی آبکوه، محمد رحیم رهنما، برات علی خاکپور،
دوره 7، شماره 27 - ( 1-1396 )
چکیده
هدف پژوهش، بررسی پایداری مشهد بر پایهی توسعهی کریدوری و حملونقل محور مبتنی بر ریل است. روش تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی است و برای جمعآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای، میدانی و پایگاه داده GIS استفاده شده است. جامعهی آماری، جمعیت ساکن در شعاع 800 متری چهار ایستگاه قطار شهری استند که 319 نفر بهعنوان نمونه انتخاب گردیدند. شاخصهای پژوهش عبارتاند از: درجهی اختلاط کاربری، تراکم جمعیت، نرخ رشد جمعیت، دسترسی به ایستگاههای ترانزیت، الگوی سفر کاری و اثرات زیستمحیطی حملونقل. نتایج نشان میدهد در بیشتر محدودههای ایستگاهها، غلبه با درجهی اختلاط کاربری متوسط است و تراکم جمعیتی با حد مطلوب پایداری فاصلهی زیادی دارد. همچنین، بیش از 60% سفرهای کاری به خارج از محدودهی سکونت صورت میگیرد و باعث استفاده از وسایل نقلیهی موتوری (بهویژه اتومبیل، اتوبوس و تاکسی) میشود. بررسیهای نشان میدهد که سرانهی کل تولید کربن 0011/0 تن و سرانهی کل جاپای اکولوژیک این بخش 89/5 مترمربع است و کمترین سهم آن متعلق به قطار شهری (0026/0 مترمربع) است. بر اساس آثار تسلط الگوی شهر ماشینی در مشهد، بازساخت زمین و حملونقل بر پایهی الگوی توسعهی کریدوری و حملونقل محور مبتنی بر ریل، میتواند گام مهمی جهت دستیابی به توسعهی پایدار و بهبود کیفیت محیط شهری باشد.
فاطمه رحیمی، یعقوب زنگنه، مهدی زنگنه،
دوره 8، شماره 30 - ( 10-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل نقش سیاست های زمین شهری بر گسترش پراکنده شهر سبزوار در نیم قرن اخیر انجام شده است.روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و داده های مورد نیاز از طریق اسنادی گردآوری شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل های کمی از جمله روش هلدرن و آنتروپی شانون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.همچنین برای تهیه نقشه های مراحل رشد فیزیکی شهر نرم افزار ARC GIS به کار گرفته شده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که گسترش فیزیکی سبزوار تحت تاثیر افزایش جمعیت و سیاست های واگذاری زمین ،در دوره های مختلف با روندهای متفاوتی صورت گرفته است؛ به طوری که حدود 31 درصد از مساحت اضافه شده به شهر در نیم قرن اخیر، ناشی از سیاست های واگذاری اراضی دولتی بوده است. نتایج حاصل از مدل هلدرن نشان می دهد که میانگین سهم جمعیت در افزایش مساحت شهر در سه دوره 1335 تا 1365 در مجموع معادل 89 درصد و سهم افزایش سرانه زمین تنها 11 درصد بوده است، در حالی که این روند در دوره 75-65 بر عکس شده و به ترتیب به 39 درصد برای جمعیت و 61 درصد برای سرانه و در مقطع زمانی 95-75 به 26/50 درصد سهم جمعیت و 73/49 درصد برای سرانه تغییر کرده است. همچنین نتایج تحقیق حاکی از این است که پیش بینی های طرح های جامع شهری علیرغم عدم تحقق رقم مربوط به برآورد جمعیت، نقش تعیین کننده ای در میزان و جهات رشد فیزیکی شهر داشته است. همچنین الحاق روستاهای پیرامونی(کلاته سیفر، قلعه نوده راز و صالح آباد)و سکونتگاههای غیررسمی(شرق کال عیدگاه و غرب نیروگاه)، تاثیر قابل توجهی در رشد افقی پراکنده شهر بر جای گذاشته است.
