مقدمه مخروطافکنهها به عنوان یکی از عوارض ژئومورفیکی مناطق خشک و نیمه خشک محسوب میشوند که نتیجهی عملکرد جریانهای شدید آب در گذشته و حال میباشند و از این نظر میتوان آن را در زمره مواریث اقلیمی کواترنر در نظر گرفت. دریو در سال 1873 میلادی واژه مخروطافکنه را برای نخستین بار مورد استفاده قرار داد. سپس بررسیها در مورد مخروطافکنهها، از سوی سازمان زمین شناسی امریکا در نیمه دوم قرن نوزدهم انجام گرفت. در ابتدای دهه 1960تحقیقات در زمینه مخروطافکنه و بررسی فرآیندهای کنترل کننده گسترش مخروطافکنهها جنبه تحلیلهای کمی به خود گرفت. بطور کلی مخروطافکنهها در بسیاری از نقاط جهان بدلیل داشتن شرایط مناسب، موقعیت خوبی برای استقرار سکونتگاهها و مراکز استقرار انسانی، از دورههای پیش از تاریخ تاکنون فراهم کردهاند. این مورد یعنی توسعهی استقرارگاهها بر روی مخروطافکنهها، محدود به دوره ی پیش از تاریخ و تاریخی نیست، بلکه در حال حاضر نیز بسیاری از مراکز جمعیتی و کاربریهای مختلف فعالیتهای انسانی، برروی مخروطافکنهها شکل گرفتهاند. در کشور ایران که بسیاری از سکونتگاههای شهری وروستایی و فعالیتهای مربوطه در سطوح مخروط افکنه استقرار یافتند، ضرورت مطالعه و شناخت مخروطافکنهها بیشتر احساس میشود به ویژه در دامنه جنوبی البرز واقع دراستان سمنان که مخروط افکنه های گوناگون، متعدد و متفاوت وجود دارد اهمیت و ارزش این گونه بررسیها آشکارتر است. از این رو، در این تحقیق سعی شده است با انتخاب تعداد زیادی از حوضههای آبی و مخروطافکنههای وابسته به آنها در دامنهی جنوبی البرز در استان سمنان، ارتباط کمی بین 10 ویژگی هندسی حوضههای آبی با ابعاد مخروطافکنههای وابسته به آنها مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روشها قلمرو مکانی این تحقیق مخروطافکنههای دامنهی جنوبی البرز واقع در استان سمنان میباشد. محدودهی مورد مطالعه از 34 درجه و 13 دقیقه تا 37 درجه و 20 دقیقه عرض شمالی و از 51 درجه و 51 دقیقه تا 57 درجه و 3 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه متشکل از تعداد زیادی مخروطافکنه مجاور هم میباشد که تعداد 44 مخروط افکنهی قابل شناسایی در دامنههای جنوبی البرز به همراه 44 حوضه آبی آنها انتخاب شده است. در این تحقیق، از فرایند تحلیل سلسله مراتبی که جزو مدلهای چند معیاره تصمیم گیری است برای بررسی تاثیر ویژگیهای هندسی آبخیزها و اولویت بندی عوامل موثر استفاده گردید. جهت دستیابی به هدف مورد نظر محدوده مخروطافکنهها با استفاده از عکسهای هوایی 1:25000 همراه با بازدیدهای میدانی تعیین شد. فرآیند تحلیل سلسه مراتبی از پرکاربردترین مدلهایی تصمیم گیری چند شاخصه است که توسط فردی عراقی الاصل به نام توماس ال ساعتی در دهه 1980 پیشنهاد شد. در این روش ابتدا به منظور تعیین ارجحیت عوامل مختلف و تبدیل آنها به مقادیر کمی از قضاوتهای شفاهی (نظر کارشناسی) استفاده میشود. در این تحقیق برای تعیین درستی وزن دهی به هر عامل و به منظور انجام مقایسه از روش همبستگی استفاده شده است. ضریب همبستگی ابزاری آماری، برای تعیین نوع و درجه رابطهی یک متغیر کمی با متغیر کمی دیگر است. این روش، یکی از معیارهای مورد استفاده در تعیین همبستگی دو متغیر است. ضریب همبستگی شدت رابطه و همچنین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس) را نشان میدهد. این ضریب بین ۱ تا ۱- است و در صورت عدم وجود رابطه بین دو متغیر، برابر صفر است. نتایج و بحث روابط بین مخروطافکنهها و ویژگی هندسی آبخیزها به لحاظ تاثیر آنها بر رفتار هیدرولوژیکی آن، در مطالعات مربوط به مخروطافکنهها مورد توجه می باشد. علت اصلی توجه به موضوع این است که ویژگیهای هندسی حوضهها در تعیین ابعاد مخروطافکنهها و تحول آنها نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. نتایج حاصل از بررسی روابط بین مساحت مخروط-افکنههای دامنه جنوبی البرز در استان سمنان با ویژگیهای هندسی حوضههای آبی آنها نشان می دهد که که وزن معیارهای 10 گانه مساحت، شیب، ضریب شکل، ارتفاع، محیط، طول حوضه، تراکم زه کشی، طول کل آبراهه،شیب آبراهه اصلی و طول حوضه به ترتیب 337/0، 190/0، 134/0، 091/0، 075/0، 055/0، 043/0، 032/0، 024/0، 018/0، است. بنابراین نتیجه گرفته می شودکه اثر مساحت حوضه در تشکیل مخروط افکنه بیش از سایر ویژگی های هندسی حوضه های آبی بوده است، و طول حوضه، دارای کمترین تاثیر در تشکیل و گسترش مخروط افکنه های این منطقه را داشته است. نتیجه گیری نتایج نشان میدهد همبستگی بین ویژگیهای حوضهها و مخروطافکنهها در منطقه مورد مطالعه دارای تفاوت چشمگیری می باشند، به طوری که برخی از همبستگیها بالا و برخی بسیار پایین هستند. عوامل موثر به ترتیب شامل مساحت، طول کل آبراهه، محیط حوضه، طول آبراهه اصلی، طول حوضه، ارتفاع حوضه، شیب آبراهه اصلی، شیب حوضه، ضریب شکل و در نهایت تراکم زهکشی با ضرایب 969/0، 935/0، 927/0، 913/0، 891/0، 465/0، 299/0، 197/0، 176/0 و 061/0 در تشکیل مخروطافکنههای منطقه مورد مطالعه دارای اهمیت می باشند. در این روش مساحت حوضه بیشترین تاثیر را در ابعاد مخروطافکنههای این منطقه داشت است.
