20 نتیجه برای Drought
محمد بـاعقیده، پرویز ضیائیان،
دوره 1، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده
برای شناسایی شاخص جایگزین به جای شاخصهای اقلیمی ارزیابی و پایش خشکسالیها، آمار بارش ماهانهی دورهی رشد (مارس تا سپتامبر) ایستگاههای هواشناسی استان اصفهان و تصاویر ماهواره NOAA در دورهی آماری 1997 تا 2003 تهیه و پردازش شدند. از آمار بارش شاخص SPI و از تصاویر ماهوارهای شاخص NDVI محاسبه و استخراج شدند. نواحی پوشش گیاهی استان از روی نقشهی کاربری، اراضی به صورت مراتع غنی، متوسط، و فقیر تعیین شدند. در بین دورههای زمانی مختلف، شاخص SPI ، دورهی زمانی سه ماهه، همبستگی بالایی نشان داد و بقیهی محاسبات براساس این دوره زمانی محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که در همهی ایستگاهها و کل استان مقدار شاخصها در ماههای بهار، یعنی مارس تا می، بالا بود و در ماههای تابستان از مقدار آنها کاسته شد. در سطح استان اندازه شاخصها در مراتع غنی بالا و در مراتع فقیر کاهش نشان میدهد. همبستگی بین شاخصها نیز در همهی ایستگاهها قابل قبول بود، این مساله نشان داد شاخص پوشش گیاهی NDVI میتواند جایگزین مناسبی برای شاخصهای اقلیمی در ارزیابی و پایش خشکسالیها باشد. ارزش این شاخص در مناطقی که دادههای هواشناسی بسیار پراکنده هستند و یا سری زمانی مرتب و مداوم ندارند بسیار بالا است.
حسین نگارش، محسن آرمش،
دوره 2، شماره 6 - ( 10-1390 )
چکیده
در اثر تغییرات آب و هوایی رخدادهای ناگوار اقلیمیمانند خشکسالی در بسیاری از نقاط کرهی زمین تشدید شده است. در این پژوهش با استفاده از مدل شبکهی عصبی خشکسالیهای شهر خاش در سه بازهی زمانی ماهانه، سه ماهه و دوازده ماهه پیشبینی شد. جهت این امر آمار اقلیمی شامل نمنسبی، دما و بارش ایستگاه هواشناسی شهر خاش و شاخصهای اقلیمیاز سال 1961 تا 2010 مورد استفاده قرار گرفت و شاخص خشکسالی SPI به عنوان خروجی مدلها در نظر گرفته شد. 70 درصد دادهها به عنوان دادههای مرحله آموزش و 30 درصد به عنوان دادههای آزمایش در نظر گرفته شد. شبکههای مورد استفاده از نوع پس انتشار و تابع پایهی شعاعی با الگوریتم پس انتشار خطا و روش یادگیری لونبرگ ـ مارکواردت میباشند. پس از تشکیل مدلهای فراوان با ساختار متفاوت از تعداد ورودی، تعداد لایه و نرون، پیشبینی سه ماهه خشکسالی به عنوان بهترین بازه زمانی جهت پیشبینی خشکسالی شناخته شد و پس از آن پیشبینی دوازده ماهه خشکسالی نتایج مناسبی ارائه داد. مقایسه دو نوع شبکه عصبی نشان داد که شبکه پس انتشار با دو لایه پنهان 15 نرونی و با ورودیهای بیشینه نمنسبی، میانگین نمنسبی با 3 فصل تأخیر، شاخص بارش موسمیجنوب غربی آمریکا با 4 فصل تأخیر، شاخص بارش موسمیجنوب غربی آمریکا با 2 فصل تأخیر، میانگین نمنسبی و کمینهی نمنسبی مناسبترین مدل جهت پیشبینی سه ماهه خشکسالی در شهر خاش میباشد. مقایسه نتایج مدل شبکهی عصبی و مدل رگرسیونی بر دقت و توانایی شبکهی عصبی در پیشبینی خشکسالی شهر خاش صحه گذاشت.
غلامرضا روشن، محمد سعید نجفی،
دوره 2، شماره 6 - ( 10-1390 )
چکیده
امروزه با بر هم خوردن تعادل سیستماتیک سامانهی اقلیم، بروز آشفتگیها و ناهنجاریهای رفتاری در اقلیم تشدید یافته است؛ از جمله بروز و تشدید این رخدادهای حدی، افزایش خشکسالیهاست. از آنجا که کشورایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود، در مواجه با این ناهنجاریهای اقلیمی به شدت آسیبپذیر است. دراین تحقیق به ارزیابی و شبیهسازی اثر گرمایش جهانی بر خشکسالیهای آیندهی کشور پرداخته شده است. بدین منظور جهت شبیهسازی مؤلفهی اقلیمی بارش، از ترکیب دو مدل گردش عمومی جو GISS-EH و CNRM-CM3 استفاده گردید. امّا جهت معرفی سناریوی مناسب، 18 سناریو انتخاب و از میان آنها، سناریوی p50 که با شرایط انتشار گازهای گلخانهای درایران انطباق مناسبتری دارد پیشنهاد گردید. بهعلاوه بر این جهت ارزیابی خشکسالیهای ایران با استفاده از شاخص بارش استاندارد (SPI) در دو مقیاس زمانی گذشته تا حال (1976 تا 2005) و برای دهههای آینده، سالهای 2025، 2050، 2075 و 2100 مورد توجه واقع گردید. آنچه دادههای تجربی و فصلی برای سالهای 1976 تا 2005 نشان میدهند، وجود فراوانی رخداد خشکسالیها در بین 43 ناحیهی مطالعاتی کشور، ابتدا برای فصل زمستان، سپس بهار و در نهایت پاییز است، که این برای دادههای شبیهسازی شده تقریباً عکس میباشد؛ زیرا با رخداد گرمایش جهانی بیشترین ریسک رخداد خشکسالی بهترتیب برای فصول بهار، پاییز و زمستان شبیهسازی شد. امّا خروجیهای شبیهسازی شده بارش نشان میدهند که با توجه به میانگین سالانه و درازمدت(1961- 1990)، تمام دورههای شبیهسازی شده از افزایش بارش نسبت به این میانگین درازمدت برخوردار خواهند گردید. بهگونهای که انتظار میرود مقادیر شبیهسازی شده بارش برای سال2100 به میزان88 میلیمتر نسبت به میانگین درازمدت افزایش خواهد یافت. خروجیهای شبیهسازی برای خشکسالیها، در دهههای آینده نشان میدهند که این نواحی غرب خزر و گیلان، بههمراه نواحی غرب کرمانشاه وایلام است که بالاترین ترسالیها را تجربه خواهند کرد، از طرف دیگر نواحی شمال خراسان و شمال خراسان رضوی، از بالاترین ریسک رخداد خشکسالی برای سالها و فصول شبیهسازی شده برخوردار میباشند.