صدیقه بهزادی، محمدرحیم رهنما، جعفر جوان، علی اکبر عنابستانی،
دوره 9، شماره 33 - ( 7-1397 )
چکیده
پژوهش حاضر با رویکرد آیندهنگارانه، به شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر وضعیت آیندهی گردشگری پایدار استان یزد و بررسی میزان و چگونگی این عوامل بر یکدیگر میپردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، ترکیبی از روشهای اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت، بر اساس روشهای جدید علم آیندهپژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با بهکارگیری ترکیبی از مدلهای کمی و کیفی انجام گرفته است. جامعهی آماری پژوهش 18 نفر از متخصصان گردشگری استان یزد میباشند. ابتدا 29 مؤلفه از میان اسناد فرادست و منابع نظری انتخاب و ماتریس اثرات متقاطع مؤلفهها تشکیل گردید و از طریق نرمافزار میکمک نسبت به تحلیل اقدام شده است. بر اساس نتایج مدل، گردشگری استان یزد سیستمی ناپایدار بوده و «توزیع متعادل و بهینهی امکانات و تسهیلات، ظرفیت اجتماعی جامعهی محلی در جذب گردشگر بهعنوان عوامل تنظیمکننده عمل میکنند. هیچکدام از مؤلفههای توسعهی گردشگری استان یزد بهعنوان عامل هدف قابلتعریف نیست. این مسئله نشانگر چندجانبه بودن مسئلهی توسعهی گردشگری استان یزد از نگاه مدیران و نخبگان گردشگری استان یزد است. «امنیت» و «سطح توسعهی و وضعیت اقتصادی جامعهی محلی» بسیار نزدیک به محور مخاطره قرار گرفتند. «خشکسالی»، «تورم» و «مشارکت و تقویت سازمانهای مردمنهاد» بیشترین میزان تأثیرگذاری را داشتند. درمجموع، 10 عامل بهعنوان عوامل کلیدی توسعهی گردشگری استان یزد انتخاب گردید. سطح توسعه و وضعیت اقتصادی جامعهی محلی، هدفمند کردن تخصیص اعتبارات توسعهی توریسم، تورم، زیرساخت حملونقل، خدماتی، اطلاعرسانی و هوشمند، خشکسالی و کاهش کیفی و کمی منابع آبی، امنیت، طرح جامع، سازمانهای مردمنهاد و اصلاح و توسعهی روابط بین سازمانی از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر توسعهی گردشگری استان یزد بودند.
حسین آقاجانی، مسعود تقوایی،
دوره 10، شماره 37 - ( 7-1398 )
چکیده
رشد سریع شهرنشینی و تبعات آن باعث افزایش اثرات مخرب زیستمحیطی، عدم تعادلهای اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از شهرها و بهویژه کلانشهرها گردیده است. کلانشهر مشهد یکی از این شهرهاست که تحت تأثیر فرآیند رشد سریع، دچار نابرابری در برخورداری از امکانات و فشار بر منابع زیستی است. هدف این مقاله، بررسی شاخصهای شهر پایدار در ابعاد مختلف پایداری شهری است. شاخصهای شهر پایدار در شش بُعد و 53 متغیر از طریق پرسشنامه و اطلاعات نقشهای در مقیاس محلهای شناسایی و مشخص گردید. سپس با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی (WLC) میزان پایداری محلات شهر با انجام مقایسات زوجی با روش AHP وزندهی و رتبهبندی شد. علاوه بر رتبهبندی، محلات بر اساس بیشترین شباهت درونی و بیشترین تفاوت بینگروهی با استفاده از تابع Grouping Analysis محلات در 7 دستهی (خوشه) همگن طبقهبندی گردید. بهطورکلی از میزان پایداری در بیشتر ابعاد از مرکز شهر به سمت محلات پیرامون کاسته میشود. بالاترین سطح پایداری در مقیاس محلی در محلات کوی دکتری، گوهرشاد، ارشاد، ولیعصر است. منطقهی یک با چهار محله، بیشترین تعداد محلات با پایداری بالا را در خود دارد. محلات کنه بیست، کشاورز، دروی، شهید معقول از پایینترین سطح پایداری در بین محلات برخوردارند. منطقهی پنج نیز با چهار محله، بیشترین تعداد محلات ناپایدار را در بین مناطق شهری دارد.