دمای حداکثر طیف وسیعی از فعالیت ها را به ویژه در دوره گرم سال تحث تاثیر خود قرار می دهد. این مطالعه باهدف شناسایی الگوهای زمانی- مکانی و تعیین لکههای دمایی بیشینه ماهانه کشور با استفاده از روشهای نوین آمار فضایی مانند شاخص موران جهانی، محلی و تحلیل لکههای داغ با استفاده از امکانات برنامهنویسی در محیط متلب و سیستم اطلاعات جغرافیایی بهره گرفته شد. بدن منظور آمار دمای بیشینه 125 ایستگاه همدید کشور طی یک دوره 30 ساله جمعآوری گردید. نتایج نشان داد که بالاترین مقادیر ناهنجاری مکانی دمای حداکثر ایران در ماه های ژانویه، فوریه و مارس اتفاق افتاده است. نتایج حاصل از روش موران جهانی مبین این امر بوده است که تغییرات درون سالی دمای حداکثر ایران از الگوی خوشهای بالا پیروی میکند و بر اساس خروجی های این آماره بزرگترین الگوی خوشه ایی دمای حداکثر ایران با مقدار 973876/0 در ماه مارس اتفاق افتاده است. بررسی های ساختار دمای ایران با استفاده از روش خوشه ها و ناخوشه ها نشان داد که در ماههای سرد همگنی دمای حداکثر کشور کاهش و در ماههای گرم همگنی دمای حداکثر کشور افزایش می یابد.در این بین بر اساس شاخص لکههای داغ، دمای حداکثر در کرانههای ساحلی دریای خزر ، بخشهای غرب و شمال غرب و شمال شرق کشور دارای خودهمبستگی فضایی منفی(خوشههای دمایی با ارزش پایین) و بخشهایی از نواحی مرکزی و همچنین بخشهایی از جنوب شرق کشور و نواحی مرکزی دارای خودهمبستگی فضایی مثبت (خوشه های دمایی با ارزش بالا)بوده است.
شدت کاربری زمین که انواع تراکمهای شهری را شامل میشود، در بسیاری از پژوهشها بهعنوان عاملی تأثیرگذار بر الگوهای سفر ساکنین شناخته شده است؛ بهطوریکه افزایش انواع تراکمهای جمعیتی، شغلی و مسکونی و کاربری باعث فشردگی بیشتر فرم شهر و کوتاهتر مسافت طیشده با خودروهای شخصی (Vehicle Kilometer Travelled) میشود و در نتیجه کاهش انتشار آلایندههای کربنی بخش حملونقل را در پی خواهد داشت. هدف اول مقالهی حاضر بررسی تأثیرگذاری انواع تراکم بر مسافت سفر خودروهای شخصی است. بدین منظور 4 نوع تراکم (جمعیت، اشتغال، تراکم مسکونی و تراکم کاربریها) در نظر گرفته شد. سپس با استفاده از ضرایب آنتروپی، جینی، موران و گری میزان تعادل در شدت کاربری زمین بین تراکمهای نامبرده مشخص گردید و همبستگی آنها با متغیر وابسته VKT از طریق آزمون همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندمتغیره تعیین شد. در مرحلهی سوم میزان انتشار CO2 و CO2e خودروهای شخصی به تفکیک مناطق شهر مشهد محاسبه شد و درنهایت رابطهی همبستگی و رگرسیونی بین تراکمهای شهری هر منطقه موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد رابطهی معناداری بین افزایش شدت کاربری زمین (تراکم) و کاهش VKT برقرار است و بین VKT و انتشار آلایندههای کربنی نیز همبستگی معناداری برابر با 0.845 برقرار است. در این میان، تراکمهای شغلی بیشتر از سایر انواع تراکم بر الگوهای سفر ساکنین مشهد نقش دارد. تراکم شغلی دارای ضریب همبستگی 0/790- با VKT است و در مدل رگرسیون چندمتغیره نیز با R2=0.751 بیشترین تأثیر را بر انتشار CO2 داشته است؛ بنابراین میتوان با توزیع متعادلتر تراکمهای شغلی در سطح مناطق، مسافت سفرهای با خودرو شخصی را کاهش داد و جهت تقویت الگوهای کمکربن تر حملونقل برنامهریزی کرد.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه مطالعات جغرافیایی مناطق خشک می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2022 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arid Regions Geographics Studies
Designed & Developed by : Yektaweb