محمد ظاهری، رضا طالبی فرد، عقیل خالقی،
دوره 6، شماره 21 - ( 12-1394 )
چکیده
خشکسالی به عنوان یک واقعیت بحرانی، در نوع خود پدیدهای پیچیده و دارای ابعاد مختلف میباشد و با وقوع در مناطق روستایی، زمینهی بروز چالشهای زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی را فراهم میآورد؛ بر این اساس اتخاذ رویکرد سیستمی و همهجانبهنگر، جهت کاهش آسیبپذیری روستاییان در برابر پیامدهای خشکسالی با تأکید بر مدل مدیریت ریسک، ضروری به نظر میرسد. در تحقیق حاضر، به ارزیابی نیمهکمّی خطرپذیری خشکسالی با استفاده از مدل مدیریت ریسک پرداخته شده است. تحقیق حاضر، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری دادهها از روش گردآوری اطّلاعات به صورت کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. ارزیابی نیمهکمّی خطرپذیری خشکسالی در دهستان دولتآباد، توسط 30 نفر از کارشناسان و افراد صاحبنظر در ادارهی کل منابع طبیعی شهرستان جیرفت، سازمان جهاد کشاورزی منطقهی جیرفت و کهنوج و همچنین مسئولان روستاهای نمونه به صورت اظهارنظر آزاد صورت گرفته است؛ بدین ترتیب که ابتدا لیست خطرات و پیامدهای خشکسالی در محدودهی مورد مطالعه استخراج و سپس تمامی این خطرات و پیامدها، ضریبدهی و اولویتبندی و در نهایت نتایج اطّلاعات به صورت نمودار رادار نشان داده شده است . نتایج تحقیق نشان میدهد که بالا رفتن نرخ بیکاری و از بین رفتن فرصتهای شغلی و خروج از بخش کشاورزی به عنوان خطرات اصلی خشکسالی در منطقه میباشد؛ بنابراین فرآیند مدیریت ریسک، این امکان را فراهم میسازد تا اولویتبندی اقدامات، درست در جایی که بیشترین نیاز به اجرای آن وجود دارد، انجام پذیرد.
سیروس قنبری، حبیب الله بیاد،
دوره 6، شماره 23 - ( 1-1395 )
چکیده
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که خسارات زیادی بر زندگی انسان و اکوسیستمهای طبیعی وارد میآورد. منطقهی جیرفت به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهای که دارد، همواره با این پدیده مواجه بوده و ارکان اقتصادی و اجتماعی روستاهای منطقه، تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است. این پژوهش با هدف "تحلیل آثار اقتصادی و اجتماعی خشکسالی بر کشاورزی مناطق روستایی شهرستان جیرفت" و به صورت توصیفی ـ تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات بهصورت پیمایشی میباشد. جهت انجام این مطالعه، ضمن بهرهگیری از یک چارچوب مفهومی، از طریق تکمیل 217 پرسشنامه، دادهها جمع آوری گردیده و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سال 1386 به عنوان سال پایهی خشکسالی درنظر گرفته شد و به بررسی آثار خشکسالی در سالهای 1384 و 1388 (دو سال قبل و دو سال بعد از خشکسالی) بر وضعیت اشتغال، درآمد، سطح زیرکشت در بخش کشاورزی و نیز مهاجرت خانوارهای روستایی پرداخته شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد در اثر خشکسالیهای 3 دههی اخیر حجم آبهای زیرزمینی، سطح زیرکشت محصولات زراعی و باغی در سطح بالایی آسیب دیده است. همچنین نتایج نشان داد در منطقهی مورد مطالعه تأثیر خشکسالی بر خروج دائمی نیروی کار از بخش کشاورزی و مهاجرت روستایی بسیار اندک بوده و تغییر در اشتغال بعد از خشکسالی بهصورت موقتی بوده است. همچنین نتایج تحلیل همبستگی نشان میدهد که بین تأثیر خشکسالی و میزان درآمد و پسانداز، رابطهی معنیدار و مثبت وجود دارد. درآمد خانوارها از بخش کشاورزی کاهش قابل توجهی یافته و میزان سرمایهگذاری در بخش کشاورزی نیز کاهش یافته است، در این نوشتار ضمن تحلیل اثرات خشکسالی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی راهکارهایی جهت مقابله با خشکسالی ارائه گردیده است.