سیدهادی حسینی،
دوره 10، شماره 40 - ( 4-1399 )
چکیده
طی سالهای اخیر، اختلاط کاربری اراضی و توسعهی ترکیبی به یکی از حوزههای مهم پژوهش در مطالعات شهری تبدیل شده است. یکی از مباحث مهم در ارتباط با اختلاط کاربری، چگونگی سنجش آن در مناطق شهری است. با توجه به اینکه در بسیاری از پژوهشها، اختلاط کاربری بهعنوان یک متغیر مستقل فرض گردیده که بر سایر ابعاد زیست شهری تأثیر میگذارد، لذا چگونگی سنجش آن برای دستیابی به نتایج قابلاعتماد بسیار مهم است، لذا هدف این پژوهش، ارزیابی نتایج روشهای مختلف در سنجش اختلاط کاربری اراضی در شهر مشهد است. نوع پژوهش، کاربردی و به لحاظ روششناختی دارای رویکردی تحلیلی-تطبیقی است. دادهها از طریق بررسی اسنادی کاربری اراضی شهر مشهد گردآوری شده است. از چهار روش فرانک و همکاران، هرفیندال-هریشمن، سیمپسون و آنتروپی شانون برای سنجش اختلاط کاربری اراضی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که چهار روش مورداستفاده در این پژوهش را میتوان بر اساس نسبت مشابهت در نتایج، در دو دسته طبقهبندی نمود؛ روشهای آنتروپی شانون و فرانک در یک طبقه و روشهای تنوع سمپسون و هرفیندال– هریشمن نیز در طبقهای قرار میگیرند. بررسیها نشان داد که نوع روش مورداستفاده برای سنجش اختلاط کاربری اراضی میتواند بر نتیجهی بهدستآمده تأثیرگذار باشد و بر این اساس، ضروری است که در بررسی اختلاط کاربری اراضی و مخصوصاَ زمانی که قرار است این موضوع بهعنوان یک متغیر مستقل مهم در پژوهش مورداستفاده قرار گیرد، نوع روش انتخابی باید با دقت و اهتمام بیشتری انتخاب گردد و بهویژه اینکه در صورت لزوم ضروری است از دو یا چند روش مختلف نسبت به بررسی وضعیت اختلاط کاربری اراضی اقدام نمود. در خصوص اینکه کدامیک از روشهای چهارگانه مورداستفاده در این پژوهش از قابلیت اعتماد بیشتری برخوردار هستند، نمیتوان پاسخی مطمئن ارائه نمود و بر این اساس پیشنهاد میشود که در سنجش اختلاط کاربری، بر اساس ماهیت موضوعی که در حال بررسی است، نسبت به وزندهی به کاربریهای مختلف بر اساس اهمیت آن اقدام نمود.