علی اکبر دماوندی، محمد رحیمی، دکتر محمد رضا یزدانی، دکتر علی اکبر نوروزی،
دوره 6، شماره 23 - ( 1-1395 )
چکیده
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی است که سبب وارد شدن خسارات اقتصادی فراوانی خصوصاً در بخش جغرافیای کشاورزی و منابع طبیعی مناطق خشک میگردد. ارزیابی و پایش خشکسالی به دلیل ماهیت آرام و خزندهاش با مسائل و مشکلات فراوانی همراه است. رویکرد استفاده از شاخصهای مبتنی بر فناوری سنجشازدور به دلیل قابلیتهای مکانی و زمانی مناسب و نیز عدم وجود مشکلات روشهای نقطهای، درحالتوسعه و پیشرفت است. از جمله این شاخصها، شاخص شرایط درجه حرارت پوشش گیاهی (VTCI) است که بر اساس استفاده همزمان از NDVI و LST ایجادشده است؛ بنابراین در این تحقیق قابلیت شاخص VTCI در پایش مکانی خشکسالی مدنظر قرارگرفته است. برای این منظور، محصولات NDVI و LST سنجنده مودیس ماهواره ترا برای مردادماه سالهای 1379 تا 1393 دریافت شده و پس از انجام اصلاحات مکانی و زمانی لازم، برای ایجاد شاخص VTCI، مورد پردازش قرار گرفتند. بر اساس نتایج، سال 1385 دارای ضرایب رگرسیون بالاتری نسبت به سایر سالها بوده است (73/0=R2 برای لبهی گرم و 86/0=R2 برای لبهی سرد). در ادامه، شاخص VTCI مربوط به مردادماه هرسال بر اساس ضرایب رگرسیون همان سال استخراج و نقشهی VTCI منطقه به 5 کلاس تنش خشکسالی: شدید، متوسط، ملایم، نرمال و مرطوب طبقهبندیشده و درنهایت طبقات خشکسالی در طی این 15 سال با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصل نشان دادند که بیشترین درصد مساحت خشکسالی مربوط به طبقهی متوسط و کمترین درصد مربوط به طبقهی مرطوب بوده است. همچنین سالهای 1392 و 1390 دارای بیشترین درصد طبقهی شدید و مرطوب بودهاند.
علیرضا ایلدرمی، حمید نوری، مهناز کرمی،
دوره 7، شماره 26 - ( 10-1395 )
چکیده
پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم، بهویژه در اثر افزایش گازهای گلخانهای طی سالهای اخیر مشکلات زیادی را همراه داشته که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم بخشهای مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. یکی از مهمترین این پیامدها افزایش وقوع بلایای جوّی- اقلیمی نظیر سیل، خشکسالی، چرخندهای حارّهای، بالا آمدن سطح آب دریا، توفان گردوغبار و ... است که شایعترین آنها در ایران وقوع سیل و خشکسالی است. در این مطالعه، سعی شده با استفاده از خروجیهای مدلهای GCM (دو مدل hadCM3 و ECHAM4) و ریزگردانی آنها به کمک مدل آماریLARS–WG، دادههای بارش برای دورهی آتی و به مدت 20 سال طی دورهی2030 -2011 تولید گردد. سپس با استفاده از این دادهها، وضعیت خشکسالی حوضهی آبخیز گرگانرود- قرهسو به کمک شاخصهای خشکسالی (SPI،PN، ZSI) طی این دوره موردبررسی و ارزیابی قرار گیرد. همچنین خشکسالیهای دورهی پایه به مدت 20 سال (1989- 2008) با استفاده از شاخصهای مذکور ارزیابی و فراوانی خشکسالیها و شدت آنها با دورهی آتی مقایسه شود. نتایج حاصل از این پژوهش، ضمن تأیید همخوانی این شاخصها جهت بررسی وضعیت خشکسالی، نشاندهندهی آن است که طی سالهای آینده شرایط خشکسالی دارای افزایش نسبی، نسبت به دورهی پایه است که این مسئله، وقوع تغییر اقلیم در منطقه را تأیید میکند؛ از طرفی الگوی زمانی بارندگی تغییر یافته و با کاهش بارندگیها در فصل زمستان میتواند مشکلاتی را در دورههای آتی کمآبی و کاهش ذخیرهی آب و تشدید خشکسالی را به وجود آورد.
رحمت الله امیر احمدی، مرتضی توکلی، راحله پودینه،
دوره 7، شماره 28 - ( 4-1396 )
چکیده
مناطق روستایی، بخش عمده ای از جمعیت و عرصه های طبیعی کشور را به خود اختصاص داده و نقش اساسی در حیات اقتصادی و اجتماعی کشور دارد. این مناطق تحت تأثیر روند ها و سیاست های دهه های اخیر دچار تحولات گسترده ای شده است، اما شواهد به گونه ای است که نشان از حرکت روستاها به سمت ناپایداری و به ویژه ناپایداری اجتماعی و اقتصادی دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با تأکید بر ارزیابی اجتماعی – اقتصادی، نقش و تأثیر خشک سالی در روستاهای شهرستان مرزی هیرمند بررسی گردد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات موردنیاز با بررسی مستندات، مشاهده میدانی و پرسش نامه جمع آوری شده است. برای به دست آوردن سطح پایداری و ناپایداری اجتماعی– اقتصادی روستاهای محدوده ی موردمطالعه از مدل موریس دیویس استفاده شد. سپس به تجزیه وتحلیل ابعاد اجتماعی و اقتصادی قبل و بعد از خشک سالی به وسیله ی آزمون Mann-Whitney در نرم افزار SPSS پرداخته شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان می دهد که مقدار من ویتنی برای بُعد اجتماعی برابر با 5.132 و برای بُعد اقتصادی برابر با 589.000 است که با توجه به سطح معناداری کوچک تر از 05/0 تفاوت معناداری در سطح 095/0 ملاحظه می شود؛ بدین معنی که شاخص های اجتماعی شامل دسترسی به خانه ی بهداشت، وجود امکانات تفریحی، رضایت مندی از کیفیت راه، رضایت از کیفیت مکان، رضایت مندی از عملکرد نهادهای محلی، میزان رضایت کلی از زندگی در روستا و شاخص های اقتصادی شامل امنیت شغلی، امنیت درآمد، تمایل به سرمایه گذاری در روستا، تغییر کاربری اراضی، افزایش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، تنوع محصولات کشاورزی در بین سال های قبل و بعد از خشک سالی دارای تفاوت معناداری هستند.
فرزانه اسدی آقبلاغی، رسول میرعباسی نجف آبادی، محمدعلی نصر اصفهانی، احمدرضا قاسمی دستگردی،
دوره 8، شماره 29 - ( 7-1396 )
چکیده
خشکسالی پدیدهای اقلیمی است که بهکندی شروع شده و دارای طبیعت پنهانی است. مدتزمان وقوع آن طولانی و خسارتهای ناشی از آن در بخشهای مختلف بهصورت تدریجی ظاهر میشود؛ بنابراین، ارزیابی و بررسی خشکسالی در برنامهریزی و اجرای طرحهای مقابله با آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در سالهای اخیر، استفاده از شاخصهای خشکسالی ترکیبی متفاوتی موردتوجه محققین قرار گرفته است. در این مطالعه، خشکسالیهای دشت شهرکرد واقع در استان چهارمحال و بختیاری در یک دورهی آماری 31 ساله (1394-1364) با استفاده از یک شاخص خشکسالی ترکیبی (CDI) جدید که حاصل ترکیب سه مؤلفهی شاخص خشکسالی منبع آب زیرزمینی (GRI)، شاخص بارش استانداردشدهی اصلاحی (SPImod) و تبخیر-تعرق پتانسیل (ETP) است، موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از شاخص GRI نشان میدهند که در ابتدای دورهی آماری (1364) تا اواسط 1378، بلندترین دورهی ترسالی به وقوع پیوسته و تا سال 1378 وضعیت آبخوان شهرکرد مناسب بوده است، ولی از آذرماه 1387 طولانیترین دورهی خشکسالی شروع و تا انتهای دورهی آماری (1394) ادامه یافته است. نتایج حاصل از بررسی خشکسالی آب زیرزمینی با شاخص GRI نشاندهندهی افزایش خشکسالی آبهای زیرزمینی در سالهای اخیر است که دلیل اصلی آن، افزایش میزان برداشت از سفره به دلیل توسعهی کشاورزی میباشد. نتایج حاصل از شاخص CDI نشان میدهد بهطورکلی دشت شهرکرد در فاصله زمانی سالهای 1364 تا 1378 با ترسالیهایی مواجه بوده، ولی از سال 1387 تا انتهای دورهی آماری موردمطالعه (1394) دچار خشکسالیهای پیدرپی و شدیدی شده است. ازآنجاییکه شاخص مزبور خشکسالیهای هواشناختی و آب زیرزمینی را بهطور همزمان در محدودهی موردمطالعه موردبررسی قرار میدهد، میتواند اطلاعات مفیدی در اختیار مدیران و برنامه ریزان منابع آب این دشت قرار دهد.
سمیه یوسفزاده یوسف زاده، رضا قضاوی، سیامک دخانی،
دوره 9، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی منطقه و بررسی ارتباط آنها می-باشد. بدین منظور، پس از بررسی همگنی و رفع نواقص آماری به ارزیابی خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی با استفاده از شاخص SPI و SRIدر مقیاسهای مختلف زمانی پرداخته شد. سپس ارتباط بین خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی و ارتباط بین خشکسالی هواشناسی با وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی با تأخیرهای زمانی مختلف، با استفاده از همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی وضعیت خشکسالی و مقایسه شاخصهای مذکور نشان داد که در همه ایستگاههای هواشناسی از حدود سال 1379 دوره-های خشکسالی افزایش یافته و بیشترین ارتباط بین این دو نوع خشکسالی، در دوره 48 ماهه است. همچنین بر اساس نتایج شدت خشکسالی هیدرولوژیکی در منطقه بیشتر از خشکسالی هواشناسی است. براساس مقدار میانگین شاخصهای خشکسالی، تعداد دورههای خشکسالیهای هواشناسی 14 سال، و تعداد دورههای خشکسالیهای هیدرولوژیکی 15 سال بوده که شدیدترین آنها به ترتیب در سالهای 1367 و 1387 رخ داده است. خشکسالی هواشناسی در ابتدای دوره مطالعه تأثیر زیادی روی خشکسالیهای هیدرولوژیکی نداشته؛ ولی از سال 1383 شدت خشکسالی هیدرولوژیکی در منطقه افزایش یافته است. همبستگی بین شاخص SPI و شاخص SRI در ایستگاههای مختلف مورد مطالعه، روند یکسانی نداشته و بیشترین معنیداری بین شاخصهای خشکسالی هیدرولوژیکی و هواشناسی 48 ماهه وجود داشته است (6 مورد از مجموع 11 مورد با ضریب همبستگی بین 53/0 تا 872/0). بر اساس نتایج حاصل از همبستگی پیرسون بین دو شاخص مورد استفاده با تأخیرهای 1، 2، 3 و 4 ماهه، در 9 ایستگاه بیشترین مقدار همبستگی بین شاخص SPI هر دوره با شاخص SRI همان دوره مشاهده شد. بنابر نتایج حاصله، خشکسالی هواشناسی بلافاصله باعث کاهش جریان رودخانههای منطقه شده و بر شاخص خشکسالی هیدرولوژیکی تأثیر میگذارد.