فرزانه رزاقیان، محمدرحیم رهنما،
دوره 10، شماره 40 - ( 4-1399 )
چکیده
عدم توجه به استفادهی صحیح منابع در ساختمانهای بلندمرتبه، بهعنوان یکی از روشهای ساخت شهرهای جدید، میتواند باعث بروز مشکلات متعددی در آیندهی شهرها گردد. لذا این مقاله با هدف ارتقاء سطح کیفیت ساختوساز، کاهش مصرف منابع و اتلاف انرژی در بخش عظیم ساختمان و بلندمرتبههای حوزهی جنوب غرب مشهد سعی دارد با مقایسهی معیارهای طراحی اکولوژیک در محدودهی موردمطالعه، چشمانداز تفکر اکولوژیکی را تا حدی در وضع موجود روشن کند. لذا نظریهی شهر اکولوژیک و استاندارد بینالمللی اکولوژیک HQEبه معنای "کیفیت بالای زیستمحیطی"، مبنای اساسی تحقیق بوده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، 14 هدف خرد در قالب چهار گروه "ساخت اکولوژیک"، "مدیریت اکولوژیک"، "آسایش" و "بهداشت" ارزیابی شده و امتیاز نهایی نشاندهندهی وضعیت اکولوژیک بنا است. برداشتهای میدانی، تکمیل پرسشنامه و مصاحبههای صورتگرفته با مدیران، ساکنان و گروه مهندسان نشان میدهد تقریباً در هیچیک از برجها به اصول طراحی اکولوژیک توجه نشده و موارد اندکی که از استاندارد HQE در این برجها اجرا شده، نه به دلیل وجود تفکر اکولوژیک در ساختوساز که به دلیل ایجاد تمایز با سایر بناها و گرانتر ساختن هر مترمربع بنا جهت فروش است و فرضیهی تحقیق مبنی بر احتمال عدم وجود تفکر و چشمانداز اکولوژیک در ساخت بلندمرتبههای مشهد تأیید میگردد. لذا مهمترین پیشنهادات این مقاله، آشنا ساختن مدیران شهری و سپس برجسازان به اهمیت شهر اکولوژیک و معماری سبز، تصویب قوانین و مقررات طراحی اکولوژیک و اعمال ضابطههای تشویقی در برجهایی است که آییننامهی طراحی اکولوژیک را رعایت نمایند.
حسن اکبری، سپیده مرادی چراتی،
دوره 11، شماره 42 - ( 10-1399 )
چکیده
حیاط مرکزی بهعنوان یک الگوی بومی و سامانهی سرمایشی غیرفعال بر آسایش حرارتی خانههای سنتی مناطق گرم و خشک و گرم و مرطوب تأثیرگذار است. هدف این تحقیق، بررسی سازگاری اقلیمی حیاطهای مرکزی خانههای سنتی بر اساس بهرهمندی از سایه و تابش خورشید در اقلیم گرم و خشک شهر یزد است. بدین منظور، ده نمونه از حیاطهای مرکزی خانههای سنتی انتخاب و توسط نرمافزار اکوتکت آنالیزور مدلسازی گردید. سپس میانگین میزان سایهاندازی و دریافت تابش سطوح همجوار حیاطهای مرکزی برای تمام ماههای سال محاسبه و شاخص سایه-تابش سطوح در دورههای گرم، سرد و سالیانه استخراج گردید. بهاینترتیب، میزان سازگاری اقلیمی حیاطهای مرکزی و رابطهی بین تناسبات هندسی سطوح همجوار حیاطهای مرکزی و شاخصهای سایه-تابش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که میانگین سالیانهی شاخص سایه-تابش جدارهها، کف و کل سطوح حیاطهای مرکزی موردمطالعه به ترتیب برابر 56، 44 و 51 درصد است. بر همین اساس جدارهها، کف و کل سطوح حیاطهای مرکزی دارای سازگاری متوسط با اقلیم شهر یزد میباشند. رابطهی همبستگی بین تناسبات ابعادی و زاویهی انحراف حیاط مرکزی با شاخص سایه-تابش نشان میدهد که با افزایش نسبت L/W و H/W و کاهش زاویهی انحراف، میزان شاخص سایه-تابش جدارهها کاهش و برخلاف آن، شاخص کف و کل سطوح افزایش مییابد. همچنین با افزایش نسبت H/L و کاهش زاویهی انحراف، میزان شاخص سایه-تابش جدارهها و کل سطوح کاهش و شاخص سایه- تابش کف حیاط مرکزی افزایش مییابد.