نصرالله کلانتری، ایمان علی جانی، فرشاد علی جانی، حسن دانشیان،
دوره 9، شماره 35 - ( 1-1398 )
چکیده
رخداد خشکسالی دهساله از سال 1386 تا 1396 باعث رفتار کاملاً متفاوت آب زیرزمینی آبخوانهای کارستی ایلام – سروک در شمال خوزستان در دو منطقهی ایذه (با افت حدود 120 متر) و لالی (با افت حدود 20 متر) شده است. در این مقاله، میزان افت در آبخوانهای کارستی ایذه و دلیل کاهش آبدهی چاههای آهکی آن نسبت به آبخوان لالی، بر اساس رفتار هیدروژئولوژی آنها مورد مقایسه قرار گرفته است. دادههای سطح آب زیرزمینی در پنج حلقه چاه آهکی جمعآوری گردید و خطاهای مربوط مورد تصحیح قرار گرفتند. هیدروگراف عمق سطح ایستابی چاهها تهیه و افتهای میانگین سالانه و مجموع روند افتها در دو منطقهی ایذه مورد مقایسه قرار گرفته است. بهمنظور شناسایی دلیل اختلاف فاحش در افت سطح آب زیرزمینی در آبخوانهای موردمطالعه، خطوارهها با استفاده از موتور جستجوی تصاویر ماهوارهای Bing (تصویر ماهوارهای Landsat 8) در محیط ArcGIS استخراج گردید. بهطور میانگین میزان افت آبخوانهای کارستی شاویش و تنوش ایذه برابر با 129.1 متر و در تاقدیس گورپی لالی حدود 17 متر در دورهی دهساله خشکسالی است. علت اصلی اختلاف رفتار هیدروژئولوژی این دو منطقهی ایذه در لیتولوژی متفاوت سازندهای ایلام و سروک، ضخامت متفاوت لایهها و خاصیت شکنندگی متفاوت این دو سازند در دو منطقهی ایذه است که این باعث ایجاد آبخوان کارستی با پتانسیل خیلی خوب در لالی شده است.
محمدرضا پودینه، میثم طولابینژاد، مهرشاد طولابینژاد،
دوره 10، شماره 37 - ( 7-1398 )
چکیده
تغییرات آبوهوایی و ازجمله وقوع خشکسالی اثرت زیادی بر فعالیتها و معیشت خانوارهای روستایی بهویژه در روستاهای مناطق مرزی که با کمبود گزینههای معیشتی روبهرو هستند، وارد میسازد. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات خشکسالی بر فعالیتها و معیشت خانوارهای روستایی شهرستان میرجاوه پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه، مصاحبهی آزاد و مشاهدهی محقق از منطقهی موردمطالعه بوده است. جامعهی آماری، خانوارهای روستایی شهرستان میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان است (29752 N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری سهمیهای، 348 خانوار بهعنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM-نیوتن-مارکارد-رافسون) استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان 18 متغیر در نظر گرفتهشده، وقوع خشکسالی به ترتیب بیشترین اثر را بر پنج متغیر کاهش تولیدات کشاورزی، کاهش درآمد و پسانداز، افزایش مهاجرت روستایی، کاهش منابع آب و کاهش تنوع گیاهی و جانوری منطقه داشته است. همچنین از نظر اثرات کلی خشکسالی بر ابعاد معیشتی خانوارهای روستایی، این پدیده بیشترین اثر را بر فعالیتهای اقتصادی، محیطی- فیزیکی و اجتماعی داشته است. از نتایج این پژوهش برای کاهش اثرات خشکسالی بر فعالیتها و معیشت روستایی، کاهش مهاجرت روستایی و انجام روشهای سازگاری با اثرات مهم آن میتوان استفاده نمود.
سعیده حسین آبادی، مصطفی یعقوبزاده، مهدی امیرآبادیزاده، مهدیه فروزانمهر،
دوره 10، شماره 40 - ( 4-1399 )
چکیده
یکی از مهمترین مشکلاتی که بشر در سالهای اخیر با آن مواجه شده است، بحران آب و وقوع خشکسالی است؛ به همین دلیل، بررسی وضعیت خشکسالی در مدیریت بهینهی منابع آب حائز اهمیت خواهد بود. در مطالعه حاضر سعی شده است با استفاده از خروجی پنج مدل گردش عمومی جو (Csiromk3.6، Gfdlcm2، GISS-E2-R، Ipsl و MIROC-ESM) و چهار سناریوی (RCP 2.6، RCP 4.5، RCP 6.0 و RCP 8.5) دادههای بارش برای دو دورهی آتی (2045-2025) و (2085-2065) تولید گردد و سپس با استفاده از مدل LARS-WG ریزمقیاسنمایی شود. با استفاده از دادههای بارش، شدت خشکسالی به کمک شاخص خشکسالی بارش استاندارد (SPI) با مقیاسهای زمانی مختلف (3، 12 و 48 ماهه) برای دو منطقهی زابل و شیراز تعیین گردید. نتایج نشان داد که مقادیر شاخص SPI در مقیاس زمانی 12 و 48 ماهه نسبت به 3 ماهه شدت خشکسالی را بیشتر نشان میدهند. همچنین نتایج نشان داد که مدل MIROC-ESM نسبت به مدلهای دیگر و سناریو RCP 8.5 نسبت به سناریوهای دیگر برای دو شهرستان زابل و شیراز خشکسالی را با شدت بیشتری نشان داده است. مقایسهی سناریوها نیز نشان میدهد که در هر دو منطقهی موردمطالعه، سناریوی RCP 8.5 در هر دو دورهی آتی، خشکسالی را در محدودهی متوسط نسبت به دورهی پایه نشان میدهند.
مهوش محرابی، عباسعلی ولی،
دوره 11، شماره 41 - ( 7-1399 )
چکیده
خشکسالی در کشور ما نو و ناشناخته نیست. خشکسالی اثرات مستقیم و غیرمستقیم در نواحی روستایی و شهری دارد؛ نهتنها روستاییان دچار مشکل میشوند، بلکه با مهاجرت به شهرها، بر مسائل اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی شهری تأثیر میگذارد. تأثیر خشکسالی بر مسائل اقتصادی-اجتماعی-زیستمحیطی بر کسی پوشیده نیست، لذا اولویتبندی تأثیر خشکسالی بر این مسائل، اهمیت زیادی داشته و کمک بسیار زیادی در مدیریت این بحران خواهد کرد. این پژوهش، جهت اولویتبندی تأثیر خشکسالی بر این مسائل، به بررسی آن در استان یزد پرداخته است. طبق محاسبات، درصد تغییرات سطح زیر کشت در همهی موارد بعد از وقوع خشکسالی کاهش یافته است. به دلیل خشکسالی و کاهش بارندگی، سطح زیر کشت دیم به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. همچنین مقدار بهرهبرداری از دام و تعداد دام بعد از وقوع خشکسالی به صورت محسوس کاهش داشته است؛ بهگونهای که در تعداد گوسفند و بره 16%، بز و بزغاله 29%، گاو و گوساله 19% کاهش مشاهده میشود. هزینهی خالص در مناطق شهری جهت تهیهی گوشت و میوه و سبزیجات قبل و بعد از وقوع خشکسالی رشد بسیار زیادی داشته است. پس از تحلیل دادهها جهت اعتبارسنجی پرسشنامهای با حداقل150 نمونه، از خانوارهای شهری و روستایی منطقه تهیه گردید که پس از صحتسنجی، تأثیر خشکسالی بر ابعاد مختلف منطقه بر اساس آزمون فریدمن بررسی گردید و معیارهایی که بیشترین و کمترین تأثیرپذیری را در شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی دارا بودهاند، تعیین گردید. درنهایت با توجه به آزمون فریدمن و تفاوت میانگین بین ابعاد گوناگون رتبهبندی صورت گرفت که بر اساس آن، شاخص اقتصادی با میانگین 2.75 رتبهی اول؛ پسازآن، شاخص اجتماعی و سپس زیستمحیطی با میانگین 1.87 کمترین پیامد ناشی از خشکسالی را داشته است.
علیرضا جمشیدی، علی اکبر عنابستانی،
دوره 11، شماره 42 - ( 10-1399 )
چکیده
روستاها، بهعنوان قلب تولیدی جوامع مبتنی بر معیشت کشاورزی، ازجمله زیستبومهای زندهای هستند که در شرایط بحرانی خشکسالی خسارات عدیدهای را متحمل میشوند. از طرفی دیگر، توجه به راهبردهای ظرفیتسازی اجتماعات محلی (ساکنان مناطق روستایی) در مواجهه با بحران و ارتقای ظرفیتهای آنان در بازیابی شرایط خود (راهبردهای تابآورانه) در برابر خشکسالی و رکود کشاورزی ناشی از آن حائز اهمیت فراوان است؛ لذا هدف از مطالعهی حاضر، بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعهی تابآوری روستاییان غرب دریاچهی ارومیه در برابر تغییر اقلیم (با تأکید بر خشکسالی) با استفاده از الگوی ساختاری-تفسیری است. جامعهی آماری مطالعهی حاضر را نخبگان محلی، کشاورزان پیشرو و سایر افراد ساکن در مناطق روستایی موردمطالعه که به نوعی مطلع محلی بودند (30 نفر)، تشکیل میدهند. گردآوری دادهها جهت بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعهی تابآوری به دو صورت اسنادی و پیمایشی صورت گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه و مصاحبه بود. برای تجزیهوتحلیل ساختاری اطلاعات جمعآوریشده از نرمافزار میکمک استفاده شده است. نتایج پژوهش و نحوهی توزیع و پراکنش متغیرهای استخراجی در صفحهی پراکندگی نشان داد که سیستم موردمطالعه ناپایدار است. همچنین بر اساس نتایج اثرات مستقیم و غیرمستقیم 20 متغیر بهعنوان عوامل کلیدی انتخاب شدند که از میان آنها 12 عامل به معیار اقتصادی، 3 به معیار اجتماعی و 3 به معیار فنی مربوط شده و بیشترین تأثیر را بر توسعهی تابآوری روستاییان ساکن در غرب دریاچهی ارومیه در مقابل خشکسالی دارند.
محمدابراهیم رمضانی، کیومرث خداپناه،
دوره 11، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
سازگاری با خشکسالی بنا به ماهیت پیچیدهی این پدیده، وابسته به عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، زیرساختی و مدیریتی است و فرآیند توسعهی روستاهای واقع در شرایط خشکسالی نیز وابسته به عوامل متعددی است که ناشی از شرایط خشکسالی است. خشک شدن دریاچهی ارومیه هم ضرورت و اهمیت سازگاری سکونتگاههای روستایی را با شرایط فعلی این دریاچه اجتنابناپذیر کرده است، لذا پژوهش حاضر با هدف اصلی شناسایی مؤلفههای کلیدی توسعهی روستایی در سطح روستاهای حوضهی آبریز دریاچهی ارومیه صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی-اکتشافی و مبتنی بر اصول آیندهپژوهشی است. نتایج یافتههای پژوهش نشان داد که از مجموع 67 متغیر مؤثر بر مدیریت روستایی مبتنی بر خشکسالی دریاچهی ارومیه، 9 عامل بهعنوان پیشران کلیدی محسوب میشوند که عبارتاند از؛ کشت محصولات مقاوم به خشکسالی، آموزش و مهارتافزایی روستاییان، کنترل فرسایش خاک، توجه به تنوع معیشتی روستاییان، اجرای طرحهای آبخیزداری، استفاده از سیستم آبیاری بارانی و قطرهایی، جلب مشارکت روستاییان در اجرای طرحهای احیای دریاچهی ارومیه، بیمهی محصولات کشاورزی و دامی در برابر حوادث و مقابله با ریزگردها. در نهایت با توجه یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود با اتخاذ رویکرد جامع اجتماعی، فنی و کشاورزی اقدام به تسهیل سازگاری روستاییان و سکونتگاههای آنها با شرایط خشکی دریاچهی ارومیه نمود.