ابوذر وفایی،
دوره 11، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
امروزه مطالعه و بررسی شاخصهای توسعهی پایدار در ابعاد مختلف میتواند معیار مناسبی هم برای تعیین جایگاه نواحی و مناطق به لحاظ توزیع فضایی و مکانی مناسب امکانات و هم عاملی در جهت رفع مشکلات برای دستیابی به رفاه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی ساکنین شهری باشد. با این رویکرد، هدف پژوهش، تحلیل و تعیین سطوح پایداری نواحی و مناطق شهری کاشان به لحاظ برخورداری از شاخصهای توسعهی پایدار در معیارهای 9 گانه است تا از این طریق، ضمن نشان دادن سطح کیفیت زندگی ساکنین، امکانات، کمبودها و نیز درجهی پایداری نواحی و مناطق، شناسایی شده و در ادامه به ارائهی برنامهها و راهبردهایی جهت کاهش کمبودها و محرومیت نواحی و مناطق پرداخته شود. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوهی انجام، توصیفی-تحلیلی است و تلاش بر آن است با در نظر گرفتن شاخصهای تلفیقی توسعهی پایدار و با رویکرد ترکیبی از مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره همچون TOPSIS, DEMATEL, ANP به این پرسش پاسخ داده شود که الگوی توسعهی فضایی-مکانی در سطح نواحی و مناطق شهر کاشان چگونه است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد الگوی توسعهی فضایی-مکانی در سطح نواحی و مناطق شهر کاشان در کلیهی شاخصهای انتخابی با قرار گرفتن در سه سطح برخوردار، نیمهبرخوردار و فرو برخوردار نامتعادل است و نواحی و مناطق از امکانات و خدمات یکسان برخوردار نیستند و در این زمینه میبایست از منابع، توانها و سرمایههای محیطی، اجتماعی، اقتصادی و اراضی با قابلیت شهر جهت رفع کمبودهای فضایی موردنیاز مناطق و نواحی به نسبت شاخصهای پایداری استفاده نمود.
سعید حسین آبادی، محمد یاپنگ غراوی،
دوره 12، شماره 45 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، سنجش وضعیت زیستپذیری اجتماعی در شهر قاین و مدلسازی ساختاری تفسیری مؤلفههای زیستپذیری اجتماعی است. این تحقیق، جزو تحقیقات پیمایشی است و ابزار اصلی گردآوری دادهها، پرسشنامه است. جامعهی آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر قاین و نمونهی مورد بررسی 360 نفر است که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش وضعیت شاخصهای زیستپذیری اجتماعی از روش T تکنمونهای استفاده شد. در بخش دیگر تحقیق با بهرهگیری از روش مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) روابط درونی مؤلفههای زیستپذیری اجتماعی مشخص و به صورت یکپارچه تحلیل شد. برای انجام تحلیل ساختاری-تفسیری از نظر متخصصان مرتبط با موضوع که به شیوهی نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که طبق تحلیل T تکنمونهای، میانگین شاخصهای امنیت و تعلق مکانی، بالاتر از حد متوسط؛ شاخص آگاهی و آموزش در حد متوسط؛ و شاخصهای تعاملات اجتماعی، اعتماد، همبستگی و مشارکت اجتماعی در حد پایینی قرار دارند. درمجموع، میانگین زیستپذیری اجتماعی نیز در این شهر در حد متوسط ارزیابی میشود. همچنین نتایج حاصل از مدل ساختاری تفسیری زیستپذیری اجتماعی 4 سطح از مؤلفهها را نشان داد. در بین این مؤلفهها، حس تعلق مکانی و همبستگی اجتماعی، اساسیترین مؤلفههای مؤثر بر زیستپذیری اجتماعی شهری است که باید در سطح اول بر آنها تأکید شود. بهعبارتیدیگر، هرگونه اقدام برای ایجاد زیستپذیری اجتماعی، مستلزم زمینهسازی برای ارتقاء این مؤلفههاست.