مجتبی جنّترستمی، محمّد رحیمی، حسن کابلی،
دوره 11، شماره 43 - ( 1-1400 )
چکیده
یکی از عوامل مؤثر بر روند تغییرات پدیدهی گردوغبار، نوسانات پارامترهای اقلیمی و بهتبع آن، خشکسالی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی روند تغییرات شاخص تجربی طوفان گردوغبار (DSI) و رابطهی آن با شاخصهای خشکسالی بارندگی استانداردشده (SPI) و شاخص بارش-تبخیر و تعرق استانداردشده (SPEI) در دامنهی جنوبی البرز صورت گرفت. پس از اخذ کدهای هواشناسی، شاخص تجربی طوفان گردوغبار (DSI) فصلی-سالیانه، دهساله محاسبه و پهنهبندی گردید. سپس SPI و SPEI ماهانهی ایستگاههای با دورهی آماری سیساله، محاسبه و استانداردسازی شد. روند تغییرات زمانی DSI را با استفاده از روشهای آماری کندال و پیت بررسی کردیم و درنهایت همبستگی آن با شاخصهای خشکسالی هواشناسی به روش پیرسون انجام گردید. نتایج نشان داد که از غرب به شرق، بر شدت گردوغبار افزوده شده و در فصل بهار با حداکثر شدت قابلمشاهده است. تغییرات سالیانهی DSI (۲۰08-۲۰17) شکل نامنظمی از خود نشان داده و دارای روند نیست؛ بهطوریکه در سال ۲۰۰۸ شدت گردوغبار بالا بوده و در سال بعد کاهش محسوسی داشته و مشابه آن در ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ مشاهده گردید. همچنین روند تغییرات زمانی DSI نشان داد که ایستگاههای غربی و مرکزی دارای روند معنیدار بوده و هرچه به سمت شرق میرویم، تغییرات زمانی نامنظمتر و فاقد روند معنیدار است. از طرفی همبستگی معنیداری بین شاخص DSI و SPI وجود نداشته و بین شاخصهای DSI و SPEI بهجز قسمت غربی منطقه، یک رابطهی منفی وجود داشته است که در برخی از ایستگاهها با شدت بالا به صورت ارتباط معنیدار بوده و با استاندارسازی، این ارتباط نیز مشهودتر میگردد. بهطورکلی، لحاظ نمودن بارندگی به همراه درجه حرارت و تبخیر-عرق، همبستگی بهتری با شاخص گردوغبار نشان داده که نتایج این تحقیق میتواند در بحث پایش و برنامههای بیابانزدایی و جلوگیری از گسترش بیابان و نیز آمادگی در برابر طوفانهای گردوغبار مفید واقع شود.
مهدی سلیمانیمطلق، مسعود شاکرمی،
دوره 11، شماره 44 - ( 4-1400 )
چکیده
خصوصیات هیدروگراف چشمهی کارستی و ضریب خشکیدگی میتواند منعکسکنندهی نوسانات هیدرواقلیمی و خصوصیات فیزیکی و زمینشناسی سیستم آبخوان تغذیهکنندهی چشمه باشد. در این مطالعه به منظور شناسایی رفتار هیدرولوژئولوژیکی سراب کارستی مطهری خرمآباد طی نوسانات هیدرواقلیمی از تحلیل کمی منحنی خشکیدگی بر اساس معادلهنمایی Maillet استفاده و ضریب منحنی خشکیدگی طی دورهی 27 ساله (71-1370 تا 97-1396) محاسبه گردید. برای بررسی اثر نوسانات هیدرولوژیکی بر ضریب خشکیدگی هیدروگراف، تغییرات سری زمانی ضریب تخلیه در هنگام جریان پایه از طریق شاخص خشکسالی هیدرولوژیکی SDI تحلیل، سپس همبستگی آماری این شاخص با شاخص خشکسالی کسری تبخیر و تعرق SEDI تحلیل گردید. نتایج نشان داد ضریب خشکیدگی دارای روند خطی صعودی بوده و مقدار آن در هنگام خشکسالیهای ملایم تا شدید از 0082/0 تا 0574/0 تغییر کرده است. مقایسهی آماری بین سری زمانی ضریب خشکیدگی با مقادیر شاخص SDI نشان داد که یک همبستگی معکوس معنیدار با ضریب منفی 65 درصد وجود دارد؛ یعنی اینکه که با افزایش خشکسالی هیدرولوژیکی چشمه، ضریب تخلیهی آن افزایش و زهکشی سریعتر صورت میگیرد. بخشی از این تغییرات، ناشی از نوسانات اقلیمی و بیولوژیکی است. این اثرات با بررسی همبستگی بین شاخصهای SDI و SEDI در مقیاس زمانی 6 ماهه بر اساس روش تحلیل طیفی و همبستگی متقابل در فواصل اطمینان 95 درصد تأیید شد. علاوه بر نوسانات هیدرواقلیمی، ضریب خشکیدگی سراب میتواند تحت تأثیر خصوصیات سازند کربناته سروک با لیتولوژی آهک و تا حدودی مواد ریزدانه متشکلهی آن باشد؛ بهطوریکه در زمان خشکسالیها، جریان آب پایه تحت جریان مجرایی و آب ذخیرهشده در بدنهی سفره قرار میگیرد و در اثر مجاری بزرگ کارستی و گسلهی سازند سروک، تحت شیب هیدرولیکی زیاد تخلیه میشود. در سالهای تر علاوه بر هدایت سریع آب توسط مجاری کارستی و شکستگیها، احتمالاً در هنگام تداوم آب پایه با هدایت آب تغذیهشدهی ماههای تر از طاقدیس سروک به درون زمینه دارای خلل و فرج ریزتر و شامل مواد آهکی با ترکیب ماسه و مارن در اعماق پایینتر، باعث ذخیرهی زیاد دینامیکی و تغییرات کم دبی با شیب هیدرولیکی کم در ماههای خشک میشوند. درمجموع نتایج این تحقیق، نگرشی جامع به مدیریت چشمههای کارستی با پیشبینی خشکسالیها و تحلیل ضریب خشکیدگی آنها میدهد.
ذبیحاله خانی تملیه، حسین رضایی، رسول میرعباسی نجفآبادی،
دوره 11، شماره 44 - ( 4-1400 )
چکیده
خشکسالیها پدیدههای حدی هستند که بر اساس خصوصیات تداوم در زمان و با توجه به اثرات مکانی آنها توصیف میشوند و میتوانند در هر وضعیت اقلیمی رخ دهند. شناخت و رفتار خشکسالیها که ارتباط تنگاتنگ و بیواسطهای با مدیریت منابع آب دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی ریسک خشکسالی با استفاده از توابع مفصل، در تحلیل دومتغیره پدیدهی خشکسالی در شرق کشور است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از شاخص بارش استانداردشدهی اصلاحی (SPImod) خصوصیات خشکسالی شامل شدت و مدت استخراج گردید. در ادامه جهت ارزیابی ریسک خشکسالی و تحلیل دومتغیرهی آن، عملکرد 9 تابع مفصل کلایتون، علی-میخائیل-حق، فارلی-گامبل-مورگنسترن، فرانک، گامبل، گامبل-هوگارد، پلاکت، فیلیپ-گامبل و جوئی برازش بر دادههای شدت و مدت خشکسالی مورد آزمون قرار گرفت. جهت تشخیص تابع مفصل برتر از معیارهای آکائیکه، حداکثر درستنمایی و ضریب نش-ساتکلیف استفاده گردید. نتایج نشان داد که توابع توزیع گاما و نمایی بهعنوان توابع توزیع حاشیهای برتر به ترتیب برای متغیرهای شدت و مدت خشکسالی شناسایی شدند و ضریب نش-ساتکلیف در محدودهی 76/0 تا 99/0، میانگین مربعات خطا در محدودهی 007/0 تا 034/0، جهت تعیین تابع مفصل برتر به دست آمد که تابع مفصل جوئی تابع برتر برای ایجاد توزیع دومتغیره در منطقهی موردمطالعه شناخته شد. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی ریسک خشکسالی با استفاده از دورهی بازگشت توأم نشان داد که بیشترین خطر ریسک مربوط به ایستگاههای بجنورد، سبزوار، تربت حیدریه و مشهد است؛ بهطوریکه در ایستگاه سبزوار حدود 53 درصد از کل ماهها در طی دورهی آماری خشک بوده است و برای ایستگاه بجنورد حدود 55 درصد است. نتایج حاصل از تحلیل ریسک بر مبنای دورهی بازگشت و توابع مفصل میتواند اطلاعات مفیدی را در اختیار برنامهریزان منابع آب، مسائل زیستمحیطی، کشاورزان قرار دهد.
زیور بلوچی، پیمان محمودی، محسن حمیدیانپور،
دوره 12، شماره 46 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ویژگیهای مختلف خشکسالیهای محلی و منطقهای ایران بر اساس تئوری گردشها و شاخص بارش استانداردشده (SPI) است؛ بنابراین جهت رسیدن به این هدف، دادههای بارش سالانهی 63 ایستگاه همدید برای یک دورهی 30 ساله (2015-1986) از سازمان هواشناسی ایران دریافت شد. نخست بر اساس تئوری گردشها و شاخص SPI ویژگیهای خشکسالیهای محلی و منطقهای همچون درازای زمانی، کمبود تجمعی و شدت آنها استخراج شدند. تشخیص و تفکیک خشکسالیهای منطقهای مبتنی بر آستانهی فضایی بحرانی 30 و 50 درصد از مجموع مساحت ایران انتخاب شدند و بر این اساس، ویژگیهای خشکسالی ایران برای هر دو مقیاس با یکدیگر بررسی شدند. در مقیاس محلیِ پایشِ خشکسالیها با استفاده از تئوری گردشها مشاهده شد که این روش برای مناطقی با وسعت زیاد و دارای اقلیمهای مختلف در مقایسه با شاخص SPI نمیتواند بسیار مناسب باشد. در مقیاس منطقهای نیز نشان داده شد که استفاده از تئوری گردشها با آستانهی فضایی 30 درصد، ترکیب مناسبی برای پایش خشکسالیهای منطقهای ایران نمیباشند، لذا در مقایسه بین دو آستانهی فضایی 30 و 50 درصد کاملاً آشکار شد که آستانهی فضایی 50 درصد برای تئوری گردشها و شاخص SPI آستانهی مناسبی برای پایش خشکسالیهای منطقهای ایران است. از دیگر نتایج این مطالعه میتوان به این مهم اشاره داشت که درازی زمانی خشکسالیها در دورهی اول نسبت به دورهی دوم کوتاهتر بوده است و در مورد شدت خشکسالیها به نظر میرسد شدت خشکسالیها در دورهی دوم (2015-2001) نسبت به دورهی اول (2000-1986) کاهش داشته باشند.